سایه چین بر فناوری ایران؛ از همکاری استراتژیک تا وابستگی اطلاعاتی

مهرین نظری
ایران در دهه اخیر، بهویژه پس از شدتگرفتن تحریمهای غرب، مسیر تازهای را برای توسعه زیرساختهای فناوری خود برگزیده است؛ مسیری که بیش از هر زمان دیگری به شرق و بهطور خاص به چین گره خورده است.
اگرچه در نگاه نخست، این همکاری بهعنوان راهی برای دور زدن تحریمها و تسریع پیشرفت تکنولوژیک کشور معرفی میشود، اما واقعیتهای میدانی، نشانههایی از وابستگی عمیق و گاه نگرانکننده را آشکار میکند؛ وابستگیای که میتواند مخاطرات جدی برای امنیت اطلاعات کاربران ایرانی و استقلال دیجیتال کشور به همراه داشته باشد.
پرسش اصلی این است: همکاری با چین در حوزه زیرساختهای دیجیتال، یک فرصت استراتژیک است یا دام خطرناکی برای آینده اطلاعاتی ایران؟
زیرساختهای دیجیتال ایران زیر نفوذ چینیها
نگاهی به قراردادهای اخیر ایران و چین در حوزه فناوری اطلاعات نشان میدهد که نقش چین دیگر محدود به تأمین تجهیزات ارزانقیمت یا پروژههای کوچک نیست. امروز شرکتهای چینی، بهویژه هوآوی و ZTE، در لایههای حیاتی زیرساختهای مخابراتی و دیجیتال ایران نقش کلیدی ایفا میکنند. از توسعه شبکه 5G تا ایجاد دیتاسنترها و سیستمهای نظارتی، حضور تکنولوژی چینی روزبهروز پررنگتر شده است. نکته قابلتأمل این است که بخش عمدهای از این همکاریها در فضایی بسته و بدون شفافیت عمومی شکل گرفته است؛ قراردادهایی که اطلاعات دقیق آنها حتی برای نهادهای نظارتی داخلی نیز بهراحتی در دسترس نیست.
گزارشهای مختلف نشان میدهد که در برخی پروژههای ملی، سرورها و سیستمهای مدیریت اطلاعات از تجهیزات ساخت چین استفاده میکنند که با توجه به سابقه جهانی این شرکتها در زمینه همکاری با دولت چین برای نظارت بر کاربران، نگرانیهای جدی در مورد دسترسی بیگانگان به دادههای حساس ایرانیان را تقویت کرده است. برای مثال، استفاده از تجهیزات هوآوی در برخی سامانههای دولتی و اپراتورهای بزرگ کشور، بدون بررسی دقیق امنیتی، میتواند زمینهساز نفوذ و کنترل اطلاعات حیاتی باشد.
اقتصاد دیجیتال یا گروگانگیری اطلاعات؟
مسئله فقط به تجهیزات سختافزاری ختم نمیشود. در سالهای اخیر، بسیاری از نرمافزارها و پلتفرمهای خدماتی که در داخل کشور توسعه یافتهاند، وابستگی بالایی به فناوریهای چینی دارند. این وابستگی در قالب استفاده از APIهای بومیشده چینی، سیستمهای هوش مصنوعی وارداتی و حتی ساختارهای پردازش ابری چینی بروز یافته است. پرسش مهم اینجاست که تا چه اندازه این فناوریها بومیسازی شدهاند و چقدر ایران بر آنها کنترل دارد؟
تحلیلگران حوزه امنیت سایبری هشدار میدهند که اقتصاد دیجیتال ایران با این روند نهتنها رشد نمیکند بلکه به شکلی خطرناک به زیرساختهای غیربومی گره میخورد. چینیها، برخلاف تبلیغات رایج درباره «همکاری راهبردی»، بهدنبال تثبیت بازار خود در ایران هستند و با ارائه فناوریهای ارزان، اما با شرایط خاص، عملاً اطلاعات ایرانیها را به گروگان میگیرند. این موضوع در بلندمدت میتواند منجر به از دستدادن استقلال تصمیمگیری در حوزههای حیاتی شود؛ بهطوریکه هر تغییر در سیاستهای چین یا منافع اقتصادی آن کشور، مستقیماً بر وضعیت فناوری ایران تأثیر بگذارد.
از هوش مصنوعی تا اینترنت ملی؛ ردپای چین کجاست؟
هوش مصنوعی بهعنوان یکی از محورهای اصلی تحول دیجیتال در جهان، در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است. اما نکته نگرانکننده اینجاست که بسیاری از پروژههای هوش مصنوعی در کشور، با تکیه بر الگوریتمها و سختافزارهای چینی پیش میروند. این مسئله در شرایطی رخ میدهد که چین خود، یکی از پیشگامان در بهرهگیری از هوش مصنوعی برای کنترل اجتماعی و سانسور است. بنابراین، استفاده گسترده از فناوری چینی در این حوزه، میتواند زمینهساز اجرای مدلهای نظارتی مشابه در ایران شود؛ مدلی که بهجای توسعه آزاد و مستقل، کاربران را در یک چارچوب محدود قرار میدهد.
همچنین پروژه اینترنت ملی که از سالها پیش در ایران دنبال میشود، اکنون با همکاری برخی شرکتهای چینی وارد فاز جدیدی شده است. بسیاری معتقدند زیرساختهای اینترنت ملی با الگوبرداری از «فایروال بزرگ چین» در حال توسعه است؛ پروژهای که هدفش کنترل کامل ترافیک داخلی و قطع وابستگی به اینترنت جهانی اعلام شده، اما در عمل میتواند به ابزار قدرتمندی برای سانسور و نظارت گسترده بدل شود.
همزمان، همکاریهای آموزشی و پژوهشی ایران و چین در حوزه فناوری نیز افزایش یافته است. دانشگاهها و مراکز پژوهشی ایران در حال امضای تفاهمنامههایی برای استفاده از دانش فنی چینی هستند، اما مشخص نیست آیا این دانش به انتقال واقعی فناوری منجر خواهد شد یا صرفاً به تکرار وابستگی دامن میزند.
فرصت یا تهدید؟
همکاریهای ایران و چین در حوزه فناوری، در نگاه نخست میتواند پاسخی به فشارهای اقتصادی و تحریمهای غرب باشد. اما واقعیت این است که این همکاریها در صورت نبود شفافیت و نبود راهبرد مستقل، میتواند به تهدیدی برای امنیت دیجیتال و استقلال ملی بدل شود. ایران باید در سیاستهای فناورانه خود بازنگری کند و بهجای تکیه کامل بر یک کشور خاص، مسیر توسعه متوازن و چندجانبه را در پیش گیرد. تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد که وابستگی شدید به فناوری خارجی، حتی اگر از سوی کشوری همسو باشد، در نهایت آزادی عمل را از بین میبرد.
سؤال اصلی اینجاست که آیا ایران میتواند از همکاری با چین بهره ببرد بدون آنکه حاکمیت خود را بر فضای دیجیتال از دست بدهد؟ یا باید منتظر روزی باشیم که اطلاعات کاربران ایرانی، نه تنها تحت کنترل داخلی، بلکه زیر ذرهبین یک قدرت خارجی قرار گیرد؟ زمان برای پاسخدادن به این پرسشها بسیار محدود است