جان سختترین مسافران دنیا
«سه میلیون نفر گردشگر و مسافر وارد گیلان شدهاند.»
راضیه حسینی
با توجه به هشدارهای هواشناسی مبنی بر بارندگی شدید و کاهش دما، باز هم مسافرانِ همیشه در صحنه، شمال را تنها نگذاشتند و به هر زحمتی بود خود را رساندند.
در واقع نام این مسافران را باید «جان سخت» گذاشت. افرادی که اگر از آسمان سنگ ببارد، زمین از مدار خود خارج شود و شهاب سنگی با سرعت به سمت گیلان و مازندران حرکت کند، باز هم به راه خود ادامه میدهند و با شعار «به بالا نگاه نکن» عازم شمال میشوند.
گیلانیها در این روزها با صحنههای عجیبی از مسافرانی که معلوم نبود چه چیزی را به چه کسانی قرار است ثابت کنند، روبرو شدند. گویا مسافران در حال از رو بردن پاییز زود از موعد رسیده، بودند. باران میبارید، مسافران چادر میزدند. باران شدیدتر میبارید، مسافران بیشتر چادر میزدند. باران در حال سوراخ کردن آسفالت بود، مسافران وسط خیابان چادر میزدند. باران خسته شد. مسافران پیروز شدند.
البته باران تنها نبرد مسافران نبود. آنها پیش از رسیدن، با ترافیکی چند کیلومتری جنگیده بودند. پلیس راهور اعلام کرد ترافیک در مسیر رودبار بسیار شدید است، برخی از مردم که نمیخواستند به سفر بیایند هم تصمیم گرفتند حرکت کنند و به جمع خودروهای منتظر بپیوندند. ترافیک با دیوار چین رقابت کرد، مردم مشتاقتر شدند، ترافیک از رو رفت، مردم باز هم پیروز شدند.
این دیگر سفر تفریحی نیست، یک جورهایی تبدیل به آیین شده که حتماً و تحت هر شرایطی باید انجام شود، وگرنه شهریور تا آخر سال به مهر اجازهی ورود نمیدهد.
گویا مردم فقط میآیند که این رسم را به جا بیاورند و سرآخر خسته و کوفته، طوری که سربازان از جنگ جهانی دوم بازمیگشتند، به خانه برگردند و جملهی معروف«هیچ جا خونهی خود آدم نمیشه» را با لذت خاصی بر زبان آورند. احتمالاً هم بعد از چند روز شروع میکنند به جمع کردن قوای خود برای سفر، یا جنگ بعدی به شمال.
همین است که از قدیم هم در شعرها و ترانهها میگفتند «خاطرات شمال محاله یادم بره» اصلاً مگر امکان دارد اینگونه سفر رفتن از یاد کسی برود؟ اینهمه تلاش و ممارست برای رسیدن، زنده ماندن و برگشتن. این سختکوشی باید در گینس به ثبت برسد. نامش را هم بگذارند جان سختترین مسافران دنیا.