سایه سنگین ناترازی انرژی بر افق تولید ۵۵ میلیون تنی فولاد/ باخت بزرگ به رقبای کوچک با تکرار سیاستگذاریهای اشتباه
زینب غضنفری
در سالیان گذشته که شرایط صنایع کشور به خصوص صنعت فولاد به مراتب بهتر از اکنون بود و چالشهای مختلفی همچون ناترازی انرژی و مباحث صادراتی و تحریمها سر باز نکرده بود، چشم انداز روشنی تصویرسازی شده بود و تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام در افق ۱۴۰۴ ترسیم شده بود اما؛ آن چه اکنون مشاهده میکنیم تصویری مات از آن است.
به گزارش عصر اقتصاد، مهمترین چالشی که در مسیر رسیدن به این افق وجود دارد، کمبودهای زیرساختی است؛ به عنوان مثال سیاستگذاری اشتباه در حوزه انرژی سبب شده ناترازی انرژی گستردهای بر فضای اقتصادی کشور حاکم شود و تمام صنایع را تحت تاثیر خود قرار دهد. چگونه میتوان انتظار داشت ۵۵ میلیون تن فولاد خام تولید شود در حالی که شرکتهای فولادی در تابستان برق ندارند و در زمستان گاز!
در حال حاضر این موضوع به چالشی بزرگ تبدیل شده و هر سال حجم و اندازه و قدرت اثرگذاری آن بیشتر نیز میشود؛ هر سال مدت زمان و شدت محدودیتهای مصرف انرژی بیشتر از سال قبل میشود و شرکتهای فولادی که با سرمایه گذاریهای کلان و سنگین راهاندازی شدهاند، چند ماه از سال را در خاموشی به سر میبرند.
علاوه بر این مورد، کمبودهای در زنجیره فولاد از قبیل کمبود آهن اسفنجی به عنوان ماده اولیه تولید فولاد خام وجود دارد. همچنین در بخش زیرساختهای معدنی، استخراج و اکتشاف و فرآوری مواد معدنی مطابق انتظار پیش نمیرود و نیاز به سرمایه گذاری در این بخش احساس میشود.
در واقع، ۲۰ سال پیش در زمان تدوین افق ۱۴۰۴ فولاد منطق و مفروضاتی در نظر گرفته شده بود که اکنون برخی از این مفروضات دیگر وجود ندارد و از کنترل مجموعه حاکمیت و تصمیمگیر خارج شده است و البته آن بخشی هم که در اختیار دولت و تولیان امر بوده یا اجرا نشده یا با تاخیر در اجرا همراه شده است.
یکی از مفروضاتی که در آن زمان برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد مدنظر قرار گرفته بود، رشد اقتصادی ۸ درصد بود که در حال حاضر در بهترین حالت به ۴ درصد میرسد و برای رسیدن به این هدف میبایست طی سالهای متمادی رشد اقتصادی ۸ درصد یا حتی بیشتر به وقوع بپیوندد.
با فرض جمعیت ۹۰ تا ۹۵ میلیون نفری، قرار بر آن بود در سال ۱۴۰۴ مصرف سرانه فولاد به ازای هر نفر به حدود ۳۵۰ کیلوگرم برسد و سالانه حدود ۳۳ میلیون تن فولاد در داخل کشور مصرف شود اما؛ این مورد اتفاق نیفتاده و مصرف سرانه در حال حاضر حدود ۲۲۰ کیلوگرم با جمعیتی کمتر از ۹۰ میلیون نفر است و مصرف داخلی سالانه فولاد حدود ۲۰ میلیون تن اظهار میشود.
برای رسیدن به چشم انداز تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام در افق ۱۴۰۴ که ۲۰ میلیون تن آن فروش خارجی است، زیرساختهای صادراتی نیز میبایست مهیا میشد که به علت تحریمهای ظالمانه و عدم توسعه در بخش حمل و نقل این هدف نیز به چالش کشیده شد. این در حالی است که سایر کشورها همچون چین به شدت به صادرات توجه ویژه نشان میدهد و در حال توسعه حوزه صادرات محصولات فولادی خود هستند اما؛ در ایران نه تنها صادرات قوت نگرفته بلکه واردات محصولات و مقاطع مختلف فولادی نیز انجام میگیرد.
جلوگیری از واردات بیرویه پیشنیاز رونق فعالیتهای تولیدی است و کنترل و شفافسازی واردات نخستین گام در مانعزدایی از تولید محسوب میشود اما؛ این موضوع بر خلاف شعار سال و منویات رهبری، در صنعت فولاد به فراموش سپرده شده است.
کاهش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات در سایه واردات بیرویه میتواند تابآوری صنعت فولاد را در شرایط تحریمیکاهش دهد و بازارهایی را که فولادسازان کشور طی سالها با زحمت فراوان بهدست آوردهاند، به سرعت در اختیار رقیبان قرار دهد.
به همین جهت است که امروزه مشاهده میکنیم شرکتهای بزرگ فولادساز همچون شرکت فولاد مبارکه اصفهان خود دست به کار شده و اقدام به سرمایهگذاری در بخش زیرساخت کرده و به منظور تامین مواد اولیه تولید، در بخش کنسانتره و گندله سرمایه گذاریهای کلان انجام داده و سیستم حمل و نقل مخصوص به خود را راهاندازی کرده است.
در خراسان در معادن سنگ آهن سرمایه گذاری کرده تا اقدام به تولید کنسانتره و گندلهای کند که خوراک کارخانه خود را تامین کند اما از یک طرف کارخانه کمبود خوراک دارد و از طرف دیگر تولیداتش به علت نبود سیستم حمل و نقل و راه اهن انبار شده است. به عبارتی همه بخشهای زیرساختی کشور متوازن با رشد فولاد توسعه پیدا نکرده است.
شرایطی که به وجود آمده و چالشهایی که سال به سال بزرگتر میشوند، دستیابی به این هدف را حداقل در دورنمای کوتاه مدت امکانپذیر نمیکند؛ چرا که در کمبود برق و گاز همیشه صنعت فولاد در صدر قطعیها بوده و متخصصان این حوزه میدانند که خاموشی کورههای ذوب چه خسارت بزرگی را به شرکتها وارد میکند و روشن کردن آن و رساندن به دمای مدنظر ذوب روزها زمان میبرد.
محدودیتهای انرژی و سیاستگذاریهای اشتباه که در طول سالیان متمادی و توسط دولتهای مختلف انجام گرفته، اجازه ورود سرمایه به حوزه انرژی را ندارد و سرمایهگذاران را این بخش دور کرد. دولت نیز به دلیل کمبود بودجه و عدم توجه کافی به این بخش، اقدام چندانی برای توسعه نیروگاهها انجام نداد و باعث شد ظرفیتهایی که بالقوه بود به بالفعل تبدیل نشود و در نتیجه صنعت فلج شود و نه تنها رسیدن به افق ۵۵ میلیون تن فولاد خام به چالش کشیده شود بلکه تولید در حداقل ظرفیت کنونی نیز برای شرکتها به آرزو تبدیل شده است.
قطعیهای شدید و مکرر برق و گاز مجالی به شرکتها برای تولید مستمر نمیدهد و شرکتهای بزرگی همچون فولاد مبارکه که نیروی انسانی بسیار زیادی را در خود جای دادهاند، با توقف تولید و خاموشی مواجه میشوند.
سیاستهای اشتباه دولت حتی خود تامینی شرکتها را نیز به چالش کشیده است؛ شرکت فولاد مبارکه برای جبران کمبود برق و جبران ناترازی انرژی خود اقدام به سرمایه گذاری در این حوزه نمود و نیروگاههای خورشیدی و برق راهاندازی کرد و بر اساس توافقات قرار بر آن بود برق تولیدی این نیروگاهها پس از ورود به شبکه سراسری، مجددا در اختیار شرکت قرار گیرد اما؛ در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و باز هم با وجود سرمایهگذاری شرکت، برق تولیدی خودشان به مصرف کارخانهها نرسید و کمبود برق گریبان آنها را گرفت.
در نتیجه این کمبودها و عدم توازن بین توسعه بخشهای زیرساختی و تولید فولاد، ظرفیت نصب شده هم اکنون حدود ۵۰ میلیون تن است اما؛ به دلیل چالشهای موجود که پیشتر عنوان شد توان تولید بیش از ۳۰ تا ۳۲ میلیون تن فولاد خام وجود ندارد و اگر برنامه و فکری برای حل این کمبودها و ناترازی انرژی نشود، قطعا در سالهای آتی وضعیت به مراتب وخیمتر خواهد شد و بزرگترین شرکتهای فولادساز غرب آسیا بازی را به رقبای کوچک خود خواهند باخت؛ باختی که گریبان جامعه و عموم مردم را خواهد گرفت.