داستان یک بسته

راضیه حسینی
وزیر ارتباطات: «با بهرهگیری ویژه از هوش مصنوعی، زمان پردازش مرسولات پستی تا ۲۴ ساعت کاهش یافت.»
مرسوله پستیِ بیست و چهار ساعت زودتر رسیده در انبار واحد مقصد قرار میگیرد. پیام برای گیرنده فرستاده میشود که مرسولهی شما به مقصد رسیده است و تا چند ساعت دیگر تحویل داده میشود.
بیست و چهار ساعت بعد، مرسولهی بیست و چهار ساعت زودتر رسیده، هنوز در انبار است. گیرنده تماس میگیرد و علت را جویا میشود، بعد از شنیدن کلی آوای انتظار، بالاخره صدای خانم پشت خط میگوید:
«شما اولین نفر در لیست انتظار هستید، از اینکه صبورانه منتظر میمانید متشکریم.»
گیرنده با خودش فکر میکند مگر گزینهی دیگری جز صبر و انتظار هم پیش رویم است که از ماندنم تشکر میکنی؟
بالاخره یک نفر گوشی را برمیدارد.
آن ور خط: «بله بفرمایید.»
گیرنده: «وقتتون بهخیر قربان. میخواستم ببینم بستهی من چرا نرسیده. دیروز پیامش اومد که رسیده و تا چند ساعت دیگه تحویل میگیرم.»
آن ور خط: «کد رهگیری رو بده.»
گیرنده کد را میدهد و چند دقیقهی بعد آن ور خط میگوید: «محموله همینجاست. نگران نباشید. جاش امنه. چرا اینقدر عجله دارید. امروز، فردا میرسه دیگه. البته فردا هم که تعطیل رسمیه، امروز هم، ساعت چنده؟»
گیرنده: «ده و نیم صبح»
آن ور خط: «امروز هم که هیچی. فردا هم که گفتم، پسفردا بینالتعطیلی میشه، بعدش هم که پنجشنبه و بعدترش هم جمعهست. دیگه ایشالا شنبه صبح به دستتون میرسه.»
گیرنده: «پس بیست و چهار ساعت زودتر رسیدن محموله چه فایدهای داشت؟»
آن ور خط: «عوض اینکه یکشنبه برسه شنبه میرسه دیگه.»
گیرنده: «آها. واقعاً ممنونم. خیلی خوشحال شدم که بستهم زودتر به دستم میرسه. چقدر خوبه که پیشرفت در همهی زمینهها مشهوده. چقدر عالیه که از هوش مصنوعی استفاده میکنید و کار ما مردم رو زودتر راه میندازید.»
آن ور خط: «خواهش میکنم. وظیفهی ما خدمترسانی به مردمه و در این راه از هر هوشی استفاده میکنیم. چه مصنوعی چه واقعی. فقط برای رضایت شما.»
گیرنده: «و چقدر خوبه که همه چیز رو باور میکنید.»