سلامت روان و اقتصاد دو روی یک سکه

اکرم رضائی نژاد؛ دکترای روانشناسی بالینی
سلامت روان و اقتصاد دو حوزه به ظاهر مجزا هستند، اما در واقع ارتباط عمیقی بین آنها وجود دارد. مطالعات متعدد نشان دادهاند که سلامت روان نه تنها بر بهرهوری فردی، بلکه بر رشد اقتصادی کلان یک جامعه نیز تأثیرگذار است.
از سوی دیگر، شرایط اقتصادی مانند بیکاری، فقر و نابرابری میتوانند تأثیرات منفی بر سلامت روان افراد داشته باشند. این رابطه دوسویه، موضوع تحقیقات گستردهای در حوزههای روانشناسی، اقتصاد و علوم اجتماعی بوده است.
تأثیر سلامت روان بر اقتصاد
بهرهوری نیروی کار: سلامت روان ضعیف میتواند منجر به کاهش تمرکز، افزایش غیبت از کار و کاهش کارایی شود. بر اساس مطالعات سازمان جهانی بهداشت (WHO)، افسردگی و اضطراب سالانه هزینهای بالغ بر ۱ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی تحمیل میکنند.
هزینههای درمانی: بیماریهای روانی هزینههای مستقیم و غیرمستقیم زیادی بر سیستمهای بهداشتی و بیمهای تحمیل میکنند. این هزینهها شامل درمان، دارو و خدمات حمایتی است.
رشد اقتصادی: سلامت روان بهتر با افزایش مشارکت در نیروی کار، خلاقیت و نوآوری همراه است که به نوبه خود رشد اقتصادی را تقویت میکند.
تأثیر اقتصاد بر سلامت روان
مطالعات نشان میدهند که بیکاری و فقر با افزایش خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی مرتبط هستند. شرایط اقتصادی نامطلوب میتواند احساس ناامنی، استرس و ناامیدی را تشدید کند.
در عین حال جوامعی با نابرابری اقتصادی بیشتر، سطح بالاتری از مشکلات روانی را گزارش میکنند. نابرابری میتواند منجر به احساس بیعدالتی و محرومیت نسبی شود.
از سوی دیگر، در کشورهای با درآمد پایین، دسترسی به خدمات سلامت روان اغلب محدود است. این موضوع باعث میشود مشکلات روانی تشدید شده و چرخه فقر و بیماری ادامه یابد.
مطالعه سازمان جهانی بهداشت (WHO) نشان داد که سرمایهگذاری در خدمات سلامت روان میتواند بازده اقتصادی قابل توجهی داشته باشد. به ازای هر ۱ دلار سرمایهگذاری در درمان افسردگی و اضطراب، ۴ دلار بازدهی از طریق بهبود بهرهوری به دست میآید.
همچنین تحقیقات در کشورهای OECD نشان دادهاند که سلامت روان ضعیف میتواند تا ۴٪ از تولید ناخالص داخلی (GDP) را کاهش دهد.
از سوی دیگر مطالعات طولی نیز نشان دادهاند که بهبود شرایط اقتصادی، مانند کاهش بیکاری و افزایش دستمزدها، با کاهش شیوع اختلالات روانی همراه است.
به این ترتیب رابطه بین سلامت روان و اقتصاد یک رابطه پیچیده و دوسویه است. سرمایهگذاری در بهبود سلامت روان نه تنها به عنوان یک ضرورت اخلاقی، بلکه به عنوان یک استراتژی اقتصادی هوشمندانه تلقی میشود.
سیاستگذاران باید به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند و برنامههایی برای کاهش نابرابریهای اقتصادی و بهبود دسترسی به خدمات سلامت روان طراحی کنند.
این اقدامات نه تنها کیفیت زندگی افراد را بهبود میبخشد، بلکه به رشد پایدار اقتصادی نیز کمک میکند.
بنابراین سلامت روان و اقتصاد دو روی یک سکه هستند و غفلت از هر یک میتواند پیامدهای جدی برای دیگری داشته باشد.