یک دبه یارانه (طنز)
راضیه حسینی
آقاجان توی گروه خانوادگی نوشت: «چه خبره؟ ماست دبهای شده پنجاه هزار تومن. زمان ما با این پول میتونستی گاوداری با تمام امکاناتش رو یه جا بخری.»
پسردایی مهران نوشت: «خوبه دیگه، یارانه رو که گرفتیم پنج تومن میذاریم روش یه دبه ماست میخریم. بعد اگه باز پول ته جیبمون مونده بود، چندتا نون میگیریم و یه ماه نون و ماستمون رو میخوریم و دعا به جون مسئولان میکنیم که اینقدر به فکر سفره ملت هستن.»
دختردایی مهرنوش نوشت: «ببینید طبق تحقیقات چندین ساله من، لبنیات عامل اصلی مشکلات گوارشی و رودهایه. باید از سفره ما حذف بشه. ماست هیچ خاصیتی نداره. شیر مضرترین نوشیدنی تو کل دنیا شناخته شده.
دکتر علفزاده چندتا مقاله تحقیقاتی در این زمینه منتشر کرده که میگه ماستخور کردن جهان سوم از نقشههای ابرقدرتهاست تا ما رو زمینگیر کنن و دیگه قدرت مقابله باهاشون رو نداشته باشیم.
فقط گیاهخواری راه مقابله با این توطئهست. شما با همین یارانه پنجاه هزار تومنی میتونید کلی کاهو و کلم بخرید و بخورید.»
آقاجان نوشت:«بعد اونوقت جواب شکمروی من رو تو میدی؟ ما جوونهای روغننباتی یه تنه یه لشکر رو حریف بودیم.
کنده درخت رو تنهایی جابهجا میکردیم. همین کارا رو کردی که رنگ صورتت شده عینهو برگ کلم سفید.
هیکلت هم که به زور اندازه یه هویج قلمیه.»
خاله فخری نوشت: «آخ بمیرم برای شما فامیل عزیز که دغدغهتون شده یه دبه ماست. چرا من تو این کشور باید تو ناز و نعمت باشم ولی شما این قدر فلک زده و بیچاره؟ اینجا دیگه کسی برای لبنیات نیازی نیست بره مغازه.
واسه هرکدوم از ما یه گاو آوردن گذاشتن پشت در، تا کاملاً ارگانیک لبنیات رو مصرف کنیم. یه مرغ هم تو حیاط پشتیه که صبح به صبح دو تا تخم میذاره. اینجا همه چیز ارگانیک و رایگانه.»
خانمجان نوشت: «دخترم، تو اینجا بودی از کنار گاو رد نمیشدی میگفتی پیف پیف بو پهن میده. حالا صبح به صبح میری شیر میدوشی؟ نکنه گاوهای اونا بود هم ندارن؟»
به کلمه آخر رسیده بودم و میخواستم دکمه فرستادن را بزنم که آقاجان نوشت: «هیس. بوی حرفهات زودتر از خودت رسیده. برو بشین نون و ماستت رو بخور. حرف بودار تعطیل.»