انواع فقر با ذکر مثال

راضیه حسینی
«خانوارها وارد مرحله جدیدی از فقر مِلکی شدند؛ تعمیر مسکن هم آرزو شد.»
راستش ما خودمان هم دیگر نمیدانیم در کدام قسمت زندگی دچار فقر شدهایم. مثلاً همین فقر ملکی را تازه فهمیدیم. در واقع اوضاع طوری شده است که فکر میکنیم اصل زندگی همین است. اصلاً نباید بتوانیم خانه را تعمیر کنیم و اگر بتوانیم، دچار استرس میشویم و احساس میکنیم یک جای کار میلنگد.
مثلاً خودمان همین دیروز توانستیم شیر دستشویی را که یکهو از جا کنده شده بود، درست کنیم. حالا هروقت به شیر نو نگاه میکنیم دچار شک میشویم و میرویم فاکتور را میبینیم، تا مطمئن شویم هزینهی زیادی پرداخت نکردهایم و از زیر خطفقر جابهجا نشدهایم.
کاش مسئولان لیستی از فقرهای مختلف ارائه میکردند تا خیالمان جمع شود و بدانیم دیگر در چه مواردی فقیریم. مثلاً فقر خودرویی را که خودمان هم میدانیم و اصلاً لازم به گفتن نیست. وقتی بعضی تعمیرگاهها نوشتهاند: «تعمیر قسطی ماشین پذیرفته میشود» میتوان تا آخر قصهی فقر خودرویی را خواند. وقتی ماشین، مرامی راه میرود و اگر در کشوری مرفه بود، پنج سال پیش دیگر روشن هم نمیشد، میتوان فهمید اوضاع از چه قرار است.
فقر سفر هم احتمالاً برای خیلی از خانوادهها آشناست. آنهایی که تا همین چند سال پیش چمدانها را میبستند و بین گزینههای مختلف رأیگیری میکردند، نمیدانستند جنوب بروند یا شمال، یک هفته خوب است یا بیشتر، هتل یا هتلآپارتمان و… حالا رأیگیری میکنند کدام پارک نزدیک خانه را انتخاب کنند و با چای، بیسکویت پتی بور بخورند یا ساقه طلایی؟
ولی گذشته از انواع فقر که با تنوع بالا در اختیارمان است، در بعضی چیزها غنی هستیم، غنیتر از همهی دنیا! هیچ کجای دنیا چنین مسئولان آگاه به مشکلات مردمی، ندارد. در این زمینه حتی به مرحلهی اشباع هم رسیدهایم! همهی مسئولان خارجی، نهایتاً میتوانند مشکلات کلی اقتصادی، اجتماعی و…. را عنوان کنند و بههیچوجه توانایی اعلام جزئیات، تا این حد را ندارند.
در زمینه وعدههای مسئولان هم واقعاً غنی هستیم و آنقدر داریم که تا نسلها بعد از ما هم میتوانند از آنها داشته باشند.
به نظرمان اوضاعمان خیلی هم بد نیست. همین که میتوانیم طعم غنیبودن را در برخی مسائل بچشیم کافی است و عالی!