ادعای رشد قیمت دلار متناسب با اختلاف نرخ تورم ایران و امریکا غیرعلمی است
ادعای غیرعلمی لزوم افزایش قیمت دلار متناسب با اختلاف نرخ تورم میان تورم رایج در ایران و آمریکا؛پیش فرضی غلط با نتیجه گیری غلط است.
سینا اطهری؛ کارشناس ارشد اقتصاد و تحلیلگر اقتصاد بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایبنا با اشاره به مطالب مطرح شده در برخی رسانهها مبنی بر لوزم رشد قیمت دلار منتاسب با رقم اختلاف نرخ تورم میان تورم حاکم بر اقتصاد امریکا و ایران (با عنوان درامد ریالی هزینه دلاری) گفت: اصولا این نظریه که اگر دو کشور فاصله نرخ تورم معنادار داشتند باید نرخ ارز متناسب با اختلاف تورم بین انها جهش کند به هیچ وجه نظریه علمی نیست چراکه نظریههای تعیین نرخ ارز با نظریه تبیین رفتار نرخ ارز متفاوت است و هیچ نظریه علمی در این زمینه وجود ندارد.
وی با بیان اینکه نتیجه گیری غلط برپایه پیش فرض احتمالی پایه و اساس تحلیل برخی رسانهها در دامن زدن به انتظارات برای افزایش قیمت دلار قرار گرفته است؛ افزود: اینکه ادعا شود، چون نرخ تورم در امریکا ۸ درصد و در ایران ۴۰ درصد است لذا نرخ ارز در ایران متناسب با این اختلاف نرخ تورم تعدیل شود؛ هیچ اعتبار علمی ندارد.
این تحلیگر اقتصاد بین الملل خاطرنشان کرد: از مجموع ۹ نظریه علمی درج شده در کتب مرجع مالی فقط یک نظریه بیان میکند چنانچه نرخ ارزی افزایش پیدا کرد “ممکن ” است افزایش نرخ ارز متاثر از تفاوت نرخ تورم دو کشور باشد، اما در همین نظریه هم تاکید شده “ممکن است ” نه اینکه قطعا این اتفاق میافتد ضمن اینکه برای این نظریه هم دست کم شش پیش شرط تعیین شده است که از آن جمله به لزم وجود “جریان ازاد سرمایه”، ” نداشتن کالای تجارت ناپذیر” و یا “وجود اشتغال کامل ” اشاره کرد که هیچ یک از این پیش فرضها در مورد روابط اقتصادی میان ایران و امریکا برای تبیین رفتار ارز اصولا وجود ندارد ضمن اینکه عنصر تحریم در این تحلیل اصولا نایده گرفته شده است.
اطهری افزود: برخلاف انچه که در برخی رسانهها عنوان میشود در شرایط کنونی تنها راه برون رفت از مشکل تلاش برای لغو تحریمها از طریق به نتیجه رساندن مذاکرات است باید گفت اساسا این این تصور بیانگر ناآگاهی از صنعت و دانش تحریم است چراکه ابزار تحریم روز به روز بسط، گسترش، تعمیق و نفوذ پیدا میکند و نه فقط ایران بلکه در دوران ترامپ حتی شاهد تحریم اروپا از سوی امریکا هم بودیم.
وی خاطرنشان کرد:تحریم موضوعی نیست که خیلی ساده انتظار داشته باشیم با یک گفتگو و چای نوشیدن رفع شود این ابزار روز به روز به سمت هوشمندی ونقطه زنی پیش میرود و ما هم باید شناخت دقیق و از فضای جهان و اقتصاد بین الملل داشته باشیم و خود را به ابزار خنثی سازی و کاهش اثرتحریم تجهیز کنیم و ما باید از اقتصاد درسی فاصله بگیریم.
این تحلیگر اقتصاد بین الملل تنها راه حل مشکلات اقتصادی در جهان جدید را تعریف جایگاهی جدید برای اقتصاد ایران عنوان کرد و تصریح کرد: ایران از سال ۱۳۳۳ پیش از شکل گیری کنسرسیوم نفتی تا سال ۱۳۸۹ یک معامله کلان با امریکا و غرب داشت به طوری که در مقاطع مختلف ایران به امریکا نفت و یا امنیت خلیج فارس را میداد و در مقابل مواد اولیه و کالای سرمایه یا اساسی وارد میکرد و این معادله امروز با ورود نفت شیل به اقتصاد امریکا اساسا از بین رفته است و معاملات کلانی که براساس ان حکمرانی اقتصاد ایران بر پایه ان شکل گرفته بود دیگر کارایی ندارد.
وی افزود: در سایه این تحولات ایران بدون هیچ هزینهای از شبکه پرداخت دلار پایه خارج شد و امروز همه ابزارهای ما در حوزه حکمرانی اقتصادی معکوس کار میکند به گونهای که حتی صادرات هم بعضا به دلیل فقدان نظام پرداخت رسمی به سود اقتصاد ما نیست و کارکرد ان عملا به خروج سرمایه تبدیل شده است چراکه در نظم گذشته ایران به ساختار پرداخت رسمی دسترسی داشت و حتی اگر امریکاییها همه داراییهای بانک مرکزی را هم مصادره میکرد این نظام پرداخت راهها را باز میکرد.
اطهری با بیان اینکه در شرایط کنونی مذاکره معامله کلانی برای ایران ایجاد نمیکند تسریح کرد: تمام تلاش و هدف برجام احیای نظام پرداخت گذشته است نظامی که حتی در صورت احیا هم کارایی نخواهد داشت و لذا مذاکره واقعیت جدیدی ایجاد نمیکند و واقعیت ژئو پلتیک را از بین نمیبرد، نفت شیل را از بین نمیبرد.
وی گفت: هدفگذاری مذاکرات رفع تحریم بدون توجه به واقعیتهای میدانی جدید همانند فوت کردن در یک توپ خالی است لذا وقتی هدفگذاری برای مذاکره رفع تحریم است تصور براین است که روند قبلی وجود داشته و امری به اسم تحریم وارد شده و این نظم را مخدوش کرده است و اگر تحریم برداشته شود به روند قبلی بازمی گردیم درحالی که معادلات تغییر کرده است.
این تحلیگر اقتصاد بین الملل تنها راه حل در شرایط کنونی تغییر ساختار پرداخت خارجی کشور عنوان کرد و افزود:هدف اصلی در مذاکرات باید تعریف بهره مندی ایران از اقتصاد جهانی باشد به عبارتی چه مقدار میتوانیم نفت بفروشیم؟ چه مقدار کالا میتوانیم وارد میکنیم؟ و به عبارت ساده باید بدانیم از این مذاکرات چه میخواهیم؟
وی گفت: امروز برخلاف تصوربرخی که دیدگاههای ایدئولوژیک در سیاست خارجی را عامل قرار گرفتن اقتصاد در گوشه رینگ مقابله با امریکا قرار داده است باید گفت عامل این وضعیت ان است که ما هنوز نمیدانیم چه میخواهیم و نقش خود را در دنیای اینده با شرایط جدید باز تعریف نکرده ایم.
اطهری با بیان اینکه امروز هرچند دیر، اما نظام در بالاترین سطح به این نتیجه رسیده است که جمهوری اسلامی ایران باید نقش خود در نقشه بعدی جهان را تعریف کند گفت:پس از مشخص شدن پاسخ این سوال است که میتوان در مورد مسائلی همچون سیاست ارزی یا نرخ بهره صحبت کرد و اصولا نرخ بهر زمانی کار میکند که انتظارات نسبت به اینده مخدوش نباشد.
این تحلیگر اقتصاد بین الملل تاکید کرد: به طور کلی حکمرانی در حوزه اقتصاد احیا نمیشود مگر اینکه بتواند تورمهای احصاء شده دهکهای پایینتر کنترل شود و تورم احصاء شده کنترل نمیشود مگراینکه تورم به اندازه میانگینهای بلند خود برگردد، تورم را نمیتوان به اندازه میانگین بلند مدت برگرداند اگر سیاست پولی مستقل اتخاذ نشود و در کشوری مثل ایران سیاست پولی مستقل قابل اجرا نیست اگر نتوان سیاست ارزی مشخص و قابل سیاست گذاری داشته باشیم و در کشوری مثل ایران سیاستگذاری ارزی محقق نخواد شد اگر ساختار پرداخت خارجی رسمی اتخاذ نشود و در غیر اینصورت به صورت مکرر به تناقضات پیاپی در فصول مختلف تجاری و در دورههای مختلف تحریمی مواجه خواهیم شد.
وی گفت: اتخاذ ساختار پرداخت خارجی رسمی مستلزم ورود به معاملات کلان با کشورهای ناشر ارز جهانروا و یا کشورهای بزرگی که ابزارهای بزرگی در مقابل کشورهای ناشر ارز جهانروا دارند است و همه این اقدامات را نمیتوان انجام داد مگر اینکه پروژهها یا سیاستهای تجاری یا اقتصادی را در پیش بگیریم که در جهان جدید بعد سال ۲۰۰۸ و جهان بعد از کرونا معنا کنیم.
اطهری تاکید کرد: در مجموع باید گفت امکان احیای حکمرانی اقتصادی در گرو بازگشت به سر ریل توسعه است و آنچه که در ابتدا و انتهای این زنجیره متواتر را به هم متصل میکند اساسا مسئله ذخایر خارجی سیاست ارزی است.
وی گفت: ایران باید برای خود در جهان تعرف ایجاد کنیم دنیایی که نفت خلیج فارس به عنوان یک ابزار ژئوپلوتیک کار نمیکند راهی پیدا کنیم، دنیای جدید اینگونه است که بعد از کرونا و جنگ اوکراین کشورهای زمین پایه به دنبال نحوه اتصال خود از مسیر اوراسیا را تعریف کنند اینکه ایا چین میتواند راه زمینی به اروپا پیدا کندیا خیر؟ و همه کشورهای دریا پایه تلاش میکنند مانع از این اتصال شوند و جمهوری اسلامی ایران برپایه همین واقعیت میدانی جدید در صدد توسعه تجارت با همسایگان و نقش افرینی در پیمانهای منطقهای همچون شانگهای و اوراسیا است.