ایران، قفقاز و توسعه برای صلح پایدار
ناصر ذاکری
منطقه قفقاز بهعنوان یکی از گذرگاههای طبیعی برای ارتباط بین فلات ایران و بخش مهمی از قاره کهن با اروپا در طول چند قرن گذشته نشیب و فرازهای متعددی را تجربه کردهاست.
ناآرامی و بیثباتی حاکم بر ایران بعد از انقراض دولت صفوی، و سپس بیتدبیری دوران قاجار موجب جدا شدن این بخش از کشورمان و قرار گرفتن آن زیر سلطه حکومت تزاری روسیه شد.
اما تسلط حکومت قدرتمند روسیه هم نتوانست آرامش را بر منطقه حاکم کند. جنگ داخلی و مقاومت مردم قفقاز در مقابل روسها که بیش از سه دهه بعد از امضای پیمان ترکمانچای ادامه داشت، ناآرامیهای اوایل قرن بیستم و درنهایت تسلط کامل دولت تازهتأسیس شوروی بر منطقه و سپس فروپاشی آن، همه و همه موجب شدهاند این منطقه دورانی طولانی از ناآرامی و بیثباتی را تجربه کند.
با فروپاشی شوروی سابق دور جدیدی از منازعات منطقهای بین کشورهای تازه استقلالیافته آغاز شد؛ منازعاتی که هنوز هم ادامه دارد.
این منازعات ریشه در وقایع چنددهه گذشته و اختلافات قومیتی داشته، و جز افزودن بر این اختلافات و دامن زدن به نفرتها و از دست دادن فرصتهای توسعه دستآوردی ندارد.
از همان ابتدای دوران درگیریها در سه دهه گذشته، ایران بهعنوان قدرت بزرگ منطقهای تلاش کرده طرفین درگیری را به مصالحه و کنار گذاردن اختلافات تاریخی تشویق نموده، و مقدمات یک صلح پایدار را در منطقه فراهم بیاورد.
بااینحال حضور و بازیگردانی قدرتهای فرامنطقهای که همواره بهدنبال کسب منافع خود از تنشهای کوچک و بزرگ در منطقه هستند، مانع موفقیت کامل این نقشآفرینی انساندوستانه بوده است.
ازاینرو به نظر میرسد گرد هم آوردن کشورهای منطقه بر سر میز مذاکرات صلح پایدار و پایان دادن به تنازعات طولانیمدت چیزی بیشتر از میانجیگری انساندوستانه یک قدرت منطقهای و ایفای نقش “برادر بزرگتر” لازم دارد.
از جنبه نظری برقراری صلح پایدار میتواند زمینهساز جریان توسعه منطقه باشد، زیرا با نبود امنیت و وجود تهدیدات مختلف، سرمایهگذاری و ایجاد ظرفیتهای تولیدی و صنعتی برای چندین دهه به تأخیر میافتد، و امکانات مالی کشورها در مسیری غیر از ظرفیتسازی برای توسعه پایدار و بهویژه رقابتهای مخرب تسلیحاتی بهکار گرفته میشود.
اما در عین حال شکلگیری جریان توسعه نیز میتواند به تحکیم صلح بین ملتها کمک کند زیرا زبان مشترک منافع اقتصادی و همکاری بلندمدت را در منطقه گسترش داده، و مناسبات انسانی را جایگزین زبان زور و خشونت میسازد.
بدینترتیب شکلگیری جریان توسعه و رشد اقتصادی مداوم با ایجاد یک وضعیت برد-برد برای طرفین درگیر، میتواند آنان را بهجای شرایط جنگی یا حتی شرایط “نه جنگ نه صلح”، بهعنوان شرکای تجاری در یک همکاری پرسود کنار هم بنشاند.
با عنایت به این نکته، اینک که دور جدیدی از تنشها در منطقه شکل گرفته، و منطقه آبستن تحولات جدیدی است، به نظر میرسد ایران میتواند با ارائه یک برنامه همکاری منطقهای و تعریف منافع مشترک برای همه ملتها و اقوام ساکن در منطقه آغازگر دوران جدیدی در حیات سیاسی و اجتماعی منطقه باشد.
این برنامه میتواند فرصتهای ثروتاندوزی بسیاری را در اختیار همه کشورهای منطقه گذاشته، و با فعال کردن مسیرهای طبیعی ارتباطی بین ایران، آسیای میانه و اروپا ظرفیت تجاری عظیمی را به همه مردم منطقه هدیه کند.
این برنامه همکاری صلحآمیز ازیکسو میتواند ظرفیت اقتصادی و صنعتی کشورهای عضو را بهعنوان مکمل یکدیگر در کنار هم قرار داده، و صرفه اقتصادی فراوانی را برای شرکا ایجاد کند، و از سوی دیگر میتواند منطقه را بهعنوان مسیری امن برای ایجاد خط ارتباطی تجاری بین شرق مولّد و غرب ثروتمند معرفی کرده، و سهم منطقه در زنجیره ارزش جهانی را افزایش بدهد.
استقرار و بازگشایی خط انتقال انرژی، خط حمل محصولات و کالاهای واسطهای، و مسیر انتقال سرمایه و دانش و فنآوری میتواند آینده روشنی را برای همه ملتهای منطقه به ارمغان بیاورد.
با نگاهی گذرا به ظرفیتها و مزیتهای تجاری و صنعتی کشورهای منطقه میتوان ادعا کرد که کنار هم قرار گرفتن این شرکای بالقوه میتواند یک پروژه بزرگ تجاری برای حفظ منافع همه طرفهای درگیر باشد، و امکان برداشت محصول از درخت همکاری اقتصادی را در پناه صلح پایدار برای همه کشورهای منطقه فراهم بیاورد.
بدینترتیب ساکنان قفقاز بهجای اندیشیدن به جنگهای احتمالی آینده و خسارتهای دردناک آن و بهجای اندیشیدن به پرونده منازعات بیحاصل گذشته از مزیتهای طبیعی سرزمین خود از جمله موقعیت گذرگاهی آن بهعنوان یک گذرگاه تجاری بسیار مهم برای رسیدن به توسعه پایدار استفاده خواهندکرد؛ و درنتیجه تجارت کشورهای بزرگ منطقه با ظرفیتهای تجاری و صنعتی گستردهشان فرصت ثروتاندوزی و رسیدن به رفاه بالاتر را برای همه ایجاد خواهدکرد.
برنامه همکاری اقتصادی کشورهای منطقه را میتوان طرح “توسعه برای صلح پایدار” نامید. این طرح در گام نخست خود میتواند برنامهای برای افزایش همکاری اقتصادی و مناسبات تجاری بین کشورهای ایران، ترکیه و کشورهای حوزه قفقاز باشد.
منافع و دستآوردهای اقتصادی این طرح بسیار گستردهتر و پایدارتر از منافع موقت و پرحاشیه طرحهایی چون طرح راهاندازی دالان زنگزور است و دقیقاً به همین دلیل و در گامهای بعدی تعداد بیشتری از کشورهای همسایه را با عنایت به ظرفیتهای اقتصادی و تجاریشان در کنار هم قرار خواهدداد.
میخائیل گورباچف آخرین رهبر شوروی در مجموعه مذاکرات خود با رهبران کشورهای اروپایی با هوشمندی بسیار از عبارت “خانه کوچک اروپایی” استفاده کرد.
او میگفت ملتهای ساکن این قاره کوچک در سدههای گذشته بسیار جنگیده، و خسارتهای فراوانی را تحمل و تجربه کردهاند. اروپا خانه کوچک این ملتهاست که باید با کمک هم آن را بسازند و سرپناهی برای همه ملتهای قاره باشد.
حال بر همین سبک و سیاق میتوان از خانه مستحکم صلح برای توسعه قفقاز سخن گفت. خانهای که با نگاهی به میراث تاریخی و فرهنگی مشترک اقوام ساکن منطقه و ارتباط مستحکم تاریخی و فرهنگی آنان با کشورهای بزرگ همسایه طراحی و بنا خواهدشد.
خانهای که صلح و آرامش را به منطقه برمیگرداند و به همه ساکنان منطقه کمک میکند تا به کمک داشتهها و مزیتهایشان جایگاه مناسب خود را در اقتصاد جهانی کشف و کسب کنند.