کشف حقیقت از صحنه های جرم در پرونده های کارآگاهی

  کد خبر: 261002149274

دکتر غلامحسین بیابانی/ دانشیار گروه کشف جرایم دانشگاه جامع علوم انتظامی امین

داستان های کارآگاهی در دنیای امروز هم از جذابیت های خاص خود برخوردار است. وقتی شما یک پرونده کارآگاهی را ورق می زنید، موضوع در ابتدا ابهام است وکارآگاه آرام آرام با بررسی ها و کنکاش های خود راه نرفته را می پیماید و از سایه حرکت می کند و روشنایی را به تصویر می کشاند، کار با یک شماره تلفن از مرکز پیام۱۱۰ شروع می شود و کارآگاه وارد صحنه جرم می شود و با صحنه شروع به گفتگو می کند.

و چند سوال از خود صحنه می پرسد؛ اینکه چرا این جرم اتفاق افتاده، چه چیزی باعث کشانده شدن مجرم به صحنه شده، مجرم از چه مسیری وارد شده و از چه مسیری خارج شده و چه چیزی را با خود برده و چه چیزی را از خود باقی گذاشته است.

بنابراین کارآگاه ابتدا آثار دریافتی از صحنه را به آزمایشگاه های تخصصی ارسال می نماید، سپس به دنبال مابقی سوالات است تا پاسخ آن را پیدا کند لذا آنچه این فرآیند را خواندنی می کند و باعث جذابیت های روایت می شود، این است که جرم و جنایت، بدون تردید هیجان انگیز است، چون اغلب ما آن را انجام نمی دهیم.

ولی محبوبیت این گونه روایت ها با خود جنایت ارتباط چندانی ندارد، بلکه بیش از هر چیز، به ماهیت روایت های کارآگاهی مرتبط می شود. کارآگاه با تیمی که در کنار خود دارد ابتدا صحنه را شبیه سازی می کند و به دنبال اجزای گمشده پازل می گردد تا با چینش آن صحنه را بازسازی کند. همانند یک پل طاقدار سنگی را در نظر بگیرید. هر سنگ به واسطه سنگ های دیگر در جای خود محکم شده است.

اگر فقط یک سنگ را از آنجا بردارید، ممکن است تمام ساختار پل در هم بشکند. حال روایت های کارآگاهی شبیه این پل هستند. هر صحنه، وزن صحنه دیگر را تحمل می کند و صحنه های اضافی، جایی در این ساختار ندارند. اما در هیچ روایتی بیش از داستان های جنایی، این نکته به این اندازه آشکار نیست. داستان های جنایی، قصه گوییِ علت و معلولی در کامل ترین شکل آن هستند.

کارآگاه یا در صحنه مجرم را شناسایی و نسبت به دستگیری آن اقدام می کند و یا با کار اطلاعاتی مجرم را ابتدا دستگیر و سپس صحنه؛ مجرم بودن آن را صحه و تایید می کند. بنابراین صحنه جرم مهمترین بخش کلیدی فرآیند تحقیقات کارآگاهی است که هر چقدر کارآگاه و نیروهای تحت فرمان وی صحنه را بیشتر کنکاش کنند، دستگیری مجرم راحت تر صورت می گیرد.

یک کارآگاه آموز ش های علمی و عملی زیادی می گذراند و در بکارگیری شیوه های علمی متبهر می شود اما چنانچه تحقیقاتش متاثر از تعصبات شناختی گرفتار شد ممکن است کشف را پیچیده و با مشکل روبرو سازد.

لذا فرضیه سازی قبل از تحقیقات اشتباه بزرگی است، فرضیات پیچیده به جای آنکه به یافتن حقیقت کمک کند، ناخواسته و نادانسته حقایق را قربانی می کند. با این حال وقتی تحقیقات در مسیر اصلی خود قرار می-گیرد، فرآیند جستجو به هنگام آگاه شدن از حقیقت، به اوج خود می رسد. یکی از مهمترین رازهای جذاب و موفق، در کشف پرونده لحظه آشکار شدن حقیقت، و شناسایی مجرم است.

یک ذهن تحلیل گر، خودش را جای حریف خود می گذارد؛ به علاوه موقعیت خودش را نیز می سنجد و به این طریق، به یک باره، متوجه راه و روش هایی می شود که به وسیله آن ها حریف خود را گمراه کرده یا آن چنان شتابزده اش می کند که باعث پیش بینی اشتباه او می

خروج از نسخه موبایل