کد خبر: 160204203702
روزنامهفناوری اطلاعات و ارتباطات

وقتی رکوردهای تپسی راننده‌ها را  بیشتر خسته می‌کند

در آخرین ماه‌های سال ۱۴۰۳، شرکت تپسی با افتخار اعلام کرد که درآمد سالانه‌اش از مرز ۲ هزار میلیارد تومان عبور کرده است.

این رقم در مقایسه با درآمد ۱،۰۴۰ میلیارد تومانی سال ۱۴۰۲ رشد تقریباً دو برابری را نشان می‌دهد. عددی که در نگاه اول موفقیتی بزرگ به‌نظر می‌رسد، اما با کمی تأمل، پرسش‌هایی جدی درباره عدالت توزیع این درآمد، آینده‌ رانندگان، و کیفیت خدمات مطرح می‌شود.

در همین بازه، تپسی از سرویس اشتراکی “باهمسفر” پرده برداشت و اعلام کرد قصد دارد این سرویس را تا سال ۱۴۰۴ به ۳۰ درصد سفرهای پایتخت گسترش دهد، در عین حال، خبر تغییر مدیرعامل و ورود پشتوانه‌ قدرتمند گروه صنعتی گلرنگ نیز به فضای رسانه‌ای راه یافت.

همه اینها به ظاهر نشانه‌های یک مسیر صعودی‌اند، اما با نگاهی موشکافانه، مسائل به طور دیگری مطرح می‌شود.

درست در ۱۴۰۳، یکی از مهم‌ترین تحولات مدیریتی تپسی رخ داد: میلاد منشی‌پور، بنیان‌گذار و مدیرعامل باسابقه شرکت، از مقام خود کنار رفت و سیدمصطفی سیدحسینی جایگزین او شد. یک جابه‌جایی‌ که هرچند در ظاهر به آرامی انجام شد، اما از نظر زمانی هم‌زمان با چند رویداد دیگر بود که همگی بر مسیر استراتژیک این شرکت تأثیرگذارند.

از جمله ورود رسمی گروه صنعتی گلرنگ به ساختار سهامداری تپسی، آغاز اجرای طرح‌هایی مانند سوپراپلیکیشن و البته گسترش سرویس «باهمسفر». این هم‌زمانی‌ها نشان می‌دهد که پشت صحنه‌ آن عدد دو هزار میلیارد تومانی، تنها یک رشد مالی ساده پنهان نیست، بلکه مسیر استراتژیک و اقتصادی عمیقی در درون شرکت در حال وقوع است.

تپسی حالا دیگر فقط یک پلتفرم حمل‌ونقل نیست. از غذا تا خرده‌فروشی، از خرید فروشگاهی تا سرویس اشتراکی،تا وی او دی های خانگی  خود را بازیگری می‌داند که باید در تمام میدان‌ها حضور داشته باشد. اما همین گسترش افقی، اگر بدون ارتقای عمقی در کیفیت خدمات، ساختار حقوقی و نگاه عدالت‌محور به ذی‌نفعان همراه نباشد، به‌جای موفقیت می‌تواند بحران‌آفرین شود.

واقعیت این است که تاکنون هیچ گزارش عمومی و شفافی منتشر نشده که نشان دهد افزایش درآمد شرکت، منجر به بهبود شرایط رانندگان شده است یا خیر. نه درصد سهم آنها از سفر‌ها افزایش یافته، نه خدمات رفاهی جدی برایشان فراهم شده و نه حتی زیرساخت فنی اپلیکیشن با استاندارد‌های یک سوپراپلیکیشن هم‌رده قابل مقایسه است.

سهم اصلی از این رشد چشمگیر، نه به راننده رسیده، نه به کاربر، بلکه به ساختار تجاری شرکت و سهام‌داران بزرگ آن منتقل شده است. ورود گروه صنعتی گلرنگ نیز اگرچه از منظر مالی یک نقطه اتکای پرقدرت برای تپسی محسوب می‌شود، اما پرسش‌های جدی درباره استقلال ساختاری، مسیر نوآوری و امکان رقابت آزاد را مطرح کرده است.

آیا تپسی به سمت یک شرکت خلاق و چابک و با اخلاق  پیش می‌رود یا به بخشی از هلدینگ‌های عظیم با منطق تجاری متمرکز و راندمان‌محور تبدیل شده است؟ این سؤال به‌ویژه وقتی مهم می‌شود که می‌دانیم بسیاری از تصمیمات مهم تپسی، دیگر نه از دل تیم‌های فنی و نوآور، بلکه از جلسه‌های سرمایه‌گذاران عمده بیرون می‌آید.

در همین مسیر، طرح توسعه سرویس باهمسفر نیز به‌شدت محل بحث است. در حالی که تپسی پیش‌بینی کرده این سرویس تا پایان سال آینده می‌تواند ۳۰ درصد سفر‌های تهران را در اختیار بگیرد، هنوز هیچ ارزیابی دقیقی درباره ابعاد اجتماعی و اقتصادی این تصمیم منتشر نشده است.

 آیا مسافران واقعاً خواهان سفر مشترک با افراد غریبه هستند یا این سیاست صرفاً برای کاهش هزینه و افزایش بهره‌وری طراحی شده است؟ آیا رانندگان حاضرند چند مسیر را در یک سفر بپذیرند، زمان بیشتری را در ترافیک بگذرانند و بار روانی و مسئولیت بیشتری را تحمل کنند، در حالی که سهم‌شان از درآمد حتی نسبت به سفر‌های تک نفره هم کمتر باشد؟

در واقع، نکته کلیدی در تحلیل استراتژی جدید تپسی آن است که تمامی شاخص‌های رشد شرکت باید با معیار‌های رضایت کاربران، حفظ کرامت رانندگان و پایداری اکوسیستم بررسی شود. اگر رشد درآمد از فشرده‌سازی خدمات، افزایش کارمزدی و کاهش کیفیت سفر‌ها به‌دست آمده باشد، این رشد نه‌تنها مطلوب نیست، بلکه می‌تواند زمینه‌ساز فروپاشی اعتماد عمومی باشد.

آنچه در ظاهر به‌عنوان پیشرفت معرفی می‌شود، ممکن است در واقعیت، مسیر انحرافی در تعریف ارزش خلق‌شده باشد. درآمد دو هزار میلیاردی اگر بدون توزیع عادلانه، بهبود فناوری، و سرمایه‌گذاری در تجربه انسانی به‌دست آمده باشد، چیزی بیش از یک عدد پرزرق‌وبرق در صورت مالی شرکت نیست.

تپسی به نقطه‌ای رسیده که باید درباره‌ی مسیر خود پاسخ‌گو باشد: آیا در حال تبدیل‌شدن به یک شرکت بزرگ‌تر و انسانی‌تر است یا فقط شرکتی پول‌سازتر و دورتر از فلسفه استارتاپی اولیه‌اش؟

پاسخ به این پرسش، نه در کمپین‌های روابط عمومی و عدد‌های درشت مالی، بلکه در بازخورد رانندگان، تحلیل تجربه کاربران و میزان شفافیت واقعی شرکت نسبت به عملکردش نهفته است. زمان آن رسیده که مدیران تپسی به‌جای روایت‌های برندمحور، پاسخ‌هایی واقعی برای ذی‌نفعان واقعی ارائه دهند.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا