چرا تولید در ایران صرف نمی کند
وقتی با سرمایهگذاری در خرید و فروش خودروهای دستدوم میتوان بازدهیای فراتر از سرمایهگذاری در سهام صنایع برگزیده کشور به دست آورد، سرانجام پولپاشیهای دولت نیز جزء رونق دلالی نخواهد بود.
عنوان میشود در کشور انگیزهای برای تولید وجود ندارد و به همین دلیل دولتها به دنبال پولپاشی میروند؛ اماواقعیت چیز دیگری است: تولید در ایران توجیه اقتصادی ندارد و توزیع منابع نمیتواند در بلند مدت توجیه اقتصادی برای تولید ایجاد کند.
در اقتصاد مفهومی وجود دارد که فصل ممیز اقتصاد و حسابداری محسوب میشود و در هیچ ترازنامهای، از مجله تراز بودجه دولتها، به آن اشاره نمی شود که این مفهوم ساده «هزینه فرصت» است. به صورت خلاصه معنی هزینه فرصت این است که وقتی شما بین خرید دو کالا با توجه به منابع محدودی که در اختیار دارید یکی را انتخاب می کند، علاوه بر هزینهای که بابت خرید این کالا متحمل شدید، در واقع هزینه نخریدن کالای دیگر را هم پذیرفتهاید.
البته این مفهوم در تمامی انتخابها، چه اقتصادی و چه غیر اقتصادی مستتر است اما با استناد به این مفهوم میتوان بسیاری از رویکردهای کلان اقتصادی قابل تفسیر خواهد بود.
حال به گذاره ابتدای مطلب برگردیم و آنرا به صورت سوالی مطرح کنیم: چرا تولید درایران توجیه اقتصادی ندارد؟
در پاسخ مثالهای فراوانی میتوان زد اما سادهترین مثالی که میتواند موضوع را روشن کند، بررسی عایدی سرمایهگذاری با ریسک در حد صفر است؛ مثل خرید کالاهای سرمایهای با قابلیت نقد شوندگی بالا که در میان این نوع کالاها خودروهای دست دوم به عنوان ملموسترین نمونه خواهند بود.
خودروهایی که مورد مصرف پایینترین اقشار درآمدی بوده است، از نقدشوندگی بالایی برخوردارند و سرمایه گذاری بر روی آنها دانش یا تخصص پیچیدهای لازم ندارد، بلکه فقط کافی است نقدینگی لازم را در اختیار داشته باشید.
با استخراج دادههایی که سایت همراه مکانیک به صورت عمومی در اختیار مراجعهکنندگان خود قرار میدهد، روند تغییر قیمت سه مدل خودرو را از ابتدای فروردین سال ۱۳۹۹ تا ۱۵خردادماه سال ۱۴۰۰ را مقایسه میکنیم.
اولین خودرو، پراید صبا است که از سال ۸۹ یعنی بیش از ۱۱ سال است که از مدار تولید خارج شده است. قیمت مدل ۱۳۸۰ این خودرو در ابتدای فروردین ماه سال ۹۹ معادل۱۷ میلیون تومان بوده است و براساس آمار مندرج در سایت همراه مکانیک، همین مدل خودرو با سال سال ۱۳۸۰ در نیمه خردادماه سال۱۴۰۰با قیمت ۴۱ میلیون تومان در بازار خرید و فروش میشود. یک نسبت ساده نشان میدهد خرید یک ساله یک خودروی با عمر حدود دو دهه میتوانستید در طول یک سال بازدهی ۱۴۰ درصدی کسب کنید.
مثال بعدی خودروی پژو پارس معمولی مدل ۱۳۸۰ است که در همین دوره زمانی از ۳۷ ملیون تومان به ۵۹ ملیون تومان رسیده است. بازدهی پایین تر ۵۹ درصدی برای خریدار این خودروی ۲۰ ساله از خریدار خودروی پراید کمتر است ولی سه برابر نرخ سود بانکی است.
سومین مثال هم خودرو تندر۹۰ سری E0 مدل ۸۶ است که از سال ۹۷ دیگر تولید نمی شود. قیمت این خودرو در فروردین ۹۹ معادل ۶۸ میلیون تومان بوده، که در نیمه خردادماه جاری به ۸۵ میلیون تومان رسیده است؛ یعنی بازدهی ۲۵ درصدی برای خرید یک خودرو با عمر ۱۵ سال که بازهم از نرخ سود بانکی بالاتر است.
مثالهای مشابه دیگر مثل نرخ بازدهی طلا، سهام و بسیاری از کالاهای دیگری که در سالهای اخیر بر موج تورم سوار شدهاند نیز می تواند به این فهرست اضافه شود ولی سه خودروی بالا را به این جهت انتخاب کردیم که در دسترسترین مدلهای خودرو در بازار محسوب میشوند، به دلیل فرسودگی بعد از خرید از سکه نمیافتند و برای انتخاب آنها نیاز به تخصص پیچیده نیست یعنی با مشاوره یک مکانیک میتوان خودرو مناسب را خریداری کرد و در نهایت به دلیل آنکه خودرو صفر نیست افزایش عدد کیلومتر شمار آن هم در قیمت تاثیر چندانی ندارد. به عبارت ساده اینها کم ریسکترین سرمایهگذاری ممکن به شمار میروند.
در چنین وضعی اگر بازدهی بازار سرمایه را به عنوان یکی از شاخصهای مربوط به نرخ بازدهی صنعت و تولید در نظر بگیریم، بر اساس شاخص کل هم وزن، متوسط بازدهی شرکتهای حاضر در بورس که صنایع بزرگ کشور محسوب میشوند در این فاصله زمانی بازدهی ۱۰۴درصدی را به نمایش میگذارد یعنی با کمی هوشمندی با سرمایهگذاری بدون نیاز به تخصص در اقتصاد ایران میتوانید بازدهی فراتر از یا نزدیک به صنایع برگزیده کشور به دست بیاورید؛ آن هم بدون داشتن دغدغههای فراوان روند تولید، بینیاز به داشتن تبحر و تخصص لازم برای تولید و حتی بدون تحمل ریسکهای ناشی از تصمیمها و مقررات خلقالساعه.
در چنین وضعی به نظر شما منطقیترین راه کسب در آمد در اقتصاد ایران چیست؟ به عبارت دیگر، پرسش این است که بدون در نظر گرفتن وجدان یا اصول اخلاقی یا شعارهای منافع ملی، فقط از زاویه یک انسان اقتصادی که قصد دارد منافع خود را به حداکثر برساند، شما کدام روش را برای سرمایهگذاری می کنید؟
تولید و تحمل همه مصائب آن یا خرید یک خودرو دست دوم کارکرده و لذت بردن از سواری نچندان دلچسبش تا زمانی که بر موج تورم به میزان بازدهی مورد نظرتان برسید و با فروش چارچرخ نازنین سرمایه چندبرابرشده را به راهی دیگر ببرید. صادقانه بگویم اگر گزینه تولید را انتخاب کنید میتوانیم به توان هوشی شما شک کنم.
اما این وضع در سطح کلان اقتصاد کشور چه نتایجی به دنبال دارد؟ برای پاسخ به این سوال هم نیازی به جستوجو نداریم. سالهاست که نرخ سرمایهگذاری مولد در کشور منفی شده و بخش عمدهای از ارزش افزوده اقتصاد ایران از محل صادرات مواد خام حاصل میشود. البته شاید این خامفروشی چیز تازهای نباشد، ولی باید یاداوری کنم استمرار نرخ منفی سرمایهگذاری در یک دهه اتفاق تلخ و تازهای است که باید به آن توجه کنیم.
اینها نشان میدهد که ساختارهای اقتصاد ایران به گونهای حرکت کرده که بازدهی تولید و تحمل ریسکهای تولید مولد در مقایسه با فعالیتهای غیر مولد و سفت بازی توجیه اقتصادی خود را از دست داده است.
به همین دلیل هم هرچه دولتها پولپاشی بیشتری بکنند، این منابع به سمت تولید نمیرود بلکه وارد بازارهای سفتهبازی میشود و بحران تولید را تشدید می کنند. در چنین وضعی، وقتی شعار کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری حول محور توزیع یارانه است، یعنی در سالهای آتی مسیر غلطی که ما را به وضعیت فاجعهبار بخش تولید رسانده، همچنان ادامه خواهد یافت و این وجه ترسناک رقابتهای انتخاباتی است که باید امیدوار بود تغییر پیدا کند.