کد خبر: 050402131048
اقتصادانرژیروزنامه

بحران آب بحرانی جدی است

محمود جمعه‌پور/ استاد دانشگاه

بحران آب بحرانی جدی است که در امروز و فردا ریشه نداشته و چند دهه بی‌توجهی، دخالت‌ها و سوءمدیریت آب منجر به شکل گرفتن بحران آبی شده است. دیدگاه‌های مختلفی در این‌باره وجود داشته و دارد؛ به‌ویژه آن‌که دولت‌مردان، مقصر را تغییرات اقلیمی، خشکسالی، عوامل طبیعی و… معرفی می‌ کنند.

در وجود عوامل مختلف شکی نیست و نمی‌توان گفت تنها یک عامل، بحران کنونی را موجب شده است اما بی‌شک یکی از علت‌های اصلی به‌وجود آمدن و تعمیق بحران آب، نهاد دولت است و عملکرد اشتباه و فراتر از سوءمدیریت آن را می‌توان بی‌تدبیری صرف در این مسئله دانست.

طبیعتا ادامه‌ی این روال مدیریتی باعث بهبودی اوضاع نخواهد شد مگر آنکه دولت رویه‌ی خود را تغییر داده و با مراجعه به حکمروایی جامعه‌ی محلی، از مردم برای تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری در اقدامات مختلف نه به شکل صوری که به شکلی حقیقی نظرخواهی کند.

برای حل مسئله باید رویه‌های مدیریتی تغییر کند چون مشکلات کنونی ناشی از مدیریت‌های چند دهه‌ی اخیر است و تصمیم‌گیری‌ها به صورت از بالا به پایین و بدون توجه به واقعیت جامعه و خواست مردم و حق‌وحقوق بهره‌برداران و حتی شرایط اقلیمی بوده است.

بحران‌آب که بحرانی خودساخته و محصول عملکرد دولت‌ها بوده، نیازمند تغییرات بسیار اساسی در مدیریت است.

ما با مسئله‌ی کم‌آبی همواره مواجه بوده‌ایم اما بحران آب مسئله‌ای خودساخته از طرف نهادمدیریتی، دولتی و حاکمیتی است. در طول دهه‌های اخیر، فرهنگ ایرانی مبتنی بر آب بوده است و این فرهنگ از همان ابتدا دریافته که مسئله‌ی کم‌آبی دارد و خود را با آن تطبیق داده است. از زمانی که دولت‌ها تحت‌عنوان برنامه‌های توسعه، برنامه‌های مدرن‌سازی و… در این حوزه دخالت کردند نظام‌های آبی را مختل کرده و برای آن جایگزینی ارائه نکردند. نهاد قدرت و حاکمیت علت اصلی بحران کنونی است.

ده‌ درصد اوضاع کنونی محصول تغییرات اقلیمی است و این مسئله‌ای است که از زمان‌‌های دور مطرح بوده و دنیا برای آن برنامه‌ریزی کرده است بنابراین دولت‌مردان ما هم باید مدیریت درستی داشته باشند. باید در این مورد فرهنگ‌سازی شده و عرضه‌، مصرف و الگوی استفاده از آب برای کشاورزی اصلاح شود و از همه مهم‌تر این‌که در مورد قوانین آب بازاندیشی شود که از حیاتی‌ترین مسائل است.

واقعیت این است که ایران کشوری کم‌آب بوده و میزان بارندگی در آن نسبت به متوسط جهانی حدود یک‌سوم است و همواره فرهنگ ایران متوجه این امر و مدیریت آب بوده است.

به‌همین‌خاطر نظام‌هایی شکل گرفته که مسئله‌‌ی کم‌آبی را مدیریت کرده و این نوع مدیریت‌ در طی قرن‌ها و هزاره‌ها پاسخ‌گو بوده است. از زمانی که دولت مدرن شکل گرفت این مسئله نادیده گرفته شد و برای آنچه باید متناسب با شرایط زیست‌بوم جایگزین کرد، اندیشه‌ای صورت نگرفت.

طبق قانون ۱۳۰۷، آب جزو مشترکات در نظر گرفته می‌شود و هرکسی می‌تواند برای کشاورزی و امور این چنینی از آن استفاده کند به شرط آن‌که استفاده‌ی او باعث متضرر شدن دیگران نشود. حقابه‌ براساس حوزه‌های آبریز است و در این حوزه‌ همه‌ی گروداران از انسان تا حیات‌وحش همه‌گی حقابه دارند و آب در صورت زیاد و کم‌بودن باید عادلانه تقسیم شود؛ همچنین بهره‌برداران متاخر( کشاورزان) بر بهره‌بردارن متقدم( صنایع فولاد) اولویت دارند. عملکرد ناصحیح دولت، اوضاع کنونی را رقم زده.

برای مثال دو دولت قبل سازمان آب منطقه‌ای را استانی کردند و اختلافات ایجاد شد؛ ما در کشاورزی ۷۰ درصد پرت آب داریم که اگر به نصف می‌رسید مشکل آب حل می‌شد و این کار هنوز هم می‌تواند جواب‌گو باشد؛ بخش مهمی از آب ایران به صورت غیرمستقیم و از طریق محصولات کشاورزی‌ای که با روش‌های نادرست آبیاری به‌دست می‌آید( هندوانه و خربزه، مرکبات، سیفی‌جات و برنج)، صادر می‌شود.

کشاورز باید آگاه شود و قوانین دولت باید به اصلاح نظام کشاورزی و و آبیاری را بپردازد. درست است که تغییرات اقلیمی هست ولی باید خودمان را تطبیق دهیم و این تنها با برنامه‌ریزی ممکن است.

سوال بسیار خوبی است. در مورد صنایع باید گفت که در تمام دنیا به شکل بسته از آب استفاده می‌کنند، ولی ایران در این زمینه به‌روز نیست. صنایع ما دارای مسئولیت اجتماعی هستند و در مقابل استفاده‌ها و الودگی‌ها باید خدماتی ارائه کنند که این خسارت‌ها را باید برای کشاورزان به صورتی جبران کنند و این را باید دولت‌ها مدیریت کنند.

این‌گونه صنایع که به آب زیادی آب برای خنک شدن نیاز دارند، باید در مجاورت دریا ساخته شوند. ما هزاران کیلومتر مرز آبی بدون‌استفاده برای صنایع و مشاغل نیازمند به آب داریم. باید برنامه‌ای تدوین شود تا این صنایع توسعه نیافته و به‌تدریج به سواحل دریای عمان و خلیج‌فارس منتقل شوند. نباید هنگام بحران آن را درمان کرد بلکه باید پیش از وقوع آن تمهیداتی اندیشید.

گیدنز می‌گوید:« آرزوکننده باید هزینه‌ی آن را بپردازد.». بهتر است در کوتاه‌مدت خسارت افرادی مانند کشاورزان که ضرر کرده‌اند، جبران شود. بخشی از این جبران باید توسط دولت و بخشی باید توسط ضرر زننده مثل صنایع ذی‌نفع انجام شود.در میان مدت باید مشاغل جایگزین ایجاد شود، بهره‌وری را افزایش داده و سطح زیرکشت را کاهش دهیم و در نهایت الگوی مصرف خانگی را اصلاح کنیم.

در دراز مدت هم  باید با شرایط زیست‌بوم و خشک بودن اقلیم ایران سازگار شد و نیز آمایش سرزمینی صورت گیرد تا متناسب با نوع زیست‌بوم، شغل ایجاد شده و مکان‌گزینی مناسبی صورت گیرد. برای مثال سد‌زدن‌های متعدد و انتقال آب راه‌حل مناسبی نیست چرا که در درازمدت پیامدهای به مراتب بدتری از سوی طبیعت خواهد داشت.

در گذشته، عرفی برای استفاده از آب وجود داشته که اکنون به هم خورده است و تصور بر این است که هرکسی قدرت‌مندتر باشد بیشتر می‌تواند بهره‌برداری کند، این خود منشا درگیری است.

در صورت وقوع چنین فاجعه‌ای باید نمایندگان اصناف مختلف از شهرهای مختلف گفت‌وگو کرده و به توافق برسند. و خسارت‌های‌شان جبران شود. راه‌حل در مدیریت حکمروایی است و دولت باید هم به عنوان ناظر و هم ذی‌نفع حاضر شود تا اینان به جمع‌بندی برسند؛ در غیر این صورت با رسیدن شرایط به حد حفظ بقا شاهد تشدید این درگیری‌ها خواهیم بود.

متاسفانه نظام مدیریتی در بسیاری اوقات برخورد امنیتی دارد. وقتی مشکلی وجود دارد چه در زمینه‌ی آب، چه هوا و چه خاک باید برای آن چاره‌اندیشی کرد. در غیر این صورت با سرکوب، عده‌ای سوءاستفاده می‌کنند و این نوع برخورد فقطراه‌حلی کوتاه‌مدت است و در آینده با دوباره بروز کردن اعتراضات در ابعاد گسترده‌تر، این نحوه برخورد به زیان حاکمیت هم خواهد بود.

مساله باید حل شود نه آنکه صورت‌مسئله را پاک کرد. روش برخورد، نگاه و مدیریت جامعه باید اصلاح شده و به‌جای اعمال مدیریت یک‌پارچه باید مدیریت منبع، عرضه، تقاضا، تولید و توزیع را اعمال کرد. نباید به نحوی تناقض‌آمیز برخورد کرد. از طرفی قول همکاری داد و از طرف دیگر سرکوب کرد. در این صورت اعتماد مردم خدشه‌دار شده و مردم نسبت به حاکمان و دولت‌مردان بدبین می شوند.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا