همین است که هست (طنز)
راضیه حسینی
در یک برنامه تلویزیونی، مجری مسلط و با اعتماد بهنفس برنامه، تولد استاد پرویز مشکاتیان را خدمت ایشان تبریک گفت و آروز کرد همچنان با حال خوب و خوش مشغول نواختن ساز باشند!
ما هم آرزو میکنیم استاد پرویز مشکاتیان حال خوشی داشته باشند و در دیار باقی همجوار استاد شجریان مشغول نواختن ساز باشند.
هیچوقت متوجه نشدم مجریهای تلویزیون این همه اعتماد بهنفس را از کجا میآورند؛ آنقدر مطمئن و بدون شک از زنده بودن مرحوم مشکاتیان صحبت کرد که واقعاً به همه چیز شک کردم. نکند دو تا استاد پرویز مشکاتیان داریم که اتفاقاً هر دو موسیقیدان بودند و اتفاقاً سنتورنواز. نکند مرحوم مشکاتیان در سال ۸۸ فوت نکرد و این فقط یک شایعه بود. اصلاً شاید آقای مجری تنها کسی باشد که از زنده بودن استاد مشکاتیان خبر داشته و سالها این موضوع را مخفی نگه داشته است، تا اینکه در یک برنامه تلویزیونی لو داد. هر تصوری ممکن است جز اینکه یک نفر بتواند اینهمه با اعتماد از ندانستن خود حرف بزند. اصلاً نمیخواهیم بگوییم با رفتن مجریهای باسواد و آگاه، صدا و سیما به این روز افتاده است. به هیچ وجه قصدمان این نیست که بگوییم کمی از وقت سانسورکردن سازها و ناخنهای زنان را برای بالا بردن سطح اطلاعات مجریان صرف کنید تا کمتر گاف بدهید و تتمه آبرویی برایتان بماند. این چیزها هیچ ربطی به هم ندارند. شما حتماً کار درست را انجام میدهید و ما داریم زیادی گیر میدهیم.
فقط از صمیم قلب آروز میکنیم صدا و سیما تا قبل از اینکه یک مجری، تولد سعدی و حافظ شیرازی را خدمت خودشان و خانواده محترم تبریک بگوید و منتظر اشعار جدیدشان باشد، فکری به حال خودش بکند؛ البته نکرد هم ایرادی ندارد. همین است که هست. یاد پیرمردی افتادم که سالها پیش کارش فروش نان شیرمال به مسافران اتوبوسهایی بود که در پلیس راه قزوین میایستادند. به محض ورود با لهجه قزوینی میگفت: «نان شیرمال دارم. هر کس میخورد بخورد، نمیخورد نخورد.»