چین، بهترین انتخاب برای تحول در صنعت خودروسازی ایران
ایران میتواند با نگاه توسعهای دقیق و استفاده از تجربیات چین، برنامههای متناسب با اقتضائات و ظرفیتهای داخلی را ترجمۀ بومی کند و راهی مطمئن و امتحانشده در توسعه بپیماید. این موضوع به طور خاص در صنعت خودروسازی در دسترس است.
ایالات متحده در چند دهه گذشته به طور ویژه از ابزار تحریم اقتصادی برای نفوذ سیاسی به کشورها بهره برد. این ابزار به حدی قدرتمند بود که نظام حکمرانی کشورها در درازمدت در برابر اعمال قدرت این کشور تسلیم میکرد.
بعد از گذشت سالها، برخی کشورها مانند چین برای رهایی خود از سلطۀ اقتصادی غرب، جهش اقتصادی خود را آغاز کردند تا با این اقدام هم استقلال سیاسی خود را به معنای دقیق کلمه حفظ کنند و هم معادلات و مناسبات اقتصادی جهان را نظمی دوباره ببخشند.
همین موضوع خیلی زود جنگ اقتصادی را در زیر لایههای تجارت جهانی به راه انداخت. جنگی که در آن تلفات و آسیبها به طور مستقیم انسانی نیست و هیچ مرز جغرافیایی فتح نمیشود. اینتت جنگ اما در سطحی بالاتر از سطح نظامی جریان دارد.
حکمرانانی که درک واقعی و محیطی بالایی از این جنگ داشته و دارند، خیلی زود تلاش کردند با استفاده از مجموع امکانات و ظرفیتهای خود اولاً اقتصاد کشور خود را از آسیبهای احتمالی مصون نگه دارند و ثانیاً بتوانند با توسعهیافتگی، دایرۀ قدرت خود را گسترش داده و جنگ را از مرزهای خود دور نگه دارند.
در این بین، چینیها ره صد ساله را یکشبه رفتند. پرجمعیتترین کشور جهان گرچه در بسیاری از المانها و شاخصهای اقتصادی، نهتنها بهترین نبود بلکه مزیت سرزمینی هم نداشت، اما با تدوین و طراحی یک برنامۀ جامع اقتصادی با اتکا به توان داخلی و استفاده از تجربیات جهانی در قالبهای مختلف و همچنین فراهم کردن بستر مناسب برای سرمایهگذاری فکری، تولیدی، صنعتی و توسعهای خارجی، در یک انسجام ملی بینظیر توانست خود را به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان مطرح و جایگاه خود را تثبیت کند. چینیها برای رسیدن به این نقطه هزینههای بسیاری را متقبل شدند اما همگرایی حکومت و ملت برای نیل به هدف مدنظر حالا آنها را به قدرتی غیرقابلانکار در برابر غرب تبدیل کرده است.
نکتۀ مهم برای ایران اما جهتگیری درست در این جنگ اقتصادی است. گرچه هیچ اقتصادی دروازههای تجارت جهانی را به روی خود نمیبندد و بازارهای خود را محدود نمیکند (کمااینکه چین و آمریکا در عین رقابت، بالاترین میزان صادرات و واردات دو طرفه را دارند) اما تعیین وضعیت یک اصل مطلوب تلقی میشود.
ایران میتواند با نگاه توسعهای دقیق و استفاده از تجربیات این کشور، برنامههای متناسب با اقتضائات و ظرفیتهای داخلی را ترجمۀ بومی کند و راهی مطمئن و امتحانشده در توسعه بپیماید. این موضوع به طور خاص در صنعت خودروسازی در دسترس است.
در اینکه ایران اساساً چنین صنعتی را به معنای واقعی کلمه ندارد چون نوآوری و خلاقیت و فناوری در تولیدات ایرانی در پایینترین حد ممکن است، شکی نیست اما در این روند چینیها دستاوردهای بسیار قابلتوجهی را کسب کردهاند.
این کشور ابتدا زمینه را برای سرمایهگذاری فکری و مالی خارجی فراهم کرد، سپس شرایط را برای راهاندازی خطوط تولید بزرگترین و معتبرترین برندهای خارجی آماده کرد و بعد به تولید محصول مشترک اقدام کرد. گام بعدی چینیها انتقال فناوری به طور کامل برای تولید محصولات داخلی و بومی با آخرین استانداردهای جهانی بود.
در این بخش نیز چینیها با شناخت دقیق بازارهای مختلف، محصولاتی مبتنی بر جامعۀ هدف تولید کردند. محصولاتی که تمام اقشار و طیفهای جامعه را در برمیگرفت و بازاری بزرگ برای تولیدات این کشور حتی در اروپا ایجاد کرد.
ایران که ارتباط سیاسی و فرهنگی و همچنین تاریخچه غنی با کشور چین دارد، میتواند برای بازتعریف و توسعۀ صنعت خودروسازی خود حساب ویژهای روی این کشور باز کند به ویژه اینکه محصولات این کشور مانند چری و دانگفنگ بازار نسبتاً خوبی در ایران دارند و توانستهاند جایگاه تثبیتشدهای در بازار ایران به دست آورند و اخیراً نیز وزیر صمت از خط تولید این دو کارخانه بازدید کرده است.
از طرف دیگر، فناوری بهکاررفته در این تولیدات به حدی بالا نیست که تولیدکننده ایرانی نتواند آنها را روی محصولات خود پیادهسازی کند و یا اینکه پیادهکردن آنها نیازبه هزینۀ بالایی ندارد.
در واقع، درست است که بهترین خودروهای موجود در جهان چینی نیستند اما صنعت خودروسازی چین شاید در مجموع بهترین گزینه برای آغاز حرکت جدیدی در صنعت خودروسازی ایران باشد؛ به شرطی که مسئولان ارتباط صنعتی را در حد بازدید نگه ندارند و بتوانند به صورت نقطهای و هدفمند، گامبهگام حرکت کنند.
این اقدام قطعاً میتواند در جنگ اقتصادی تعیینکننده باشد و کشور را در این بخش نیز به سمت استقلال و یک رابطۀ دو جانبه سوق دهد به ویژه اینکه ایران در بهرهمندی از مهمترین ارکان توسعۀ صنعت خودروسازی یعنی انرژی و نیروی انسانی متخصص، غنی است و اگر مدیریت درستی صورت بگیرد با همین دو ابزار میتوان در کمترین زمان ممکن به توسعهیافتگی در این صنعت برسد و یک ارتباط دو سویه را با بازارهای جهانی ایجاد کند. ارتباطی که هم بازارهای موجود را حفظ کند و هم پایهگذار بازارهای جدید حتی در کشورهای کمترتوسعهیافته باشد.
منبع: همت خبر