نفت ایران مقاومتر از ماشه

سکینه مهرائی
با مطرح شدن احتمال فعالسازی مکانیزم ماشه توسط سه کشور اروپایی و بازگشت تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، بار دیگر نگاهها به سرنوشت صنعت نفت کشور دوخته شده است.
دستگاه سیاست خارجی غرب این روزها با زبان تهدید، ایران را به بازگشت خودکار قطعنامه تحریمی شورای امنیت تهدید میکند و در چنین شرایطی، کشورهای منطقه هم برای سهمخواهی بیشتر در بازار نفت فعال شدهاند.
دادههای صادراتی ماههای اخیر نشان میدهد عربستان سعودی همزمان با افزایش فشار بر ایران، صادرات نفت و میعانات خود را به رکورد ۷ میلیون بشکه در روز رسانده و تلاش دارد جای خالی احتمالی نفت ایران را در بازار پر کند.
اما سؤال کلیدی این است که با فعالسازی مکانیسم ماشه، آینده نفت ایران چگونه خواهد بود و آیا صنعت نفت کشور تاب بازگشت تحریمها را دارد؟
به گزارش عصراقتصاد، بر اساس گزارشات منتشر شده، نزدیک به ۷۷ درصد نفت ایران اکنون فقط راهی بازار چین میشود و بازارهای سنتی در اروپا و آسیا، با توجه به تحریمهای آمریکا و قطع همکاری شرکتهای بیمهای و کشتیرانی بینالمللی، برای ایران فعلاً غیرقابل دستیابی است.
کارشناسان میگویند ساختار صادراتی تکمسیره، قدرت چانهزنی ایران را پایین آورده و وابستگی به یک بازار پرنوسان چون چین، ریسکهای جدی دارد. با این حال، حتی در وضعیت فعلی و علیرغم تحریمهای یکجانبه آمریکا، ایران با فروش نفت از کانالهای غیررسمی، جریان ارزآوری خود را حفظ کرده است.
برخی کارشناسان معتقدند که مشتریان ثابتی چون چین و هند، همواره قواعد خاص خود را دارند و فشار تحریمها به شکل صفر و صد اجرا نخواهد شد
با این حال، سناریوی فعال شدن مکانیسم ماشه پیچیدهتر است. اگر این مکانیسم کل تحریمهای گذشته سازمان ملل را برگرداند، نه روسیه و نه چین قاطعانه نمیتوانند آن را وتو کنند. این موضوع نگرانیهایی ایجاد کرده مبنی بر اینکه حتی مشتریان شرقی مثل چین نیز ناگزیر از کاهش یا توقف خرید باشند.
اما نگاهی واقعبینانهتر به دادههای گذشته و تجربههای مشابه، تردیدهایی درباره شدت اثرگذاری ماشه ایجاد میکند. گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا صراحتاً اعلام میکند که کاهش ۳۹ درصدی صادرات نفت ایران و افت ۱۷ درصدی تولید نفت در سال ۲۰۱۲، عمدتاً نتیجه تحریمهای فرابخشی آمریکا و اتحادیه اروپا بود، نه تحریمهای سازمان ملل. همین عامل سبب میشود بسیاری از کارشناسان ایرانی، تهدیدهای ماشه را بیشتر جنبه روانی و رسانهای بدانند تا واقعی.
تحریمها تجربه شده، ولی تهدید باقی است
محمود جامساز، اقتصاددان، تحریمهای شورای امنیت را یک تهدید ساختاری برای اقتصاد کشور میداند، اما تأکید میکند که ایران در گذشته تنها با اتکا بر منابع داخلی و مسیرهای جایگزین، توانسته از شرایط سخت عبور کند.
او در گفتوگو با اقتصادنیوز میگوید: «فعالسازی مکانیسم ماشه، فروش نفت ایران را بهشدت کاهش میدهد و عرصه بر اقتصاد ملی تنگ میشود. مهمتر این است که حتی چین و روسیه، به دلیل الزام حقوقی ناشی از قطعنامههای شورای امنیت، ناگزیر به رعایت تحریمها هستند.
این یعنی کاهش عملی درآمدهای ارزی و در نتیجه رشد تورم و بحران اقتصادی.» جامساز یادآور میشود که سیاستهای تقابلی، مانند «کاغذپاره» خواندن تحریمها، پیش از این نتیجهای جز فشار بیشتر بر اقتصاد ایران نداشته و لازم است رویکرد مذاکره و تعامل جایگزین شود.
بازار نفت ایران انعطافپذیر است
در مقابل، تحلیلگرانی چون ابراهیم خاقانی بر این باورند که ساختار اقتصاد ایران و صنعت نفت، در سالهای اخیر به سطح بالایی از آشنایی با مدیریت تحریمها رسیده است. به باور وی: «مشتریان ثابتی چون چین و هند، همواره قواعد خاص خود را دارند و فشار تحریمها به شکل صفر و صد اجرا نخواهد شد.
بخشی از فروش نفت ایران از طریق مسیرهای فرعی یا با عملیات سوآپ منطقهای ادامه مییابد. در نتیجه، صنعت نفت ایران هرگز به کلی از بازار حذف نمیشود.» او معتقد است سوءمدیریت اقتصادی و شفاف نبودن نظام بازگشت ارز حاصل از صادرات، برآیند منفی بیشتری نسبت به صرف تهدید ماشه دارد.
تحریمها ایران را مقاومتر کرده است
امین دلیری، کارشناس اقتصادی نیز تأکید میکند که تجربه ۴۰ ساله تحریم، اقتصاد ایران را حتی نسبت به شوکهای بیرونی انعطافپذیر ساخته است. وی مینویسد: «ایران با تکیه بر تولید داخلی، تنوع اقلیمی، بازارهای متعدد همسایه و عضویت در پیمانهایی چون شانگهای و بریکس توانسته آسیبپذیری خود را کاهش دهد.
با فعالسازی احتمالی مکانیزم ماشه، حتی مشتریان شرقی مانند چین و روسیه نیز ممکن است ناچار به کاهش یا توقف خرید نفت ایران شوند
ضمن اینکه برخلاف گذشته، امروز بخش بزرگی از صادرات غیرنفتی درآمد کمبود نفت را تا حد زیادی جبران میکند.» دلیری جنبه حقوقی ماشه را نیز مورد اشاره قرار داده و میگوید: «مکانیسم ماشه با خروج آمریکا از برجام، عملاً مشروعیت حقوقی ندارد و ابتکار حقوقی طرف مقابل بیشتر برای وارد کردن فشار سیاسی است تا عملیاتی کردن تحریمها.»
در نگاه جمعی کارشناسان، فعالسازی مکانیزم ماشه حتما آثار روانی و اقتصادی دارد و فشار بر دولت برای تأمین دلار و واردات را زیاد میکند. اما در عین حال، تردیدی وجود ندارد وزن واقعی تحریمها زمانی دیده میشود که اقتصاد داخلی با سوءمدیریت، تورم ساختاری و بیانضباطی مالی نیز روبهرو باشد.
در نهایت، بسیاری بر این اعتقادند که مسیر مذاکره و دیپلماسی اقتصادی باید حتی در سایه تحریمها باز بماند و نگهداشتن فضا در سبد چندجانبه دیپلماسی میتواند شدت آسیبها را کاهش دهد.
در مجموع، اگرچه صنعت نفت ایران با فعالسازی مکانیزم ماشه، با فضای سختتر و پرریسکتری روبهرو خواهد شد، اما آنطور که کارشناسان پرونده تحریم ایران میگویند، این صنعت توانایی تابآوری و سازگاری در شرایط سخت را دارد و حذف آن از بازار جهانی نفت، همچنان محتمل نیست.