کد خبر: 050504214588
تولید و بازرگانیروزنامه

بازتعریف قدرت در اقتصاد ناعادلانه

دکتر ملیکا ملک‌آرا؛ پژوهشگر و استراتژیست کسب‌وکار

در تقویم رسمی  ایران، دیروز به عنوان روز کارآفرینی و آموزش فنی حرفه ای نامگذاری شده است.

روز کارآفرینی با هدف بزرگداشت نوآوری، خلاقیت، ریسک‌پذیری و توانایی انسان در خلق ارزش‌های اقتصادی و اجتماعی به عنوان نیروی محرکه‌ای برای توسعه پایدار و عدالت اجتماعی در نظر گرفته  شده است.

 اما در شرایطی که نابرابری‌های ساختاری، انحصار منابع و تبعیض‌های پنهان، مسیر کارآفرینی را برای بسیاری مسدود کرده‌اند، این روز دیگر نمی‌تواند تنها فرصتی برای تجلیل فردی از قهرمانان اقتصادی تلقی شود. شاید  زمان آن فرا رسیده  که از سطح تجلیل فراتر رویم و با نگاهی نقادانه، مفهوم کارآفرینی را در بستر واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی امروز بازتعریف کنیم.

در سال‌های اخیر، کارآفرینی بیش از آن‌که یک فرآیند تحول‌گرای اجتماعی تلقی شود، به یک «اسطوره فردگرای موفق» بدل شده است؛ اسطوره‌ای که با روایت‌هایی اغلب ساده‌سازی‌شده از موفقیت‌های خارق‌العاده، الهام‌بخش نسل جوان شده، اما هم‌زمان، سازوکارهای نابرابر قدرت، رانت، طبقه و جنسیت را پشت صحنه این روایت‌ها پنهان کرده است. این تصویر پرزرق‌وبرق از کارآفرینی، گرچه انگیزه‌بخش است، اما ناقص، فریبنده و تا حدودی ایدئولوژیک نیز هست.

کارآفرینی، در روایت رسمی، اغلب به منزله تلاشی فردی برای غلبه بر مشکلات اقتصادی به تصویر کشیده می‌شود. اما واقعیت آن است که این مسیر برای بسیاری، نه به خاطر فقدان ایده یا پشتکار، بلکه به دلیل نبود دسترسی برابر به سرمایه، شبکه‌های حمایتی، آموزش باکیفیت و قوانین منصفانه، آغاز نشده و حتی تصور نشده است. در چنین بستری، موفقیت دیگر فقط محصول تلاش نیست؛ بلکه نتیجه بهره‌مندی از امتیازاتی‌ست که بسیاری از آن محروم‌اند.

در اقتصاد ناعادلانه امروز، فرصت‌های کارآفرینی به‌صورت نابرابر توزیع شده‌اند. سیاست‌های توسعه‌محورِ ناقص، بانکداری ناعادلانه، فقدان حمایت‌های دولتی از کارآفرینان حاشیه‌نشین و ضعف در زیرساخت‌های قانونی و بیمه‌ای، شرایط را برای گروه‌های خاصی مساعد کرده و دیگران را عملاً حذف کرده‌اند. این حذف پنهان، نه از طریق سرکوب آشکار، بلکه از طریق «غیبت ساختاری» رخ می‌دهد؛ یعنی همان زمانی که حتی مجال دیده شدن یا مطرح شدن به کسی داده نمی‌شود.

بازتعریف قدرت در کارآفرینی، به معنای بازنگری در مبانی توزیع فرصت است. این بازنگری باید فراتر از شعارهای حمایتی از استارتاپ‌ها باشد. ما به بازمهندسی نهادها، سیاست‌گذاری مبتنی بر عدالت، و توسعه زیست‌بومی نیاز داریم که کارآفرینی را نه صرفاً یک کنش اقتصادی، بلکه یک ابزار توانمندسازی اجتماعی و اصلاح ساختاری بداند.

به‌ویژه در جوامع در حال گذار، مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه، کارآفرینی باید از «نقطه مقاومت در برابر فروپاشی نظام اشتغال سنتی» به «گفتمان فعال توسعه اجتماعی» ارتقا یابد. به بیان دیگر، اگر دولت‌ها، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و سرمایه‌گذاران به دنبال ایجاد آینده‌ای پایدار هستند، باید کارآفرینی را در نسبت با مسائل کلان‌تری مانند عدالت جنسیتی، توسعه پایدار، محیط زیست و کاهش فقر تعریف کنند.

در چنین چارچوبی، کارآفرین دیگر صرفاً یک «خالق محصول» نیست، بلکه کنشگری است که در برابر سیستم‌های ناکارآمد ایستادگی می‌کند. او با ایده‌پردازی، مدل‌سازی کسب‌وکارهای اخلاقی و ساختن مسیرهایی برای مشارکت اقشار کمتر دیده‌شده، نقشی شبیه به کنشگران اجتماعی ایفا می‌کند. اما این نقش‌آفرینی بدون حمایت ساختاری، صرفاً به یک فرسایش شخصی تبدیل می‌شود.

در نهایت، روز کارآفرینی اگر قرار است معنای واقعی بیابد، باید به‌جای بازتولید تصاویر افسانه‌ای، بستری برای بازاندیشی، گفت‌وگوی انتقادی و ایجاد پیوند میان کارآفرینی و عدالت اجتماعی باشد. باید به جای آن‌که از کارآفرینی فقط به‌عنوان «مسیر شخصی پیشرفت» یاد کنیم، آن را به مثابه «پروژه‌ای جمعی برای بازتوزیع قدرت» درک کنیم.

شاید آن‌گاه بتوانیم روزی را تصور کنیم که کارآفرینی دیگر مختص قشر خاصی نباشد؛ بلکه حق مسلم همه کسانی باشد که ایده دارند، اما دیده نمی‌شوند.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا