یک تیر و کلی نشان (طنز)
راضیه حسینی
«مسافرکشهای پلاک شخصی، روزها با جابجایی مسافران بلوار میرداماد کسب درآمد میکنند و شبها شغل دیگری دارند؛ ماشینخوابی برای فروش جای پارک.»
به این میگویند یک حرکت هوشمندانه و با یک تیر چند نشان زدن. برای مسافرکشی که صبح تا شب دنده صدمن یک غاز عوض میکند، خانه، فقط جایی برای خوابیدن شب است. یعنی برای چند ساعت خوابیدن مجبور است کلی پول رهن و اجاره و شارژ بدهد. تازه لوازم خانه، از یخچال و تلویزیون تا مبل و پرده و … هم که کلی پول میخواهد. اما مسافرکشهای بلوار میرداماد این تهدید را تبدیل به فرصت کردهاند. یعنی نهتنها از پرداخت پول اجاره و خرید لوازم خانه در رفتند، بلکه به جایش پول هم میگیرند.
جدای این، دیگر نگران دزدی ماشین و وسایل داخل خودرو هم نیستند. با خیال راحت میتوانند شبها ماشینشان را کنار خیابان بگذارند و لازم نیست هیچ هزینهای برای دزدگیر بدهند، چون خودشان به جای دزدگیر عمل میکنند.
از همه اینها که بگذریم کارراهانداز هستند؛ آن هم در این شرایط که پیدا کردن فسیل دایناسور ماقبل تاریخ راحتتر از پیدا کردن جای پارک است. حالا درست است که چندتومنی هم بابت این کار میگیرند، چه ایرادی دارد؟ در عوض خدماتی ارائه میدهند که نتیجهاش را در لحظه و همان جا میبینی. نه مثل بعضی از طرحها که پولش پیشپیش از جیب مردم رفته، ولی نتایج آن در درازمدت به دست میآید و این دراز، یعنی به عمر نوه و نتیجههای ملت هم قد نمیدهد.
احتمالاً کمکم شاهد شغلهای بیشتری خواهیم بود که کل بیست و چهار ساعت یک نفر، بلکه هم یک خانواده چندنفری را بگیرد. البته نه بهخاطر مشکل معیشتی، گرانی خانه، خوراک، پوشاک و … فقط بهخاطر اینکه ما ایرانیها خیلی عاشق کار و فعالیت هستیم.
اگر ولمان کنی دوست داریم کل شبانهروز کار کنیم و لذت ببریم. اصلاً لذتی که در کار کردن، آن هم شبانهروزی و بدون تعطیلی هست، در خوابیدن زیر لحاف توی یک خانه گرم نیست.