سایه سنگین سوداگران بر بازار خاکستری فناوری
در نبود شفافیت، تحریم و بیبرنامگی، قاچاق هوشمندانه زیرساخت دیجیتال را شکل میدهد

مهرین نظری
در ایران، جاییکه دسترسی به زیرساخت فناوری هر روز سختتر و گرانتر میشود، بازاری در سایه رشد کرده که کمتر کسی دربارهاش صریح حرف میزند: بازار خاکستری فناوری. بازاری که از کارت گرافیکهای قاچاق برای استخراج رمزارز تا سرورهای دستچندم روسی برای دیتاسنترهای پرمصرف را در بر میگیرد.
این بازار نه شفاف است، نه قانونی، اما عمیقاً ریشه دوانده و اکنون تبدیل به یک ستون پنهان اقتصاد دیجیتال ایران شده است.
وقتی تحریم بهانه است، نبود راهبرد تبدیل به بحران میشود
تحریمهای بینالمللی علیه ایران، دسترسی به بسیاری از تجهیزات حیاتی دیجیتال از جمله سرورها، پردازندههای گرافیکی قدرتمند، تجهیزات شبکه و سیستمهای ذخیرهسازی را سخت یا عملاً ناممکن کرده است. اما مشکل فقط تحریم نیست. نبود یک راهبرد کلان برای توسعه زیرساختهای فناورانه باعث شده ایران نه تنها در واردات رسمی، بلکه در تولید داخلی هم عقب بماند. بهجای سیاستگذاری هدفمند، فقط با ممنوعیتها و برخوردهای موردی مواجهیم؛ نسخههایی که هرگز کارآمد نبودهاند.
در نتیجه، تقاضا همچنان بالاست و مسیرهای غیررسمی بهتنهایی پاسخگوی نیازهای بازار شدهاند. از گمرکات مناطق آزاد گرفته تا شبکههای تلگرامی فروش کارت گرافیکهای دستدوم، اکوسیستمی شکل گرفته که نه مالیات میدهد، نه مجوز دارد، اما زندهتر از هر بازار رسمی است.
دیتاسنترهایی با سرورهای جنگزده
بر اساس مشاهدات میدانی و اطلاعات برخی منابع آگاه در صنعت زیرساخت، بخشی از سرورهایی که اخیراً وارد دیتاسنترهای داخلی شدهاند، در واقع تجهیزات دستدوم و بعضاً تعمیرشدهای هستند که از بازارهای مستعمل روسیه، گرجستان و ارمنستان وارد ایران شدهاند. این سرورها در ظاهر نو بهنظر میرسند اما عمری بالای ۵ سال دارند و حتی برخی در مراکز دولتی روسیه کار کردهاند و بعد از بازنشستگی دوباره سر از ایران درآوردهاند.
در نبود زیرساخت قانونی و نظارتی مشخص، این دستگاهها بدون بررسی کیفیت یا امنیت، در قلب شبکههای حیاتی کشور مورد استفاده قرار میگیرند. این یعنی زیرساخت ملی، عملاً به تجهیزات فرسوده و غیرقابل اتکا وابسته شده است؛ آنهم در عصری که امنیت سایبری به اندازه تسلیحات نظامی اهمیت دارد.
از کارت گرافیک قاچاق تا استخراج دولتی؟
یکی از اصلیترین کالاهای بازار خاکستری فناوری، کارتهای گرافیک قدرتمند مانند NVIDIA RTX و AMD Radeon هستند؛ محصولاتی که معمولاً برای بازیهای ویدیویی طراحی شدهاند اما در ایران، کاربری اصلی آنها استخراج رمزارز است. پس از ممنوعیت واردات رسمی و محدودیتهای گمرکی، بازار این قطعات بهطور کامل بهدست قاچاقچیان افتاده است.
برخی گزارشهای میدانی نشان میدهد که این قطعات از طریق مرزهای غربی کشور و با کمک شبکههای غیررسمی وارد میشوند و سپس در شبکهای از فروشگاههای غیررسمی توزیع میگردند. نکته جالبتر اینکه در برخی موارد، خریداران این تجهیزات، شرکتهایی هستند که بهصورت غیرمستقیم به نهادهای عمومی و دولتی متصلاند. این یعنی بخشی از مصرف کارتهای گرافیک قاچاق، نه صرفاً در مزرعههای شخصی استخراج بلکه در پروژههای بزرگ دولتی نیز استفاده میشود.
سیاستگذاران در خواب، سوداگران در صحنه
آنچه بازار خاکستری فناوری را تبدیل به تهدیدی جدی کرده، فقط ماهیت غیرقانونی آن نیست؛ بلکه نبود سیاستگذاری کارآمد و سکوت مسئولان در برابر گسترش آن است. درحالیکه نهادهای نظارتی مشغول نظارت بر فیلترینگ پلتفرمها هستند، هیچ برنامه مشخصی برای ساماندهی بازار تجهیزات فناورانه ارائه نشده است. حتی بانک مرکزی و وزارت صمت هم در برابر گسترش استفاده از سختافزار قاچاق در استخراج رمزارزها سکوت کردهاند.
نتیجه چنین خلأیی، شکلگیری یک طبقه جدید از واسطهها و دلالانی است که از این آشفتگی سود میبرند. از فروشندگان خردهپای بازار رضا تا مدیران پلتفرمهای بزرگ، همه میدانند که بسیاری از تجهیزات موجود در بازار، منشأ قانونی ندارند؛ اما وقتی نظارتی نیست، شفافیت هم موضوعیت پیدا نمیکند.
وقتی اقتصاد دیجیتال روی شنهای روان ساخته میشود
نکته نگرانکننده اینجاست که ستون فقرات اقتصاد دیجیتال، حالا روی زیرساختهایی ساخته شده که یا قاچاقاند، یا فرسوده، یا بدون پشتیبانی. این یعنی آینده اقتصاد دیجیتال ایران، نهتنها با تهدید تحریم بلکه با ریسک فروپاشی ناگهانی زیرساخت روبهروست.
اگر یک روز واردات غیررسمی دچار اختلال شود، چه اتفاقی میافتد؟ اگر سرورهای دستچندم از کار بیفتند و جایگزینی نداشته باشند، چه بر سر پلتفرمهای ایرانی میآید؟ اینها سؤالاتی است که هیچ مقام مسئولی حاضر به پاسخدادن به آن نیست؛ زیرا برایش برنامهای وجود ندارد.
راه نجات چیست؟ شفافیت یا خودفریبی؟
تنها راه نجات از این وضعیت، عبور از خودفریبی نهادی و حرکت به سمت سیاستگذاری شفاف است. ایران نیازمند نقشهراه جامع برای تأمین، تولید و نگهداری زیرساختهای فناورانه است؛ نه صرفاً شعار خودکفایی یا مبارزه نمایشی با قاچاق. دولت باید با واقعگرایی، بخشی از نیاز بازار را به رسمیت بشناسد و مسیرهایی رسمی، سریع و مقرونبهصرفه برای واردات تجهیزات کلیدی ایجاد کند.
در عین حال، لازم است نهادهای نظارتی تمرکز خود را از سطح اپلیکیشنها به عمق زیرساخت ببرند. اگر همچنان زیرساخت ملی، با تجهیزات مشکوک و بیکیفیت تغذیه شود، نمیتوان انتظار داشت که اقتصاد دیجیتال ایران رقابتی، امن یا حتی پایدار بماند.
نبرد آینده، بازار خاکستری یا حکمرانی دیجیتال؟
مسأله این نیست که بازار خاکستری خوب است یا بد؛ موضوع این است که این بازار در غیاب حکمرانی فناورانه شکل گرفته و اکنون ساختار موازی و مؤثری ایجاد کرده که بدون مجوز، مالیات یا نظارت در حال اداره بخش مهمی از اقتصاد دیجیتال است. دولت اگر میخواهد در این رقابت پیروز شود، باید بازی را عوض کند، نه این که فقط بازیکنها را سرزنش کند.
در غیر اینصورت، آینده اقتصاد دیجیتال ایران نه بر مبنای برنامه، بلکه در امتداد قاچاق و سازوکارهای سایهوار نوشته خواهد شد؛ و این یعنی شکست در برابر آیندهای که همین حالا، از بازار رضا تا پشت مرزهای ارمنستان، در حال شکلگیری است.