دستچین پروتکلهای بهداشتی در سلف سرویس مدیریت کرونا
محمد ارفع
امروز صبح وقتی در راه امدن به دفتر روزنامه بودم با صحنهای مواجه شدم که باعث شد به فکر فرو روم. دیدم پیرزنی کنار میدان هفت تیر ایستاده است و از تاکسیهایی که میگذرند، میخواهد تا او را به میدان توپخانه ببرند. تاکسیهایی که بی تفاوت از کنار پیرزن میگذشتند، به دلیل نداشتن ماسک این پیرزن را سوار نمی کردند اما در همین حال مشاهده کردم که برخی از رانندگان تاکسی با ظرفیت کامل یعنی ۴ نفره، یعنی بدون فاصلهگذاری، در حال طی طریق بودند.
مسالهای که باعث شد تا باز هم به یاد بیاوردم که دوگانگیها و تناقضهای مدیریت کرونا در آستانه پیک احتمالی ششم، پا را فراتر از سیستم مدیریتی کشور گذاشته و بر اساس همان سخن حکیمانه که مردم بر آیین دولتمردان خود هستند، به کف جامعه نیز نفوذ کرده است. کرونا اگر برای برخی آب نداشت ولی مطمئنا برای برخی دیگر ها نان داشته است و این نان آنقدر چرب است که حاضر نیستند یک روند واحد را برای جلوگیری از شروع پیک ششم کرونا در کشور پیش بگیرند.
به نظر می آید پروتکلهای کرونا پروتکلهای دوگانهای است که بنگاههای اقتصادی می توانند به صورت سلف سرویس دستچین کنند و برخی از آنها را که به نفع خودشان است، بردارند و برخی دیگر را به دلیل آنکه مخارج را بالا می برد با این توجیه که دیگر نزدیک ۷۰ درصد جامعه واکسینه شدهاند، از گردونه حذف کنند.
به طور مثال همین چند روز پیش بود که فاصلهگذاری اجتماعی در حمل و نقل عمومی خصوصا شرکتهای هواپیمایی از سوی ستاد ملی کرونا لغو شد، موضوعی که مدت ها بود مورد اختلاف ایرلاین ها و ستاد ملی کرونا بود و حتی این شرکتها به بهانه آن، بیش از ۵۰ درصد هزینه بلیت خود را افزایش دادند و بر طبل آن میکوبیدند که رعایت کردن ظرفیت ۶۰ درصدی در سفرهای هوایی باعث افزایش هزینهها و به تبع افزایش قیمت بلیت شده است.
اما پس از صدور دستور لغو محدودیت ظرفیت، ایرلاینها به بازگشت قیمت ها تن نمیدهند یا به قول یک مثل قدیمی «خوردهاند و خوششان آمده» که پول بالاتر به بهانههای مختلف بگیرند. ایرلاینها با اینکه ظرفیت ۱۰۰ درصدی را با توجه به واکسینه شدن مسافران در سفرها اجرایی کردهاند، همچنان پذیرایی از مسافر در طول پرواز را به بهانه رعایت پروتکلهای بهداشتی انجام نمیدهند.
اگر ارزش هر وعده غذایی را به طور متوسط ۳۰ هزارتومان در نظر بگیریم در هر مسیر با هواپیمای کوچک ATR حدود ۳ میلیون تومان برای شرکت صرفه جویی دارد در حالی که قیمت بلیت نیز به اندازه ظرفیت ۶۰ درصد باقی مانده است.
این یک مثال از هزاران مثالی است که می توان در مورد شرکتهای مختلف بیان کرد که به صورت سلفسرویس پروتکلها را برای خود برداشتهاند؛ به طوری که درباره هر محدودیتی که به سودشان است میگویند خطر کرونا وجود دارد و باید رعایت کرد و درباره هر محدودیتی که به ضررشان میگویند مردم واکسینه شدهاند و جامعه باید به روال عادی برگردد. همان شیوهای که در کف خیابان نیز برای آن پیرزن ابتدای قصه ما اتفاق افتاده بود.