افول هژمونی نظریه بازار آزاد!
مهدی خاکی فیروز
در سالهای اخیر، شاهد تغییرات چشمگیری در فضای نظریههای اقتصادی بودهایم که نشاندهنده افول هژمونی نظریههای بازار آزاد است.
برنده شدن جایزه نوبل اقتصاد توسط سه اقتصاددان نهادگرا، بهعنوان یک نقطه عطف در این تغییر رویکرد تلقی میشود. این موفقیت نه تنها به اعتبار نظریههای نهادگرا افزوده، بلکه به چالش کشیدن مفاهیم سنتی بازار آزاد را نیز تسهیل کرده است. نهادگرایی بهعنوان یک رویکرد چندبُعدی، جنبه های ارزشمندی از تنوع فکری و نظری را در خود جای داده است.
این نظریه به بررسی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میپردازد که بر عملکرد اقتصادی تأثیر میگذارند. برخلاف نظریههای کلاسیک بازار آزاد که بر کارایی و خودتنظیمی بازار تأکید دارند، نهادگرایان به نقش نهادها و قوانین در شکلگیری رفتار اقتصادی توجه ویژهای دارند.
این تنوع فکری باعث شده است که نهادگرایان بتوانند از ابزارهای مختلفی برای تحلیل مسائل اقتصادی استفاده کنند و در نتیجه، راهحلهای متنوعتری برای چالشهای جهانی ارائه دهند.
به همین دلیل، نهادگرایی بهعنوان یک رویکرد جامعتر و انعطافپذیرتر در برابر مشکلات پیچیده اقتصادی شناخته میشود. یکی از انتقادات اصلی به نظریههای بازار آزاد این است که آنها امکان جابجایی فرادستان و فرودستان را محدود کرده و با ظاهر آزادی، نتایج تبعیضهای تاریخی را تثبیت میکنند.
در واقع، بازار آزاد بهطور طبیعی به سمت تجمع ثروت و قدرت در دست عدهای خاص حرکت میکند و این امر باعث میشود که فرودستان نتوانند بهراحتی از فرصتهای اقتصادی به ظاهر آزاد بهرهبرداری کنند. در این حالت، قانون به ابزاری برای حفاظت از دستاوردهای تبعیض های بزرگ تاریخی تنزل می یابد ولی پرچم سفید آزادی خواهی اقتصادی را بر می افرازد تا ظاهری خوشایند داشته باشد.
نهادگرایان بر این باورند که برای ایجاد یک اقتصاد عادلانهتر، باید به بررسی نهادها و ساختارهایی پرداخت که مانع از برابری فرصتها میشوند. آنها تأکید میکنند که بدون اصلاحات اساسی در نهادها و قوانین، تلاش برای تحقق عدالت اقتصادی تنها یک توهم خواهد بود.
بهطور کلی، پایان هژمونی نظریههای بازار آزاد و ظهور نظریههای نهادگرا نشاندهنده یک تغییر رویکرد اساسی در تحلیل مسائل اقتصادی است. این تغییر نه تنها به تنوع فکری در علم اقتصاد کمک کرده، بلکه فرصتی برای بازنگری در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی فراهم آورده است. با توجه به چالشهای جهانی امروز، نیاز به رویکردهای جامعتر و عادلانهتر، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.