انکار مسئولانه
دادستان کل کشور: «اگر فرار مغزها درست است، سایتهای هستهای ما را چه کسانی دارند اداره میکنند؟»
راضیه حسینی
پس نتیجه میگیریم تا زمانی که حتی یک نخبه هم در کشور وجود داشته باشد، یعنی هیچ نخبهای از کشور خارج نشده است. در واقع این همان منطقی است که میگوید اگر مردم مشکل مالی دارند، پس اینهمه خریدار در فروشگاهها برای چیست؟
برخی مسئولان ما تا با یک بیابان برهوت بدون آب و حتی آن بوتهی خاری که مدام از یک طرف به طرف دیگر قل میخورد، مواجه نشوند، باور نمیکنند اتفاق بدی در حال رخ دادن است. ترجیح میدهند بد به دل راه ندهند و با خدوشان فکر کنند، همه چیز سر جای خودش است. اصلاً نخبهای از کشور خارج نشده است و همهی آنها که رفتهاند دیپلم ردی بودند.
این مرحله را میتوانیم «انکار مسئولانه» بنامیم. مسئولان در این مرحله تا میتوانند واقعیت را انکار میکنند و هر چه برایشان دلیل و مدرک بیاوری هم فایدهای ندارد.
از این قسمت که بگذریم وارد فاز بعدی ، یعنی «تغیییر مسئولانه» میشویم. این مرحله زمانی اتفاق میافتد که دیگر نمیشود موضوعی را انکار کرد. واقعیت روی نوک بینی مسئولان نشسته و به چشمانشان زل زده است. در این حالت، مسئولان عزیز، وارد حالت تغییر معنا میشوند.
مثلاً در مورد نخبهها میگویند، اصلاً معنی و مفهوم از ابتدا اشتباه بوده است، و فرهنگستان لغت به سرعت معنی جدیدی برای نخبه ارائه میدهد. در صدا و سیما هم برخی مجریان نخبه (با مفهوم جدید) در مورد افرادی که رفتهاند شوخیهای خیلی بامزهای میکنند که آدم نمیتواند از خنده منفجر نشود.
آنها با شرح جزئیاتی که مادر نخبه هم تا به حال نشینده بود، به معرفی فرد مهاجرت کرده میپردازند و مشخص میکنند که وی از ابتدای نوزادی هم اصلاً حال میزانی نداشته و در احوالات منگی خاصی بوده است. اینطوری میشود که همهی مغزهای مهاجرت کرده تبدیل به انسانهای جاهل و نادان میشوند.
درباره مرحله بعدی چیزی نگوییم بهتر است. خودتان تصورش کنید و برایش اسم بگذارید.