چگونه ذهن انسان را با هوش مصنوعی ادغام کنیم؟
![مسعود شریعت زاده](https://asre-eghtesad.com/wp-content/uploads/2024/11/مسعود-شریعت-زاده.jpg)
مسعود شریعت زاده
موسسه مکنزی McKinsey تخمین میزند که هوش مصنوعی میتواند تا سال ۲۰۳۰ حدود ۱۵ تریلیون دلار به تولید ناخالص داخلی جهانی اضافه کند.
هوش مصنوعی در حال تغییر سریع شکل جهان ماست. برنامههای کاربردی مبتنی بر هوش مصنوعی فرآیندهای کسبوکار را سادهتر کرده، عملیات را بهبود میبخشد و بینشهای مبتنی بر دادههای جدید را در سراسر صنایع ایجاد میکند.
انتظار میرود که تأثیر اقتصادی شرکتهایی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، به تدریج ظاهر شود. ابتدا با سرعتی آهسته بهدلیل هزینههای سرمایهگذاری اولیه، و سپس به سرعتی شتابان ناشی از رقابت و توسعه ظرفیت.
این برتری بیسابقه فناوری، پارادوکس واضحی را ایجاد میکند: در حالی که هوش مصنوعی راحتی و کارایی برتری را ارائه میدهد، نقش عامل انسانی، یعنی توانایی و تمایل ما برای تفکر انتقادی، تصمیمگیری مستقل و عمل بر اساس آن تهدید میشود.
اگر هوش مصنوعی را بدون تأمل وارد زندگی خود کنیم، ممکن است ناخواسته ویژگیهایی را که ما را به انسان تبدیل میکند، به خطر بیندازیم.
حرکت از ابزار به پذیرش کامل
پیشرفت از استفاده از هوش مصنوعی به عنوان ابزار به اعتماد و تکیه کامل بر آن، آسان است. در سال ۲۰۲۱، تحقیقات نشان داد که کاربران به سادگی اطلاعات سیستمهای هوش مصنوعی را میپذیرند، بدون اینکه تلاش زیادی برای درک اصول اساسی یا بررسی دقیق نتایج انجام دهند.
در سال ۲۰۲۳، نتایج تأیید کرد که هوش مصنوعی تأثیر قابلتوجهی بر روند تصمیمگیری انسانها دارد و حتی آن را بدتر میکند.
با توجه به تمایل فعلی ما به انتخاب مسیر کمترین تلاش، فراوانی هوش مصنوعی استعداد ما را برای آنچه که به عنوان “عدم فعالیت شناختی” شناخته میشود، افزایش میدهد.
افرادی که از ابزارهای نوشتاری مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده میکنند، تلاش کمتری برای نوشتن میکنند، در حالی که دسترسی به سیستمهای هوش مصنوعی که به سؤالات پاسخ میدهند، منجر به کاهش تفکر انتقادی میشود.
این تأثیر فرسایشی است، زیرا دریافت کمک از هوش مصنوعی در درازمدت، توانایی به خاطر سپردن مؤثر را تضعیف میکند و تلاش ذهنی را در طول زمان کاهش میدهد.
دوگانگی شناختی: یافتن تعادل
زمان سرمایهگذاری و جلوگیری از افتادن در دام “تکینگی فنی هوش مصنوعی” فرا رسیده است. این یک تعادل ظریف است که نیاز به نوع جدیدی از “دوگانگی شناختی” دارد که هوش طبیعی و مصنوعی را با هم ترکیب میکند.
از یک سو، این مستلزم پرورش ظرفیتهای انسانی ذاتی است که با خودآگاهی، هوش هیجانی، خلاقیت و استدلال اخلاقی شروع میشود، از طریق رشتههایی مانند عصبشناسی کاربردی، ذهنآگاهی و هنر.
از سوی دیگر، این به معنای افزایش سواد الگوریتمی با درک نحوه عملکرد مدلهای هوش مصنوعی، از جمله تفکر محاسباتی اولیه و اصول مهندسی سریع است.
هنگامی که متوجه شدیم چه کسی هستیم (نه آنچه هستیم)، و به درک کاملی از “سیستم عامل طبیعی” خود مسلح شدیم، میتوانیم عاقلانه با سیستم عاملهای مصنوعی زندگی خود برخورد کنیم.
سپس میتوانیم از هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری استفاده کنیم و در عین حال چارچوب سطح بالا، ارزشهای انسانی و موانع اخلاقی را که ماشینها اساساً فاقد آن هستند، فراهم کنیم.
بهرهبرداری از نیروی مکمل داراییهای طبیعی و ساخت بشر
بهرهبرداری از هوش مصنوعی میتواند چالش جذاب و کاربردی باشد. بهعنوان مثال، دستیار نوشتاری هوش مصنوعی میتواند کمک ارزشمندی در تهیه پیشنویس اسناد باشد، اما نویسنده انسانی باید دید کلی، جریان روایی و لحن دقیقی را ارائه دهد که صدای اصیل او را منعکس کند.
در امور مالی، هوش مصنوعی ممکن است حجم عظیمی از دادهها را برای برجسته کردن فرصتهای سرمایهگذاری تجزیه و تحلیل کند، در حالی که متخصصان انسانی از تحلیل کیفی، ارزیابی ریسک و ملاحظات اخلاقی استفاده میکنند.
پیشنهادهایی برای مهار هوش مصنوعی با حفظ نقش ذهن انسان
یادگیری مستمر: افراد باید برای یادگیری اصول هوش مصنوعی و نحوه استفاده از ابزارهای موجود سرمایهگذاری کنند. دورههای آموزشی آنلاین میتوانند به کاربران دانش عمیقی از یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی و شبکههای عصبی ارائه دهند.
ادغام هوش انسانی و مصنوعی: هوش مصنوعی میتواند به عنوان ابزاری برای افزایش بهرهوری به کار گرفته شود. اما انسان همان کسی است که چارچوب و محتوای کلی را تعیین میکند، زیرا ماشین نمیتواند جایگزین خلاقیت انسان شود.
سرمایهگذاری روی خلاقیت: تمرکز باید بر توسعه مهارتهایی باشد که انسانها را متمایز میکند، مانند تفکر انتقادی، خلاقیت هنری، موسیقی و نوشتن.
همکاری با هوش مصنوعی: در استفاده از هوش مصنوعی باید دقت کنیم که اجازه ندهیم آن تصمیمات ما را کنترل کند یا توانایی ما در تصمیمگیری مستقل را به خطر اندازد. بلکه باید از آن به عنوان کمکی برای بهبود فعالیتهای روزانه خود استفاده کنیم، بدون اینکه توانایی تفکر خود را از دست بدهیم.