کد خبر: 030304206667
روزنامهفناوری اطلاعات و ارتباطاتاسنپ‌اکسپرس، رشد انفجاری یا حباب داغ؟

تحویل فوری با هزینه‌هایی پنهان

اسنپ‌اکسپرس با وعده تحویل زیر ۳۰ دقیقه و تبلیغات گسترده، خود را به عنوان پرچمدار بازار Q-commerce ایران معرفی کرده است، اما آیا این موفقیت توأم با سودآوری واقعی است یا حاصل اتکا به منابع بی‌پشتوانه و فشار به فروشندگان و پیک‌هاست؟ آیا رشد سریع آن در قالب یک مدل کسب‌وکار پایدار جای دارد یا این رشد پایدار نخواهد بود.

بازار میلیاردی که اسنپ‌اکسپرس سهم کوچکی دارد

گزارش‌ داخلی اسنپ‌اکسپرس نشان می‌دهد که بازار کالاهای سوپرمارکتی ایران در سال ۱۴۰۰ حدود ۲۳ میلیارد دلار ارزش داشته و سهم فروش آنلاین کمتر از یک درصد کل بازار بوده است (۰.۸٪) این عدد با کشورهای منطقه فاصله قابل توجهی دارد؛ برای مثال ترکیه نزدیک به شش درصد سهم آنلاین دارد که نشان از ظرفیت بالقوه بالای بازار ایران دارد.

با این حال، اسنپ‌اکسپرس توانسته به تنها بازیگر بزرگ این بخش آنلاین تبدیل شود و بخش اعظمی از آن ۰.۸ درصد را در اختیار گیرد.

اما تحلیل دقیق‌تر نشان می‌دهد حتی با تسلط بر تقریباً نیمی از آن بازار کوچک، اثرگذاری واقعی روی رقم کل ناچیز است. این همان پارادوکسی است که بین بزرگنمایی رسانه‌ای و واقعیت اقتصادی وجود دارد.

فشار بر فروشندگان، سود اندک و تسویه‌های مشکوک

شاید مخاطب تصور کند ظهور ۳۰۰۰ فروشگاه  (که اسنپ‌اکسپرس آن را اعلام کرده) نهایت بلوغ شبکه سوپرمارکتی را نشان می‌دهد؛ اما پشت پرده چیزی کاملاً متفاوت است.

فروشندگان با فشار آشکاری مواجه هستند؛ افزایش مستمر کمیسیون و تخفیف‌هایی که پلتفرم تحمیل می‌کند، باعث شده حاشیه سود فروشگاه‌ها به حدی کاهش یابد که در مواردی زیان‌ده وارد چرخ کسب‌وکار‌شان شود. الگوریتم‌های نمایش باعث شده فروشگاه‌هایی با تخفیف جذاب یا تحویل سریع در صدر قرار گیرند و فروشگاه‌های محلی کوچک‌تر ناگهان دیده نشوند و نظم ذهنی مخاطب به نفع چند فروشنده بزرگ شکل گیرد. شواهد میدانی از کاهش محسوس فروش حضوری این کسب‌وکارهای کوچک خبر می‌دهند. همه اینها نشان می‌دهد فشار ساختار پلتفرمی چنان سنگین است که بعضی فروشگاه‌ها فقط بعد از چند ماه فعالیت مجبور به ترک همکاری و حتی تعطیلی شده‌اند.

اگر چه این موضوع از نگاه اصناف سخت و درد آور است اما برخی از کارشناسان بازاریابی بر این باورند که حرکت به سوی فروش اینترنتی و ماندنن قوی ترها گریز ناپذیر بوده و به تعطیلی کسب و کارهای خرد محلی با توسعه تجارت الکترونیک گریزناپذیر است.

پیک‌ها؛ قهرمانان فراموش‌شده زنجیره‌ای که اقتصاد زنده را می‌چرخانند

در دلِ همه تبلیغات درباره تحویل در کمتر از نیم‌ساعت، رانندگان (یا همان پیک‌های اسنپ‌اکسپرس) نقشی اساسی ایفا می‌کنند؛ اما شرایط کاری‌شان چنان پرتنش است که هیچ شباهتی به تصویر موفقیت رسانه‌ای ندارد. ساختار امتیازدهی بر مبنای تأخیر ساده‌ترین سفارش هم اعمال جریمه می‌کند؛ بی‌آنکه شفافیتی در فرآیند آن وجود داشته باشد. از سوی دیگر حمایت بیمه‌ای و تامین اجتماعی معتبر هم در کار نیست و درآمد ماهانه آن‌ها در حالت تمام‌وقت حدود ۴۰۰ دلار و در حالت پاره‌وقت حدود ۲۰۰ دلار برآورد می‌شود، رقمی که نه پوشش‌ هزینه زندگی در شهری مثل تهران دارد و نه انگیزه بلندمدت را تامین می‌کند. به‌عبارتی پیک‌ها بیش از عبور از خیابان، از سد فشار ساختار پلتفرمی عبور می‌کنند.

سود کجایی یا «مدل پول‌پاشی»؟

تا امروز، هیچ‌گونه اطلاعی درباره سود یا زیان واقعی اسنپ‌اکسپرس از سوی این شرکت منتشر نشده است. آنچه تحلیلگران و منابع نزدیک می‌گویند، حکایت از مدلی دارد که با سرمایه اولیه زنده نگه داشته شده؛ به محض قطع آن، شرکت با مواجهه سریع با بحران نقدینگی روبه‌رو خواهد شد.

این الگویی است که در نمونه‌های مشابه جهانی نیز تکرار شده؛ از جمله Gorillas و GoPuff که با صدور خبرهای جنجالی جذب سرمایه آغاز کردند، اما در نهایت با ضررهای سنگین، تعدیل نیرو و حتی تغییر مدل مواجه شدند. در ایران، این تهدید وقتی ابعاد فقر قدرت خرید مخاطبان، تورم روزافزون و مشکلات لجستیکی بیشتر شود، جدی‌تر هم خواهد شد.

مدل «قدرت نرم انحصاری» در سایه فقدان قانون‌گذاری

یکی از چالش‌های جدی در اکوسیستم Q-commerce ایران، فقدان ابزار ناظر و قانونی شفاف برای کنترل تعامل پلتفرم با فروشندگان، پیک‌ها و حتی مصرف‌کنندگان است. اسنپ‌اکسپرس در عمل نه فقط واسطه، که جامعیت تصمیم‌گیری را نیز در اختیار دارد؛ از اولویت نمایش فروشگاه‌ها گرفته تا قوانین امتیازدهی برای پیک. این ساختار بدون هیچ مکانیزم اعتراض یا بازنگری مستقل پیش می‌رود و باعث می‌شود پلتفرم علاوه بر واسطه، نقش قانون‌گذار را هم بازی کند، نقشی خطرناک و ناپایدار.

این ممنوعیتِ نهاد متمرکز برای تامین شفافیت، باعث شده در بلندمدت، نوعی انحصار نرم شکل بگیرد که شاید تا وقتی تبلیغ و تخفیف ادامه دارد، خوشایند باشد؛ اما همین بذر انحصار آرام، به زودی رقابت را محدود و کیفیت را کاهش خواهد داد.

زمینه‌های بحران پیش‌رو

چشم‌انداز نگران‌کننده‌ای در انتظار اسنپ‌اکسپرس است اگر تغییری جدی در ساختار رخ ندهد. نخست اینکه سهم کل بازار بسیار کوچک است و رشد پیچیده زیرساخت‌ها برای سهم بیشتر نیازمند سطح بالایی از سرمایه و تداوم پشتیبانی است؛ آنهم در شرایطی که کلیت اقتصاد کشور نفوذ حلقه مصرف را محدود کرده است.

دوم اینکه زیربنای مدل اقتصادی پلتفرم بر فشار به فروشنده و پیک بنا شده و بدون بازنگری در این مدل، فشار فعلی نه فقط روی آنها، که به اعتبار پلتفرم نیز آسیب خواهد زد.

سوم اینکه نبود نهاد تنظیم‌گر مستقل این خطر را جدی‌تر می‌سازد؛ مدل تجارت دیجیتال، تعامل انسانی، و حتی امنیت داده‌ها در غیاب نظارت یکپارچه آسیب‌پذیر است.

نقشه راه و پیشنهاد برای اصلاح

اگر اسنپ‌اکسپرس بخواهد به سمت پایداری واقعی حرکت کند، لازم است چند تصمیم ساختاری بگیرد:

●        شفافیت مالی: ارائه گزارش درآمد، هزینه و مرز سود یا زیان؛ راهی برای اعتماد عمومی از سوی پلتفرم.

●        تعادل در قراردادها: کاهشی اساسی در کمیسیون فروشگاه‌ها، به‌ویژه فروشگاه‌های کوچک، تا امکان رشد و توسعه فراهم شود.

●        پشتیبانی از پیک‌ها: ایجاد ساختار بیمه‌ای و حقوقی واقعی برای تحویل‌دهندگان، به‌جای اتکا به روابط قراردادی مبهم و نقدی.

●        نظارت قانونی: ایجاد یک نهاد مستقل برای تنظیم روابط پلتفرمی با فروشنده و مصرف‌کننده و جلوگیری از تمرکز قدرت در دست پلتفرم.

●        تنوع مدل درآمدی: از تبلیغات صرف و تخفیف، به سمت خدمات ارزش‌افزوده جدید برای کاربران و فروشندگان مانند برنامه وفاداریNPS، داده‌کاوی هدفمند و شرکای استراتژیک حرکت کند تا عبور از چرخه یارانه‌محوری ممکن شود.

اسنپ‌اکسپرس در ظاهر داستان موفقیت یک قهرمان استارتاپی را روایت می‌کند؛ تحقق وعده‌های رسانه‌ای با دلخوشی به تحویل‌های فوری و تبلیغات بزرگ. اما سهم کمتر از یک درصد بازار بزرگ سوپرمارکتی ایران، فشار بر فروشگاه‌های محلی و پیک‌ها و بلاتکلیفی نهاد نظارتی، همگی اخطارهایی جدی برای آینده است.که باید برای ان چاره ای اندیشید.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا