کد خبر: 25020026674
دولتروزنامهسیاستصفحه یک

انتخابات و برنامه‌هایی که بلااستفاده می‌مانند

زینب یزدانی

صبح چهارشنبه، بیست‌ودوم اردیبهشت ۱۴۰۰ ثبت‌نام داوطلبان نامزدی ریاست‌جمهوری شروع شد. بعضی از رجل سیاسی که از قبل اعلام آمادگی کرده بودند، آمدند و ثبت‌نام کردند؛ اما باز کسانی بودند که از قبل منتظر بودیم، نام‌نویسی کنند و نیامند. انتظار داشتیم حداقل چند رجل سیاسی، بسیار با قدرت و با برنامه‌ای کامل در همان روزهای ابتدایی در وزارت کشور برای ثبت نام حضور داشته باشند؛ اما تا عصر روز جمعه خبر خاصی نبود. در  آن چند روز گفت‌وگوها در کلاب هاووس تحلیل‌های جالبی هم شنیدیم؛ مانند اینکه فلانی بیاید فلانی هم می‌آید یا فلانی بیاید فلانی نمی‌آید و تحلیل هایی از این دست. آخر شب جمعه درباره وضع شنبه که روز آخر نام‌نویسی بود، تخیلی طنزگونه به ذهنم رسید. تصور کردم افرادی که فکر می‌کردیم می‌آیند در کوچه پس‌کوچه‌های اطراف وزرات کشور زنبیل گذاشته‌اند برای صبح شنبه تا از همان جا رصد کنند که وارد وزارت کشور شوند برای ثبت‌نام یا نه.

و اما صبح شنبه که ۸ صبح نشده اتاق‌ها در کلاب هاووس تشکیل شد،  انتشار اخبار تازه و مستقیم از وزارت کشور از سرگرفته شد، پیام‌ها برای در راه وزارت کشور در فضای مجازی مخابره شد، اولین عکس العملم خندیدن بود؛ انگار پیش‌بینی شب گذشته‌ام به حقیقت پیوست: زنبیل را گذاشته بودند. تحلیل‌های همکاران خبرنگاران نیز طنزگونه و بامزه بود مانند اینکه تعداد ثبت‌نام‌کنندگان از رای‌دهندگان در حال پیشی گرفتن است و…

اما بعد از یک فاصله کوتاه و شنیدن چند سخنرانی از داوطلبان نامزدی، سوال دیگری در ذهنم جرقه خورد. چقدر تعداد رجل سیاسی که توانایی بالای اقتصادی دارند در کشور زیاد است (البته با توجه به سخنرانی‌های داوطلبان در این مدت کوتاه) و چقدر کامل اوضاع کشور را تحلیل می کنند و همگی آمادگی این را دارند که کشور را از وضع فعلی نجات دهند.

اما چرا حتی یک نفر از این افراد تا الان کمک چندانی به رفع چالش‌ها نکرده است. مگر نه اینکه با این همه رجل سیاسی توانمند، مخصوصا با ادعای برخورداری از برنامه‌های اقتصادی نباید تاکنون مشکلاتمان حل می‌شد؟ یعنی حتما برای نجات کشور و کمک به اقتصاد نیاز به داشتن سمت اجرایی است. حالا بماند از سنگ‌اندازی های ۸ سال گذشته.

خانواده‌ای کوچک را در نظر بگیریم که والدین خانواده دچار مشکلات اقتصادی برای تامین معیشت خانواده شده‌اند. در این وضع همه افراد خانواده دست به دست هم می‌دهند تا از این بحران عبور کنند. حالا ممکن است فرزندان جوان خانواده اختلاف‌های کوچک بزرگی با پدر و مادر از نظر دیدگاهی داشته باشند؛ اما چون خانواده مهم است، اختلاف‌ها می‌ماند برای بعد تا مشکلات اقتصادی بر طرف شود.

ما خانواده ایران و ایرانی‌ها هم به خصوص در چهار سال گذشته که به قول اقتصاددانان و رجال سیاسی در یک جنگ اقتصادی تمام‌عیار درگیر بودیم. منطقی‌ترین حرکت، کمک به والدین خانواده برای عبور از این بحران بود. هر کس با هر توانایی و برنامه‌ای که می‌توانست. اما چرا دست نگه داشتند برای کمک کردن؟ شاید قرار است بعد از آنکه رئیس‌جمهوری شوند دست به کار شوند؛ اما دلم می سوزد برای برنامه‌های نگارش‌شده، که اگر صاحبش به کرسی ریاست‌جمهوری نرسد، بلااستفاده می‌ماند.

 

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا