وزیر اقتصاد باید تجربه برخورد با مسائل پیچیده اقتصادی را داشته باشد

یک استاد دانشگاه گفت: وزیر اقتصاد باید در کنار داشتن علوم اقتصادی در سطح عالی تجربه برخورد با مسائل پیچیده اقتصادی را نیز داشته باشد.
امیررضا حیدری استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: شرایط ویژه اقتصادی ایران در مقطع کنونی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند تدبیر، تجربه و قدرت تصمیمگیری سنجیده است.
به گزارش مهر، این استاد اقتصاد و پژوهشگر حوزه سیاستگذاری عمومی، معتقد است ریشه بسیاری از ناکارآمدیهای اقتصادی سالهای اخیر نهفقط در عوامل بیرونی، بلکه در ضعف برنامهریزی جامع و نداشتن جسارت و انسجام مدیریتی نهفته است.
ترکیب رکود، تورم و نبود برنامه پایدار
حیدری با اشاره به معضل دیرپای دوگانه تورم و رکود میگوید: «واقعیت این است که اقتصاد ایران طی سالهای گذشته با دور باطل رکود تورمی مواجه بوده است؛ از یکسو رشد بالای قیمتها و از سوی دیگر، کاهش قدرت خرید مردم و کاهش ظرفیت تولیدی بنگاهها به شکل موازی اقتصاد را زمینگیر کرده. این معضل بدون اصلاحات ساختاری در حوزه بودجه، نظام بانکی و رفع موانع تولید قابل حل نیست.»
وی ادامه میدهد: «متأسفانه گاه سیاستهای اقتصادی به صورت مقطعی و غیر یکپارچه دنبال شده و همین موضوع، عملاً امکان برنامهریزی بلندمدت توسط بخش خصوصی و جذب سرمایه را سلب کرده است. ما شاهد تکرار پروژههای نیمهتمام و ناترازی در بودجهایم؛ واکنشیترین حالتِ سیاستگذاری که اقتصاد را بیش از پیش آسیبپذیر کرده است.»
انتظارات از وزیر آینده اقتصاد
حیدری درباره وظایف وزیر اقتصاد آینده تأکید میکند: «در شرایط فعلی، وزیر اقتصاد باید دو مشخصه راهبردی داشته باشد: نخست، شجاعت ورود به عرصه اصلاحات عملی و دوم، تجربه برخورد با مسائل گسترده و واقعیات پیچیده کشور. کارنامه تجربی در مدیریت اقتصادی کلان، آشنایی با نظام حکمرانی ایران و توان همافزایی با سایر دستگاهها از الزامات جدی این جایگاه است.»
او اضافه میکند: «سیاستگذاری اقتصادی در ایران بهشدت در هم تنیده با ملاحظات اجتماعی، سیاسی و حتی ژئوپلیتیکی است. بنابراین، صرف داشتن سوابق علمی، مهم اما کافی برای موفقیت فرد در این جایگاه نیست؛ بلکه تجربه پیادهسازی برنامهها و عبور از موانع عملیاتی، عامل تعیینکننده خواهد بود.»
حیدری تأکید میکند: «سالهای اخیر نشان داده که نوگرایی و حرکت به سوی نیروهای جوان و دانشگاهی، رویکرد مثبتی است و میتواند به نوآوری و تحول بیانجامد. با این حال، در سطوح ارشد اجرایی، بهویژه وزارت اقتصاد که قلب تپنده سیاستگذاری و مدیریت کلان ملی است، اتکای مطلق به رویکرد دانشگاهی بدون پشتوانه تجربه عملیاتی گسترده، میتواند ریسکزا باشد.»
توصیه به دولت؛ عبور از فضای صرفاً نمادین
حیدری توصیه میکند: «به نظر من، دولت باید در انتخاب وزیر اقتصاد، علاوه بر توجه به تواناییهای فکری و شفافیت ذهنی، به سوابق اجرایی خاص در شرایط بحرانی کشور و قابلیت مدیریت تعارض منافع نیز وزن ویژه بدهد؛ چرا که اصلاحات واقعی، نه در بستر طرحهای دانشگاهی، بلکه در میدان عمل و اجرا به محک آزمون گذاشته میشود.»
در پایان، حیدری میگوید: «اقتصاد ایران متأسفانه در وضعیتی است که هر خطای کوچک میتواند به قیمت از دست رفتن فرصتهای بزرگ تمام شود.
باید وزیری برگزیده شود که هم از پشتوانه علمی کافی و هم از تجربه عملیاتی در فضای واقعی اقتصاد برخوردار باشد. ترکیب شجاعت، تعادل، و تجربه اجرایی، کلید موفقیت وزارت اقتصاد در دوره پیش رو خواهد بود.»