کد خبر: 160604219863
بانک و بیمهروزنامهکاهش ارزش وام قرض الحسنه از ۲۸ سکه به ۶ سکه به رغم افزایش سقف؛

۵۰۰ میلیون روی کاغذ، ۶ سکه در واقعیت!

مریم غدیرپور

ده سال پیش، سقف وام خرد بانک‌ها ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان بود؛ پولی که آن روزها برای پراید صفر یا جهیزیه کامل یک خانواده کافی بود. با تورم رسمی و غیررسمی، همان رقم معادل امروز بیش از ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان قدرت خرید داشت.

حالا با مصوبه تازه، وام خرد به بازه ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان رسیده؛ روی کاغذ یعنی «بیست برابر شدن»، اما در میدان واقعیت، یعنی حتی یک آپارتمان ۵۰ متری در شهر کوچک هم از دسترس خارج است.

قیمت مسکن، خودرو و کالاهای اساسی در این ده سال چند ده برابر شده، پس این ارقام تورمی در وام‌ها فقط دنبال قیمت‌ها می‌دوند و نفس‌نفس می‌زنند. نرخ سود ۱۸ تا ۲۳ درصد، وثایق سنگین و اقساط چند میلیونی، هم وام را از دسترس دهک‌های پایین بیرون می‌برد و هم چرخ بدهکارسازی مردم را تندتر می‌چرخاند.

این «افزایش سقف» بیش از هر چیز شبیه یک عدد پرزرق‌وبرق در بخشنامه‌هاست که قدرت خرید واقعی را ترمیم نمی‌کند؛ تورم در خط پایان ایستاده و همیشه اول به مقصد می‌رسد، و سیاست‌گذار بانکی همچنان از آخرِ صف برایش دست تکان می‌دهد.

عصر اقتصاد در رابطه با تاثیر افزایش سقف وام بر اقتصاد و همچنین قدرت خرید خانئار ایرانی با آلبرت بغزیان ،اقتصاددان و استاددانشگاه مصاحبه کوتاهی انجام داده که ماحصل آن در ذیل مطلب امده است.

قدرت خرید فقط بزک شده

آلبرت بغزیان، اقتصاددان، درباره افزایش سقف تسهیلات خرد به ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان می‌گوید: این تصمیم در ظاهر می‌تواند قدرت خرید را تقویت کند، اما در اقتصادی با تورم مزمن، اثر آن کوتاه‌مدت و محدود است. اگر این وام‌ها بدون رشد تولید و مهار تورم اعطا شوند، فقط به افزایش نقدینگی و فشار قیمتی دامن می‌زنند.

تجربه نشان داده وامی که دیر پرداخت شود یا با بروکراسی پیچیده همراه باشد، پیش از رسیدن به دست مردم، بخش مهمی از ارزش واقعی‌اش را از دست داده است. از سوی دیگر، نرخ‌های سود بالا باعث می‌شود بخشی از جامعه حتی توان بازپرداخت اقساط را نداشته باشد و این، تقاضای مؤثر را کمتر می‌کند.

در بازار ارز، توان خرید وام نسبت به ۱۰ سال قبل به کمتر از یک‌سوم، و در طلا به حدود یک‌چهارم کاهش یافته است

بنابراین، برای اثرگذاری واقعی، افزایش سقف تسهیلات باید همزمان با کاهش تورم، تسهیل وثایق و نظارت دقیق بر مصرف منابع انجام شود؛ وگرنه فقط به چرخه وام‌گیری و بدهکار سازی مردم سرعت می‌بخشد.

وام سالها عقب تر از تورم

این اقتصاددان، معتقد است سقف ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومانی وام خرد، در جهنم تورمی ایران، بیشتر یک شوخی تلخ است تا ابزار حمایت.زیرا وقتی قیمت‌ها هر ماه می‌تازند، عدد وام هرچقدر هم بزرگ باشد، قدرت خریدش پیش از رسیدن به دست مردم آب رفته است. این وام به‌جای اینکه موتور خرید و سرمایه‌گذاری باشد، با نرخ‌های سود بالا و اقساط سنگین، مردم را در باتلاق بدهی فرو می‌برد.

در بازاری که مسکن و خودرو چندین برابر شده، این پول صرفاً بخش کوچکی از هزینه‌ها را پوشش می‌دهد و مابقی فشار نقدی بر دوش خانوار می‌ماند. بغزیان هشدار می‌دهد که در غیاب کنترل تورم، افزایش سقف‌های وام، رقمی روی کاغذ است؛ همان‌طور که چکه‌چکه آب دادن به زمین خشک، حاصلش جز بخار شدن چیزی نیست. این سیاست بدون اصلاحات بنیادین فقط به تورم شتاب می‌دهد و توان واقعی مردم را بیشتر فرسوده می‌کند.

وام کفاف خرید نیمی از یک خودرو اقتصادی را نمی دهد

این استاددانشگاه با نگاهی به ده سال گذشته، می‌گوید آن زمان سقف وام خرد ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان بود؛ رقمی که می‌توانست یک پراید صفر یا جهیزیه کامل یک خانواده را تأمین کند و حتی بخشی از پیش‌پرداخت خرید مسکن شود. اگر همان پول را با تورم سال‌های اخیر بسنجیم، امروز معادل ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان قدرت خرید دارد.

اما اکنون که حالا سقف وام به ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان رسیده، اما این افزایش اسمی، قدرت خرید را به گذشته برنگردانده است؛ زیرا قیمت مسکن، خودرو و کالاهای اساسی در این مدت چندین برابر رشد کرده‌اند و نرخ‌های سود بانکی به‌گونه‌ای است که بسیاری از مردم توان بازپرداخت ندارند.

بغزیان معتقد است وامی که ده سال پیش می‌توانست زندگی یک خانواده را متحول کند، امروز حتی کفاف خرید نیمی از یک خودرو اقتصادی یا بخشی از لوازم ضروری زندگی را نمی‌دهد.

تورم، مثل سایه‌ای سنگین، ارزش این وام‌ها را پیش از مصرف از بین می‌برد و هرچه مبلغ ظاهری بزرگ‌تر می‌شود، فاصله با واقعیت بازار بیشتر حس می‌شود. به گفته او، افزایش سقف وام در شرایط فعلی بیشتر شبیه دویدن پشت سر تورم است؛ جایی که تورم همیشه جلوتر است و وام‌گیرنده با بدهی سنگین به خط پایان می‌رسد. نتیجه این روند، تضعیف بیشتر قدرت خرید و عملاً حذف اقشار متوسط و پایین از بازارهای بزرگ مصرفی است.

افزایش وام  روی کاغذ

بغزیان معتقد است وام ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیونی، اگرچه روی کاغذ جذاب است، اما تبعات منفی قابل‌توجهی دارد. نخست، نرخ سود بالا و اقساط سنگین، بسیاری از وام‌گیرندگان را در دوره بازپرداخت به فشار مالی شدید و حتی ناتوانی در پرداخت می‌کشاند. دوم، وثایق سنگین و ضامن‌های متعدد، مسیر دریافت وام را برای قشر متوسط و پایین عملاً قفل می‌کند. سوم، چون این وام‌ها در شرایط تورمی پرداخت می‌شوند، بخش مهمی از ارزش واقعی‌شان تا لحظه مصرف از بین می‌رود و وام‌گیرنده فقط با بخشی از هدف اولیه‌اش به نتیجه می‌رسد.

وامی که ده سال پیش می‌توانست زندگی یک خانواده را متحول کند، امروز حتی کفاف خرید نیمی از یک خودرو اقتصادی یا بخشی از لوازم ضروری زندگی را نمی‌دهد

بوروکراسی پیچیده بانک‌ها، معطلی طولانی، ارزیابی‌های سخت‌گیرانه و گاهی تبعیض در اعطای منابع هم باعث می‌شود بسیاری از متقاضیان یا عطای وام را به لقایش ببخشند، یا با هزینه‌های اضافی دلالی برای دور زدن موانع روبه‌رو شوند. در نهایت، این چرخه نه تنها مشکل معیشت را حل نمی‌کند، بلکه بدهی مزمن خانوارها را افزایش می‌دهد.

سقوط آزاد ارزش ریال

ده سال پیش، با وام ۲۵ میلیون تومانی و قیمت هر سکه حدود ۹۰۰ هزار تومان، می‌شد حدود ۲۷ تا ۲۸ سکه خرید. نرخ دلار آن زمان حدود ۳۲۵۰ تومان بود؛ این یعنی وام معادل تقریباً ۷۷۰۰ دلار داشت. حالا با سقف وام ۵۰۰ میلیون تومانی و قیمت سکه بالای ۸۳ میلیون تومان، قدرت خرید به حدود ۶ سکه سقوط کرده است.

اگر دلار بالای ۹۰ هزار تومان باشد، این وام معادل فقط حدود ۵۵۵۰ دلار است. نتیجه روشن است: در بازار ارز، توان خرید وام نسبت به ۱۰ سال قبل به کمتر از یک‌سوم، و در طلا به حدود یک‌چهارم کاهش یافته است.

کلام آخر

ده سال تورم افسارگسیخته، سقف وام را از ۲۵ میلیون به ۵۰۰ میلیون تومان رسانده، اما این عدد بادکرده فقط سراب توان مالی است. وامی که روزگاری ۲۸ سکه یا ۷۷۰۰ دلار می‌ارزید، امروز لَنگ ۶ سکه یا ۵۵۵۰ دلار است.

مسکن و خودرو به رویا بدل شده، سودهای بانکی کمر می‌شکنند، اقساط و وثایق مردم را له می‌کنند و بوروکراسی بانک‌ها مثل سد بتنی، دست ضعیف‌ترین‌ها را کوتاه نگه می‌دارد. این وام‌ها دیگر ابزار خرید نیستند، ابزار بدهکارسازی‌اند. برنده‌ واقعی، نه مردم، که تورمی است که هر روز جلوتر می‌دود و ما را در گردوغبارش جا می‌گذارد.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا