کاهش قدرت خرید و شوک دلار چه بر سر فروشندگان رایانه آورد؟
قیمت لپتاپ در بازار کامپیوتر تهران با یک کف مشخص عرضه میشود ولی سقف آن در هر مغازهای فرق میکند و عملا سقفی ندارد. یکی از خریداران بازار میگوید: تا جایی که امکان دارد گوش من خریدار را میبُرند.
برای همین سقفی ندارد. در بازار کامپیوتر قیمت کف «لپتاپ» زیر ۱۰ میلیون تومان است. اما سقف آن در برخی مغازهها ۲۵۰ میلیون تومان، در برخی مغازهها ۳۰۰ میلیون تومان و در برخی دیگر ۳۵۰ میلیون تومان است.
در این بازار «کیس» از ۲۰ میلیون تا ۳۰۰ میلیون عرضه میشود و مانیتور بین ۵ میلیون تا ۲۰ میلیون تومان است.
نزدیک به دو سال از شعارهای انتخاباتی دولت سیزدهم برای رشد اقتصاد دیجیتال میگذرد. در این مدت وضعیت دسترسی کاربران به گواه گزارشهای متعدد بدتر از قبل شده و فروش فیلترشکن برای دسترسی به دنیای آزاد اطلاعات به اوج خود رسیده.
اما همزمان با رسیدن نرخ دلار بازار آزاد به سقفهای قیمتی، بخش سختافزاری اقتصاد دیجیتال نیز با شوکهای قیمتی مواجه شده است.
به گزارش اعتماد، در بازار لپتاپ و رایانه این روزها قیمتها نجومی است و صاحبان این کسب و کارهای مرتبط با فروش سختافزار از رکود شدید به دلیل پایین بودن قدرت خرید مردم میگویند.
آنها برای چیزی که «سر پا ماندن» خود میخوانند، مجبورند محصولات رایانهای را با قیمتی بسیار بالاتر از قیمت متعارف عرضه کنند.
با این کار دو هدف را دنبال میکنند. اول نوعی «نوسانگیری» از قیمتها که تابعی از قیمت دلار است و دوم به دست آوردن سود با حداقل فروش کالا.
برای دانستن آنچه این روزها در بازار رایانه و لپتاپ میگذرد به مراکز خرید مرتبط با این کالاها رفتیم و از فروشندگانی که در سکوت و سکون نشستهاند؛ درباره آن پرسیدیم.
فروشندهای میگوید: این بازار شاید مثل بازار موبایل پرتردد نبوده و نیست. اما هیچگاه اینقدر سکوت در آن حاکم نبود. اینجا یک روز بازار خوب است و یکی، دو روز بد. در مجموع اوضاع خوب نیست.
فروشنده دیگری میگوید: اگر اینجا شلوغ بود، من با شما صحبت نمیکردم با یکی از خریداران لپتاپ درحال صحبت کردن بودم.
یکی دیگر نیز میگوید: ما از صبح هیچ دشتی نکردیم. الان ساعت ۵ است و فقط سه ساعت تا پایان ساعت کاری ما باقی مانده است. معلوم نیست مشتری بیاید آن هم مشتری که منجر به فروش شود.
او میافزاید: آنقدر قیمت لپتاپ و کامپیوتر گران است که هر کسی قصد خرید دارد، از بیش از ۱۵ فروشنده قیمت میگیرد تا به کمترین رقم برسد تا بخرد. برای همین نیمی از کسانی که به بازار میآیند فقط درحال پرس و جو درباره قیمت هستند.
همین کاری که شما میکنید. به باور اغلب فعالان بازار کامپیوتر چه آنهایی که لپتاپ میفروختند و چه آنهایی که لوازم جانبی و قطعات کامپیوتر عرضه میکردند؛ فروش آنها نسبت به دو سال گذشته نصف شده است. برخی این رقم را البته کمتر و بعضی به ندرت بیشتر میخواندند.
بالا بردن سود برای ماندن در بازار
یکی از فروشندگان کامپیوتر میگوید: فروش نسبت به سه سال قبل به یکدهم رسیده است ولی فروشندگان برای اینکه زیان نکنند سود خود را افزایش دادهاند. در واقع ما با بالا بردن سود خودمان را حفظ کردیم.
فروشنده دیگری در مورد وضعیت فروش میگوید: فروش که از بدو ورود آقای رییسی و سیاستهای ارزی ایشان در حال آب رفتن است. هر قدر قیمت ارز بیشتر فروش ما کمتر، چون بازار کشش ندارد.
از او میپرسم یعنی شما سود نمیکنید؟ میافزاید: من و البته نه تنها من هر کسی که در این پاساژ و هر جای دیگر کار میکند؛ اگر مغازه از آن خودش نباشد هر چه در بیاورد باید تحویل صاحب ملک دهد.
من مجبورم روزی حداقل ۱۰ میلیون تومان در بیاورم تا آخر ماه کرایه ۳۰ تا ۴۰ میلیونی این مغازه را بپردازم. پس بخواهم هم نمیتوانم لپتاپ را با سود محدود بفروشم.
فروشنده دیگری نیز در تایید او میگوید: اکثر مغازههای اینجا اجارهای است. ما بخشی از درآمد را به صاحب ملک و بخشی را بابت انواع مالیات و آب و برق به دولت میدهیم. عملا ما فقط هستیم که باشیم.
شما چرا شغل خود را تغییر نمیدهید، چون کار دیگری نمیتوانید بکنید ما هم سالها در این حوزه کار کردیم و مجبوریم برای گذران زندگی و ادامه حیات کاری سود بیشتری را تحمیل مخاطب کنیم.
البته فروشنده میانسال دیگری که در حوزه تعمیرات است نظر دیگری در مورد وضعیت سود بازار کامپیوتر میدهد. این فروشنده اگرچه معتقد است فروشش کم شده است، اما میگوید: سود هیچ کس مشخص نیست.
هر کسی عدد به شما میگوید ولی شما نمیتوانید بفهمید سود هر مغازهای چقدر است. او میافزاید: اصولا سود کسی که کامپیوتر میفروشد بیشتر است، چون سرمایه بیشتری را درگیر کرده است.
موضوعی که فروشنده جوانی که در حوزه لوازم جانبی رایانه فعالیت میکند، تایید میکند و میگوید: سود ما بسیار محدودتر از سود کسی است که کامپیوتر میفروشد.
او با اشاره به کاهش فروشش در دو سال اخیر میگوید: فروش ما نسبت به دو سال قبل دقیقا نصف شده است.
سود ما هم همانقدر نصف شده است، چون ما نمیتوانیم این لوازم را در بازار بیشتر از یک حد بفروشیم، چون کسی که میخواهد کالا بخرد اول در سایتهای فروش چرخ میزند و اگر قیمت پایین نباشد و نزدیک به بقیه مغازهها نباشد؛ از ما نمیخرد.