طاقت بیار و نمیر

راضیه حسینی
رئیس سازمان اورژانس کشور: «در بازار تهران نیروهای اورژانس پیاده داریم که اگر کسی با دیدن این قیمتها سکته کرد بتوانیم فرد را احیا کنیم.»
اصلاً لازم به احیا نیست، همین که دیدید فرد به سمت سکته غش کرد، سریع کنارش بنشینید و قیمت جدید قبر و مراسم کفنودفن را اعلام کنید، خواهید دید نهتنها سکته را رد میکند، بلکه در همان لحظه وزنهای سیصد کیلویی بلند میکند و به سمت آسمان نشان میدهد، چند تا حرکت نمایشی هم با وزنه میزند، تا اعلام کند کاملاً سالم است و حالا حالاها خیال مردن ندارد.
حالا که لطف کردهاید و نیروهای اورژانس در بازار مستقر کردهاید، بد نیست چند تراپیست هم در کنار این نیروها حضور داشته باشند. شاید مردم با شنیدن چند جمله حالشان بهتر شد و نیاز به احیا نداشتند.
مثلاً تراپیستها هروقت دیدند فردی زیاد به ویترینی خیره شده است، سریع دستبهکار شوند و بگویند: «ببین عزیزم اینی که میبینی صرفاً یه عدده. عددی که تو میتونی بهش معنا و مفهوم بدی.
میتونی از کنارش راحت بگذری و اصلاً توجهی بهش نداشته باشی، میتونی نگاهش کنی و اون احساس کنه که چقدر ارزشمنده. خودت رو دستکم نگیر. به قیمتها ارزش نده. تو بیشتر از همۀ اینا میارزی. سعی کن زیبایی رو تو جاهایی غیر از بازار پیدا کنی.»
کاش فرد مورد نظر هیچوقت نپرسد: «مثلاً کجا؟» چون احتمالاً در این لحظه تراپیست هم از حال خواهد رفت و با هم نیازمند به نیروهای اورژانس میشوند.
پیشنهاد میکنیم برای اینکه از خطرات احتمالی قلبی عروقی جلوگیری شود، بعد از هشتگ «نه به تصادف» هشتگ «نه به بازار» راه بیفتد و مردم برای حفظ جانشان هم که شده، سمت بازار نروند.
اصلاً میشود ورودی همۀ بازارها مثلث خطر و چند چراغ گردن قرمز کار گذاشته شود و بنرهایی با این مضمون زده شود: «هشدار! به محدودۀ پرخطر و سکته خیز نزدیک میشوید. ورود افرادی که مشکل قلبی و فشارخون دارند اکیداً ممنوع است.»
برای ختم کلام هم بنری با این جملات زده شود: «هموطن! مردن آخر راه نیست. باز هم باید کلی هزینه کنی. پس طاقت بیار و نمیر!»