ذهن مردم، اولین هدف جنگ است

محمدپویا درودینژاد
در پی تنشهای اخیر و انتشار گزارشهایی مبنی بر حمله هوایی رژیم صهیونیستی به مناطقی از تهران، جامعه ایران دچار شوک روانی شد.
این شوک نهتنها فضای عمومی کشور را تحت تأثیر قرار داد، بلکه بهسرعت به حوزه اقتصاد خرد و کلان سرایت کرد. تحلیل این رفتارهای اقتصادی میتواند چشمانداز روشنی از واکنش جامعه نسبت به بحرانهای امنیتی ارائه دهد.
با آغاز فضای بحرانزده ناشی از تهدیدات امنیتی، نخستین واکنش مردم، بیاعتمادی نسبت به آینده اقتصادی کشور بود. این بیاعتمادی باعث شد بسیاری از خانوارها در پی تبدیل داراییهای خود به گزینههای «امنتر» مانند ارز، طلا و سکه برآیند.
کسبوکارهای خرد؛ نخستین قربانیان فضای جنگی
در اغلب بحرانها، مشاغل کوچک و صنوف محلی اولین بخشهایی هستند که تحت تأثیر کاهش تقاضا و نااطمینانی اقتصادی، دچار رکود یا تعطیلی موقت میشوند.
طبق گزارشهای میدانی از بازار تهران و ولیعصر، طی یک هفته پس از حادثه، روند افت فروش روزانه در اصناف بین ۴۰ تا ۶۰ درصد تخمین زده میشود. در حالی که اقلام خرید کالاهای اساسی به ویژه مواد غذایی خشک و با ماندگاری بالاتر بیشتر شد.
خوشبتانه اگر چه در کوتاه مدت اثر قیمتی در این نوع تقاضا به وجود آمد اما مدیریت توزیع و تامین کالا نمره قبولی گرفت.
سرمایه اجتماعی؛ نقطه تمایز ایران در بحران
همچنین برخلاف بسیاری از کشورها که در مواجهه با بحرانهای امنیتی دچار هرجومرج، غارت یا هجوم به فروشگاهها میشوند، جامعه ایران واکنشی خویشتندارانه از خود نشان داد. نبود صفهای طولانی، احتکار یا آشفتگی در خرید روزانه، نشاندهندهی وجود نوعی سرمایه فرهنگی و اجتماعی عمیق در رفتار عمومی مردم است که باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد.
زیرساختهای بانکی آسیبپذیر در برابر تهدیدات سایبری
در همین حال حملات سایبری به بانکهای بزرگ کشور از جمله سپه و پاسارگاد، ضعف ساختاری امنیت دیجیتال نظام بانکی را آشکار کرد.
این حملات باعث کاهش اعتماد عمومی به سیستمهای مالی شده و بخشی از نقدینگی جامعه را به سمت بازارهای غیررسمی، سرمایهگذاریهای پنهان یا حتی خروج ارز از کشور سوق داده است. به ویژه ان که ترس از هک شدن باعث شد تا بسیاری از پلتفرم ها تعطیل شوند که مهمترین نگرانی با جامعه مخاطب میلیونی همان پلتفرم های فروش آنلاین طلا بود.
اقتصاد روانی؛ فراتر از اعداد و نمودارها
همانند تجربه جنگ روسیه-اوکراین، آنچه در بحرانهای نوین اهمیت مییابد، نه فقط شاخصهای اقتصادی، بلکه درک روانی جامعه از امنیت است. مردم با پناه بردن به داراییهای امن و در دسترس، سعی در بازسازی احساس امنیت خود دارند؛ این واکنش اگر مدیریت نشود، میتواند به رفتارهای پرریسک، احتکار، فرار سرمایه و حتی فروپاشی اعتماد عمومی منجر شود.
پیشنهادهای کلیدی برای مدیریت اقتصاد جنگزده:
– تعریف مجدد «امنیت روانی» و شفافسازی در رسانههای عمومی
– بازسازی اعتماد عمومی به نظام بانکی و ارتقاء فوری امنیت سایبری
– اختصاص بستههای حمایتی فوری به مشاغل خرد و آسیبپذیر
– طراحی کمپینهای امیدآفرین برای جلوگیری از ریزش اعتماد عمومی
– ایجاد شفافیت در سیاستهای اقتصادی و مالی برای کاهش تلاطم بازار
بنا به آنچه گفته شد، جنگ های امروزی، فقط توپ و تانک نیست.امروزه نخستین نقطه هدف در جنگهای ترکیبی، نه پادگانها، بلکه ذهن مردم است. تصمیمهای روزمرهی اقتصادی مردم، مهمترین شاخص سلامت یا بحران اقتصادیاند. اگر ذهن جامعه بازسازی نشود، هیچ بودجه و بستهای قادر به نجات اقتصاد نخواهد بود.