فرار مغزها و دستهای ماهر؛ چالش اقتصادی قرن ایران

مسعود شریعت زاده؛ مدیرمسئول
طی سالهای گذشته، خبر مهاجرت نیروی کار ماهر و متخصص از ایران، همواره یکی از مهمترین دغدغههای اقتصاددانان، سیاستگذاران و حتی عموم مردم بوده است.
اما این روند در دهه اخیر، ابعاد تازهای پیدا کرده؛ آمارها دیگر فقط از خروج نخبگان علمی خبر نمیدهند، بلکه حالا پزشکان، مهندسان، متخصصان فناوری، کارآفرینان و حتی نیروهای ماهر فنی، همگی در فهرست مهاجران قرار گرفتهاند. این تحول، پیامدهای گسترده و پایداری برای آینده اقتصاد ایران به همراه خواهد داشت؛ پیامدهایی که کوتاهمدت و گذرا نیستند و میتوانند ساختار تولید، کارآفرینی و حتی سرمایهگذاری کشور را بهشدت متاثر سازند.
چرا نیروهای ماهر مهاجرت میکنند؟
مهاجرت نیروی کار ماهر از ایران، دلایل پیچیدهای دارد اما نقطهمشترک اغلب آنها، کاهش امید به آیندهی شغلی و اجتماعی در داخل کشور است. نوسانات شدید اقتصادی، رشد تورم، پایین بودن سطح دستمزدها نسبت به کشورهای منطقه، محدودیتهای حرفهای و تحقیقی، فقدان امنیت شغلی، مشکلات شناختهشده در نظام اداری و سیاسی و همچنین چشمانداز نامطمئن برای بهبود شرایط، باعث میشود بسیاری از افراد توانا و تحصیلکرده، آینده خود را در خارج از مرزها جستوجو کنند.
علاوه بر این، سیاستهای بعضاً ناکارآمد در بهکارگیری استعدادها و سرخوردگیهای ناشی از تبعیض یا نبود فضای حرفهای سالم، نقش مهمی در تصمیم به مهاجرت ایفا میکند.
ابعاد اقتصادی مهاجرت؛ هزینههایی فراتر از رفتن یک فرد
شاید در نگاه نخست، مهاجرت یک نیرو چندان مهم به نظر نرسد. اما اگر این روند گسترده و فراگیر شود، آثار مهلک آن بر بنیانهای اقتصادی نمایان میگردد. نیروی کار ماهر، پشتوانه نوآوری و بهرهوری در هر اقتصاد سالم است و نبود آنان، رشد اقتصادی، رقابتپذیری صنایع، کیفیت محصولات و حتی پیشرفت فناوری را کند میکند. حضور متخصصان و کارآفرینان در بخشهای مختلف، تنوعبخشی به بازار، خلق فرصتهای شغلی جدید، رشد شرکتهای دانشبنیان و محرک اصلی سرمایهگذاری نوین محسوب میشود.
ادامه این روند، عملاً به معنای خروج سرمایه انسانی و از دست رفتن بازدهی سرمایهگذاری دولت و خانوادههاست. هر فارغالتحصیل، سالها از منابع ملی (اعم از بودجه آموزشی و تربیتی تا بستر رشد حرفهای) بهره برده و کشور مقصد، بیهیچ هزینهای از این سرمایه استفاده میکند. این موضوع، برای کشوری که با چالشهای متعدد اقتصادی مواجه است، مانند خالی شدن مهمترین منبع توسعه یعنی نیروی انسانی است.
مهاجرت گسترده نیروهای ماهر، مستقیماً بهرهوری نیروی کار باقیمانده را نیز کاهش میدهد و با ترک متخصصان، فرایند انتقال دانش و تجربه درون کشور مختل میشود. بسیاری از بنگاههای تولیدی و خدماتی، بهویژه شرکتهای فناور، وابسته به حضور مدیران و کارشناسان خبره هستند و نبود این نیروها، ضعف استراتژیک جبرانناپذیری ایجاد میکند.
در سطح کلانتر، ایران میتواند سهم خود را از بازارهای نوین و زنجیره ارزش جهانی از دست بدهد. با غیبت مغزها و دستهای ماهر، ایدههای نوآورانه و ظرفیت خلق ثروت جدید، در کشورهای مقصد به بازدهی میرسد. این فرآیند بیسروصدا اما اثرگذار، در دهههای آینده رشد اقتصادی ایران را محدود، نرخ رشد بهرهوری را کاهش و حتی شاخصهای توسعه انسانی را دچار تنزل خواهد کرد.
فرصت یا تهدید؛ آیا راه بازگشتی هست؟
برخی خوشبینان معتقدند که مهاجرت نیروی ماهر، در صورت فراهم شدن بستر مناسب، میتواند منبعی برای انتقال دانش، افزایش ارزآوری و ورود سرمایه به کشور باشد. اگر مسئولان بتوانند ایرانیان مهاجر را به عنوان حلقه واسط اقتصاد داخلی و بازارهای جهانی فعال کنند، بخش کوچکی از این خسارت قابل جبران خواهد بود. اما واقعیتهای امروز اقتصاد ایران نشان میدهد که اغلب نهفقط بازگشت مغزها بلکه حتی ارتباط نظاممند با نیروهای مهاجر هم شکل نگرفته است.
بنابراین باید گفت در شرایط فعلی، مهاجرت نیروی ماهر یک تهدید جدی است که میتواند آینده اقتصاد ایران را با ریسک جدی مواجه کند، مگر آنکه سیاستگذاریها دچار تغییرات اساسی شوند.
راهکارهای مهار بحران؛ حمایت واقعی از نیروی ماهر
برای مقابله با این روند، ضروری است اعتماد به آینده میان نخبگان و نیروهای ماهر بازسازی شود. تدوین سیاستهای حمایتی از اشتغال متخصصان (حمایت مالی، شغلی و رفاهی)، تسهیل راهاندازی کسبوکارهای دانشبنیان، حذف بوروکراسیهای مانع پیشرفت شغلی، افزایش تعامل دانشگاه و صنعت، بهبود شفافیت و امنیت اقتصادی، و ارتقای عدالت اجتماعی، همگی قدمهای لازم هستند.
واقعیت این است که مسیر مهاجرت نیروهای ماهر تنها با شعار متوقف نمیشود. بازگرداندن سرمایه انسانی فرایندی زمانبر، چندوجهی و نیازمند اراده جدی در سطوح عالی حاکمیت است. گام نخست اما پذیرش صورت مسئله و آغاز اقدامهای عملی است: حفظ نیروهای خبره، کلید نجات اقتصاد فردای ایران است.