لزوم خروج دستگاههای اجرایی از حالت سنتی
داود حسینپور/استاد دانشگاه
اگرچه فرهنگ پژوهش ریشهای طولانی در کشور ما دارد، ولی متاسفانه نفوذ آن در نظام تصمیمگیری سابقهای بلندی ندارد. در خصوص اینکه تصمیمات استراتژیک و کلان کشور مبتنی بر نظام پژوهش است، باید اذعان کنیم که در این حوزه ضعفهایی داریم.
خوشبختانه حدود ۵ سال است بحث ورود دستگاههای اجرایی به دانشگاهها و نفوذ دانشگاهها در نظامهای اجرای مسیر خود را پیدا کرده و ارتباطات خیلی خوبی بین دستگاههای قانونگذاری، قضایی و اجرایی با دانشگاهها شکل گرفته است.
طبیعتا وضعیت فعلی مطلوب ما نیست؛ دولت و مجلس به شورای وزارت علوم وعدههای خوبی میدهند و میگویند به سمتی میرویم تا همه تصمیمات در کشور، ریشه پژوهشی داشته باشد.
در صورت عملی شدن این طرحها شاهد ثمرات مثبتی خواهیم بود. البته همین حالا نیز اقدامات خوبی انجام شده و ما میز دولت و دانشگاه را داریم که به دستگاههای اجرایی کمک میکند. ضمن اینکه برخی طرحها کلان و در سطح ملی تعریف شده است مانند مشارکت مردم در نظام قانونگذاری کشور که عنوانی کلان در ایران است و دانشگاه در این خصوص اقدامات کافی را انجام میدهد.
طرحهایی مانند صیانت و تکریم خانواده، اصلاح نظام بهرهوری بخش دولتی یا بحث شهرهای هوشمند، نظام پسماند و… همه حرکتهای خیلی خوبی است که در تعامل با دانشگاهها و دستگاههای اجرایی شروع شده، اما همچنان به فرهنگسازی و نهادینهسازی پژوهش در دستگاههای اجرایی نیاز داریم.
مشکل این است که تبیین درستی صورت نگرفته است؛ دانشگاه دنبال تحقیقات بنیادین است و طبیعی هم هست.وظیفه دانشگاه کشف مجهولات و آوردن ایدههای جدید و نظریات تازه است، اما این دستاوردها باید تبدیل به علم نافع شود یعنی برای کشور خروجی به همراه بیاورد.
نظریات و ایدههای برآمده از دانشگاه باید مسائل و مشکلات کشور را حل کنند و چون این فرایند خوب تبیین نشده، شکافی بین علم و عمل اتفاق افتاده است.
گاهی دانشگاه میگوید کاری که ما انجام میدهیم با آن چیزی که دستگاههای اجرایی از ما میخواهند فاصله زیادی دارد. دستگاه اجرایی نیز گاهی معتقدند علم دانشگاه به درد آنها نمیخورد، چرا که کاری تجربی را در پیش میگیرد و در مورد درستی یا نادرستی آن قطعیت ندارند و تصور میکند آن چیزی که خودش انجام میدهد درست است.
سوءتفاهمی بین علم و عمل وجود دارد، در حالی که این دو از یکدیگر جداشدنی نیستند. اینکه بگوییم میخواهیم کارخانه یا پالایشگاهی را برای بالا بردن نظام بهره وری و کسب و کار کشور بدون مراجعه به علم و پژوهش بهبود ببخشیم، امکانپذیر نیست.
آنچه عملا در کار رخ میدهد، همان علم است؛ در دانشگاهها علم را آموختهایم و به عمل رساندهایم، اما اگر فرایند درستی را تحت عنوان نظام نوآوری تعریف کنیم که ایدههای جدید دانشگاه را تبدیل به محصول و خروجی کند، به درد دستگاههای اجرایی میخورد تا نظام اداری خود را بهبود ببخشد یا نظام تصمیم گیری خود را اصلاح کند.