هوش مصنوعی و نبردهای آینده؛ از فرماندهی لحظهای تا مهمات سرگردان خودمختار

جنگهای قرن بیستویکم دیگر به سلاح، تعداد نیرو یا سرزمین محدود نمیشود؛ میدان نبرد دیجیتال است و هوش مصنوعی (AI) در قلب آن میتپد.
از اوکراین تا غزه و از آزمایشگاههای پنتاگون تا استارتآپهای نظامی چین، الگوریتمها نهتنها سرعت تصمیمگیری را چندبرابر کردهاند بلکه مفهوم «قدرت آتش» را به «قدرت داده» پیوند زدهاند.
آگاهی موقعیتی و فرماندهی بیدرنگ
در جبهه اوکراین سامانهای با تلفیق حسگرها، پهپادها و دادههای ماهوارهای در یک داشبورد زنده، دید ۳۶۰ درجهای از میدان نبرد ارائه میدهد و حلقهٔ تصمیمگیری را از چند ساعت به چند دقیقه فشرده کرده است.
تحلیلگران نظامی معتقدند اوکراین و روسیه هنوز به مقیاس کامل خودکارسازی نرسیدهاند، اما همین استفاده محدود از یادگیری ماشین، مزیت تاکتیکی تعیینکنندهای خلق کرده است.
در سطح ائتلافی، ناتو با برنامههای تحول دیجیتال، این مسیر را اولویت اصلی آینده جنگی خود اعلام کرده، چراکه در نبردهای پرشدت، سرعت تحلیل دادهها به اندازه تأمین مهمات حیاتی خواهد بود.
مهمات سرگردان و پهپادهای هوشمند
یکی از نشانههای برجسته ورود هوش مصنوعی به میدان نبرد، توسعه مهمات سرگردان و پهپادهای تهاجمی خودمختار است. پهپادهای جدید، نهتنها مأموریت شناسایی را انجام میدهند، بلکه قادر به تشخیص و رهگیری اهداف زرهی بهصورت مستقل هستند.
در خاورمیانه، استفاده از ازدحام پهپادی مبتنی بر AI، تحولی در عملیات نظامی ایجاد کرده و نشان داده که مناطق بحرانزده به آزمایشگاه جنگهای هوشمند بدل شدهاند. در اروپا نیز بهواسطه همین پیشرفتها، سرمایهگذاری بر مهمات خودهدایتشونده به یک اولویت دفاعی بدل شده است.
تصمیمیارهای الگوریتمی، از پنتاگون تا خطوط تماس
در وزارت دفاع ایالات متحده، پروژههای متعددی از جمله تحلیل ویدئوهای پهپادی و دادهکاوی در لحظه برای هدفگذاری دقیق، به کمک هوش مصنوعی انجام میگیرد. این الگوریتمها حجم انبوهی از دادههای میدانی را تحلیل میکنند و به فرماندهی کمک میکنند تا اولویت حمله، میزان تهدید، و بهترین زمان واکنش را مشخص کند.
با وجود این پیشرفتها، همچنان تأکید میشود که تصمیم نهایی برای شلیک باید در حلقه انسانی باقی بماند تا مسئولیت اخلاقی و قانونی در سطح انسانی حفظ شود.
رقابت قدرتهای بزرگ بر سر «ابرهوش رزمی»
در سطح ژئوپلیتیک، رقابت برای برتری در زمینه هوش مصنوعی نظامی به شکل جدی در جریان است. چین با ساخت مراکز داده تخصصی، تولید تراشههای بومی و توسعه الگوریتمهای بومی، در تلاش برای کاهش وابستگی به فناوری غرب و دستیابی به خودکفایی نظامی مبتنی بر AI است.
در مقابل، آمریکا با کمک استارتآپهای فناوریمحور و پروژههایی نظیر ازدحام پهپادی، در پی ساخت یک شبکه دفاعی هوشمند و منعطف است. این رقابت نهفقط بر مبنای قدرت نظامی سنتی، بلکه بر اساس ظرفیت نوآوری الگوریتمی و زیرساخت دادهای ارزیابی میشود.
اخلاق و حقوق بینالملل، سلاح هوشمند یا کابوس بیمهار؟
پیشرفت بیسابقه در توسعه سلاحهای خودمختار، سوالات جدی اخلاقی و حقوقی بههمراه داشته است. سازمانهای بینالمللی و فعالان حقوق بشر هشدار دادهاند که عدم حضور مؤثر انسان در فرایند تصمیمگیری ممکن است منجر به فجایع انسانی شود، زیرا الگوریتمها فاقد قضاوت اخلاقی انسانیاند.
در همین راستا، برخی کشورها بهدنبال تدوین چارچوبهای حقوقی جدید برای محدود سازی استفاده از این سلاحها هستند. مسئله مسئولیت در صورت بروز خطا، هنوز پاسخ روشنی ندارد؛ آیا باید سازنده الگوریتم پاسخگو باشد یا فرمانده نظامی یا حتی خود سیستم تصمیمیار؟
خطرات فنی و عملیات روانی
هوش مصنوعی نظامی تنها به دلیل کارآمدیاش مورد توجه نیست؛ بلکه تهدیدهای ذاتی نیز دارد. وابستگی کامل به الگوریتمها در شرایطی که شبکه ارتباطی مختل شود یا دشمن اقدام به حمله سایبری کند، ممکن است موجب فروپاشی کنترل میدان نبرد شود.
علاوه بر این، تغییرات بسیار جزئی در دادههای ورودی میتواند عملکرد الگوریتمها را بهکلی مختل کند. در حوزه عملیات روانی نیز، دستکاری دادههای آموزشی یا ورودی میتواند موجب خطا در تشخیص دشمن از دوست شود و به فجایع درونسازمانی بینجامد.
با پررنگتر شدن نقش داده و الگوریتم در صحنههای نظامی، تعریف قدرت از تصاحب سرزمین و تسلیحات به تسلط اطلاعاتی و پردازشی منتقل شده است.
آیندهای نهچندان دور محتمل است که در آن، هوش مصنوعی نه بهعنوان ابزار، بلکه بهعنوان همفرمانده در کنار تصمیمگیران نظامی نقشآفرینی کند.
کشورهایی که زیرساخت دادهای قدرتمندتر و مدلهای یادگیری پیشرفتهتری داشته باشند، احتمالاً قدرت بازدارندگی بالاتری نیز خواهند داشت. این تحولات نیازمند بازنگری در اصول دکترین نظامی و حقوق جنگ است.
هوش مصنوعی در حال بازتعریف مفهوم جنگ است. از فرماندهی لحظهای گرفته تا تسلیحات مستقل و هدفگیری خودکار، میدان نبرد هوشمند دیگر به فیلمهای علمیتخیلی محدود نیست.
در عین حال، همانقدر که این فناوری فرصتهای بینظیری ایجاد کرده، با چالشهای حقوقی، اخلاقی و فنی روبهروست که غفلت از آنها میتواند آیندهای بیثباتتر از گذشته رقم بزند.
در نهایت، پرسش اصلی آن نیست که آیا AI در جنگ استفاده خواهد شد یا نه بلکه این است که چگونه، تحت چه قوانینی، و با چه میزان نظارت انسانی این استفاده انجام خواهد گرفت. پاسخ به این پرسش، سرنوشت نبردهای آینده را رقم خواهد زد.