تکرار نا محقق ها در برنامه هفتم
نیمی از اهداف شش برنامه پنج ساله توسعه عملیاتی نشد
فرزانه طهرانی
برنامه هفتم توسعه پس از ابلاغ محورهای اصلی درحال تدوین جزئیات از سوی دستگاه هاست آن هم با ۲ سال تاخیر. قرار بود برنامه هفتم به گونه ای تدوین شود که سال ۱۴۰۰ سال آغاز این برنامه باشد. اما اهمال دولت قبل و تعلل دولت فعلی باعث عقب افتادن ۲ ساله نگارش هفتمین برنامه توسعه شد.
در ۲ سالی که کشور بدون برنامه توسعه اداره شد؛ کارها همان طور که قبل تر انجام می شد پیش رفت و توسعه همانطور که در برنامه های قبل محقق نشد، دور از دسترس باقی ماند.
گویی کشور چه برنامه داشته باشد و چه نداشته باشد راه غیرتوسعه ای خود را می رود. فصل مشترک همه برنامه های توسعه ای رشد اقتصاد و حمایت از تولید است. در عمل اما آنچه دیده می شود نزول رشد و تولیدی است که جای خود را به غیرمولدها می دهد.
شش برنامه توسعه از ابتدای انقلاب تاکنون پشت سر گذاشته شد. با الگویی مبتنی بر برنامه ریزی جامع اقتصادی و استرانژی برنامه. در هر ۶ برنامه سه محور اصلی می توان دید: رشد و توسعه پایدار، حمایت از صنایع داخلی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی.
طی تحقیقی که مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، انجام داده؛ برآورد شده که تنها نیمی از اهداف برنامه های توسعه ای گذشته محقق شده است.
نگاهی به تحقق مهم ترین هدف برنامه های توسعه
برنامه اول:بعد از جنگ نخستین برنامه توسعه کشور در سال ۱۳۶۸ برای اجرای ۵ ساله تدوین و تصویب شد. در برنام اول رشد سالانه ۷.۵۲ درصد به دست آمد. اما بعد از اتمام مهلت اجرای برنامه اول، برنامه ریزان نتوانستند به موقع برنامه دوم را تدوین کنند بنابراین یک سال بدون برنامه گذشت.
برنامه دوم: برنامه دوم توسعه در سال ۱۳۷۴ تدوین شد. در این برنامه با تاکید بر رشد و توسعه پایدار و حمایت از صنایع داخلی و کاهش وابستگی به نفت، هدف رشد سالانه ۵.۱ درصدی پیش بینی شد. اما رشد محقق شده ۳.۲۶ درصد بود.
برنامه سوم:سومین برنامه توسعه ای کشور در سال ۱۳۷۹ آغاز شد. در این برنامه رشد اقتصادی سالانه ۶ درصد حداقل رشد قابل قبول بای اقتصاد عنوان شد. میانگین رشد سرمایه گذاری در این دوران هم ۷.۱۸ درصد تعیین شد. دولت هم توانست با ۶.۱ درصد میانگین رشد سالانه، عمده اهداف نوشته شده را محقق کند.
برنامه چهارم: برنامه چهارم توسعه سال ۱۳۸۴ آغاز شد. از آنجا که این برنامه اولین برنامه توسعه ای از سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور هم قلمداد می شد رسیدن به اهداف از اولویت بیشتری برخوردار بود. در این برنامه هم رشد پایدار اقتصادی مورد تاکید قرار گرفت و هدف رشد هم میانگین ۸ درصد تعیین شد.
کیومرث اشتریان: بررسی کنید ببینید چقدر از مواد برنامه سوم به برنامه چهارم منتقل شد و چقدر از مفاد برنامه چهارم به برنامه پنجم انتقال یافته که هیچ یک اجرایی نشده است.امروز که برنامه توسعه هفتم در دستور تدوین است سیاست های کلی مشابه تعریف شده و قرار است دستگاه ها انبوهی از سیاست های مورد نظر خود را بازنویسی کنند تا بلکه بودجه ای بگیرند و مقدار اندکی آن برنامه ها را پیش ببرند.
هرچند رشد ۵.۸۲ درصدی در طول برنامه محقق شد اما اغلب اهداف این برنامه رنگی از تحقق ندید چرا که رئیس جمهور وقت از اساس به برنامه توسعه اعتقادی نداشت.
برنامه پنجم:پنجمین برنامه سال ۱۳۹۰ آغاز شد. در این برنامه هم رشد ۸ درصد برای اقتصاد پیش بینی شد. در واقع رشد اقتصاد ۸ درصد به طور مکرر در همه برنامه های پس از چهارم به عنوان هدف اصلی تکرار شد.
برنامه پنجم که همزمان با تحریم های بین المللی و آمریکا علیه ایران بود توفیق چندانی نداشت و رشد اقتصادی به طور متوسط ۱.۴ درصد اعلام شد.
این عدد در حالی به دست آمد که در سال آخر برنامه رشد ۱۲.۵ درصدی به دنبال لغوتحریم ها به دست آمده بود وگرنه این عدد برای برنامه پنجم منفی می شد.
برنامه ششم توسعه: برنامه ششم سال ۱۳۹۵ آغاز شد. همانند دو برنامه قبل رشد اقتصاد ۸ درصد پیش بینی شد. هرچند ۲ سال اول این برنامه در دوران لغو تحریم بود اما با خروج آمریکا از برجام دوباره شرایط برای اقتصاد سخت شد.
در این برنامه هم رشد اقتصاد به طور میانگین نتوانست از ۱.۲۶ درصد بالاتر رود.
کلی گویی های بی فایده
ویژگی مشترک برنامه های توسعه ای کلی گویی است و شاید این همان موضوعی است که باعث عدم تحقق می شود. کیومرث اشتریان استاد سیاستگذاری عمومی در گفت و گو با عصر اقتصاد گفت: باید از دو جنبه به برنامه های توسعه ای نگاه کنیم.
اول فرآیندهای قانون و دوم متدولوژی برنامه نویسی. یکی از ایرادات مهمی که به برنامه های توسعه وارد است وجود تعداد زیادی سیاست کلی ست. ما به این تعداد سیاست کلی چه نیازی داریم؟
سیاست های کلی نمی تواند راه رسیدن به هدف را مشخص کند. اگر بتوانیم ۱۰ سیاست را فقط برای یک برنامه پنج ساله پیگیری و محقق کنیم بهتر از نوشتن ۱۰۰ برنامه بی نتیجه است.
او تاکید کرد: وقتی تعداد سیاستهای کلی زیاد باشد نمیتوان اولویتبندی کرد. تعداد زیاد برنامه ها باعث می شود انجام آن در یک دوره زمانی میان مدت امکان پذیر نباشد.
باید به این نکته هم توجه کرد که برای اجرای همه این برنامهها بودجهای هم وجود ندارد که سیاستها را تحقق بخشد. شما فکر کنید کار ساخت یک ساختمان را می خواهید انجام دهید.
هر ماه یک بودجه ای دارید که باید صرف ساخت کنید. حالا به جای آنکه همه پول ماه اول را صرف کندن پی ساختمان کنید، بخشی را لوله بخرید، بخشی را کاشی، قسمتی را صرف خرید سطل رنگ کنید و یک مقداری را برای خرید آجر هزینه کنید.
در این شرایط چقدر کار ساختمان ازی پیش می رود؟ اگر هر ماه این رویه را ادامه دهید ظرف چه مدتی موفق به اتمام ساخت خواهید شد؟ امروز کار توسعه ای در ایران به این شکل انجام می شود.
بودجه ها بین هزارات طرح و برنامه تقسیم می شود که با مقدار اندک بودجه ای که دریافت می کنند هیچ یک از طرح ها پیش نمی رود. این مساله سبب می شود تمام برنامه های پیش بینی شده از یک برنامه به برنامه دیگر منتقل شود.
اشتریان اظهار کرد: مواد تنفیذی در همه برنامه های توسعه ای گذشته پر تکرار وجود دارد. در برنامه سوم موادی پیش شده است، مجدد این مواد در برنامه چهارم تکرار شده، در برنامه پنجم نیز با اضافاتی دوباره آورده شده و بدون تحقق به برنامه ششم می رسد.
برای نمونه ماده ۲۷ قانون استقرار نظام جامع رفاه تأمین اجتماعی در سال ۱۳۸۳ در قانون آمده، در سال ۱۳۸۸ در قانون برنامه پنجم ذکر شده و بعد در سیاستهای برنامه ششم تکرار شده است. ۱۰ سال است این قانون به صورت کلی در برنامه های مختلف آمده بدون آن که اجرا شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مواد تنفیذی در همه برنامه ها تکرار شده است توضیح داد: بررسی کنید ببینید چقدر از مواد برنامه سوم به برنامه چهارم منتقل شد و چقدر از مفاد برنامه چهارم به برنامه پنجم انتقال یافته که هیچ یک اجرایی نشده است.
در برنامه چهارم کار خوبی که انجام شد این بود که موادی که از برنامه سوم به چهارم منتقل شده بود به صورت مواد تنفیذی و به رنگ خاکستری آمد اما در برنامه پنجم این مورد لحاظ نشد و باوجودآنکه بسیاری از مواد از برنامه قبل آورده شده بود هیچکدام بهصورت خاکستری و تنفیذی قید نشد؛ گویی تمام مواد برنامه پنجم را از نو تدوین کردهاند درحالیکه اینگونه نبود.
امروز که برنامه توسعه هفتم در دستور تدوین است؛ کار به همان شکل در حال انجام است. سیاست های کلی مشابه تعریف شده و قرار است دستگاه ها انبوهی از سیاست های مورد نظر خود را بازنویسی کنند تا بلکه بودجه ای بگیرند و مقدار اندکی آن برنامه ها را پیش ببرند.