کد خبر: 26020182583
انرژیروزنامه

مدیریت دانش‌بنیان در صنعت نفت ایران

رضا پدیدار، رئیس کمیسیون انرژی و محیط زیست اتاق تهران

بخوبی می‌دانیم که صنعت نفت یکی از مهمترین بخش‌های اقتصادی در کشور محسوب می‌شود، به این دلیل که بسیاری از مناسبات و معادلات اقتصادی بخاطر تامین بخش مهمی از بودجه با بهترین ارزش افزوده‌ای که بخود اختصاص داده است.

براساس تجارب بدست آمده در اکثر کشورهای جهان، ایجاد ارزش افزوده منوط به توانمندی‌های دانش و فناوری است و به میزانی که صنایع مختلف بویژه نفت و گاز از مزیت‌های فناوری بیشتری برخوردار باشند، توانشان هم برای خلق ارزش بیشتر می‌شود.

در اینجاست که به گفته رئیس پژوهشگاه صنعت نفت ایران، جایگاه پژوهش بیش از پیش در صنعت نفت مشخص می‌شود. زیرا پژوهش ابزاری برای توسعه دانش فنی و فناوری که پژوهشگران با تلاش خود می‌توانند آن را توسعه و نفوذشان را در صنعت افزایش دهند.

به عبارتی دیگر می‌توان گفت که صنعت نفت کشور باید به یک صنعت دانش‌بنیان و فناور محور تبدیل شود و این ممکن نیست مگر با تقویت پژوهش و زیرساخت‌های پژوهشی.

بخوبی می‌دانیم که پژوهش، مزیتی بسیار مهم و اولویتی جدی است و پژوهشگاه صنعت نفت که چنین رسالتی را به عهده دارد، باید بتواند صنعت نفت را حمایت و پشتیبانی کند و با خلق دانش و فناوری‌های روزآمد آشنا کند.

امروزه مدیریت دانش اصلی‌ترین مزیت رقابتی بنگاه‌های صنعتی در عرصه رقابت و تجارت محسوب می‌شود. این موضوع مقوله جدیدی نیست.

از دیرباز صاحبان مشاغل مهارت‌های شغل خود را بطور کامل و دقیق به فرزندان خـود انتقال می‌دادند.

بعد از جنگ جهانی دوم و با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و پیچیدگی فرآیندهای سازمان‌ها این موضوع اهمیت بسزایی یافته است و با تغییرات سریع و فشار رقابت جهانی، دانش به عامل کلیدی موفقیت کسب و کار در دستیابی به مزیت رقابتی تبدیل گشته است.

با در نظر گرفتن این نکته که دانش به عنوان منبعی برای بقای سازمان‌های امروزی ضروری و حیاتی است، شرط موفقیت سازمان‌ها در محیط‌های رقابتی، دستیابی به دانش عمیق و کاربردی در تمامی سطوح سازمان است.

هنوز هم بسیاری از سازمان‌ها در کشورمان به مقوله مدیریت دانش بطور جدی توجه نکرده‌اند، اینگونه سازمان‌ها دارای چرخه حیات محدودتری نسبت به سازمان‌های رقیب هستند و حتی در بعضی مواقع در حین گذراندن مراحل مختلف رشد سازمانی و قبل از رسیدن به ثبات به سرعت وارد به مرحله افول می‌شوند.

از این رو تمرکز بر مدیریت دانش در بنگاه‌های اقتصادی، به عنوان یکی از مهمترین دارایی‌های سازمانی بشمار می‌رود، به نحوی که بکارگیری مدیریت دانش مزیت رقابتی، ایجاد ارزش در محیط کسب و کار و تجارت ملی و بین‌المللی، کاهش هزینه‌های عملیاتی و غیر عملیاتی، کاهش ریسک‌های کلان و خرد در سازمان، سرعت بخشیدن به توسعه تکنولوژی و محصول، بهبود فرآیندهای سازمان، بهبود عملکرد فردی و سازمانی و … شده است.

فرانسیس بیکن دانش را قدرت می‌داند، اما در محیط‌های پویای امروزی دانش تنها زمانی قدرت است که به منظور بهبود و افزایش عملکرد سازمانی و فردی در دسترس و قابل آموزش باشد.

دانش به نیروی محرکه سازمان تبدیل شده است. پس بنگاه‌های اقتصادی بایستی توجه ویژه ای به عنصر دانش به عنوان اصلی‌ترین منبع و دارایی سازمانی داشته باشند.

با کنکاش در سازمان‌های متعالی امروزی در می‌یابیم که یکی از دلایل اصلی تعالی اینگونه سازمان‌ها پیشرو بودن و جدیت در استقرار مدیریت دانش است.

چرا که مدیران اینگونه سازمان‌ها بخوبی دریافته‌اند که علاوه بر سرمایه‌های مادی در سازمان، سرمایه‌های نامشهودی هم وجود دارند که برخاسته از توان دانشی جهت پیشبرد اهداف و حل مسایل تخصصی این سازمان‌ها است و این سرمایه در سازمان‌ها باعث ایجاد ارزش افزوده بالا می‌شود، لذا باید مورد توجه بیشتر و همچنین سازمان‌دهی و مدیریت قرار گیرد.

باید توجه داشت که در سازمان‌ها و به ویژه مجموعه سازمانی در حوزه‌های نفت و صنایع وابسته به آن، سه عامل کلیدی موفقیت در اجرای اثر بخش مدیریت دانش وجود دارد که عبارتند از منابع انسانی، سازمان و فناوری که عامل منابع انسانی بیشترین سهم را در موفقیت موثر مدیریت دانش ایفا می‌کند.

منابع انسانی و مدیریت دانش ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و تاکنون نیز بسیاری از طرح‌های مدیریت دانش به علت بی‌توجهی به عامل انسانی با شکست روبرو شده است.

از این رو الزام است برای انجام موفقیت‌آمیز طرح‌های مدیریت دانش و فناوری، به نقش و جایگاه منابع انسانی توجه ویژه‌ای شود. شاید بتوان گفت که موانع انسانی مدیریت دانش و فناوری بیش از سایر موانع حائز اهمیت است.

دانش، ماهیتی فردی و اجتماعی دارد و فقط و فقط رشد آن در گرو تعامل و ارتباطات است.

البته سازمان‌هایی که از فرهنگ سازمانی بالاتر و ساختار مناسب و نظام‌مند بهره می‌برند، کارمندان آنها نسبت به سازمان خود وفادار بوده و میل به اشتراک‌گذاری دانش تجربی و مهارتی بیشتری دارند.

عوامل متعددی در حوزه منابع انسانی منجر به ناکامی استقرار مدیریت دانش می‌شود که مهمترین آنها عبارتند از :

۱-مقاومت کارکنان در به اشتراک‌گذاری دانش : بزرگترین مانع وقتی روی می‌دهد که از کارکنان خواسته شود دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. در این صورت کارکنان در مقابل این درخواست مقاومت نشان می‌دهند چرا که کارکنان از اثرات منفی به اشتراک‌گذاری دانش می‌ترسند.

۲-ضمنانت شغلی : یکی از مهمترین چالش‌های به اشتراک‌گذاری دانش در بنگاه‌های اقتصادی ترس از کاهش قدرت و امنیت شغلی است. بسیاری از کارمندان حفظ و ارتقای مسیر شغلی خود را در انحصار داشتن دانش ضمنی ( تجربه و مهارت ) می‌دانند . لذا از به اشتراک‌گذاری دانش و تخصص خود خودداری می‌کنند.

۳-آگاهی نداشتن پرسنل از مزایای مدیریت دانش‌بنیان بودن: زمانی که کارکنان ماهیت و کارکرد مدیریت دانش‌بنیان بودن را نمی‌دانند و از فواید آن مطلع نیستند، سازمان با مقاومت یابی میلی در تسهیم دانش و یا سایر مراحل فرآیند مدیریت دانش روبرو می‌شود.

۴-اعتماد نداشتن به دانش دیگران: یکی از موانع به اشتراک‌گذاری دانش در سازمان‌ها اعتماد نداشتن به دانش ضمنی دیگران است. هم افرادی که دانش را به اشتراک می‌گذارند و هم افرادی که دریافت‌کننده دانش هستند در مورد نحوه و چگونگی استفاده دانش تردید دارند. عامل کلیدی موثر دوم ، سازمان است. اصولا”در ساختار سازمانی رویه‌ها، دستورالعمل‌ها و روش‌ها و فرآیندهایی که سازمان از طریق آنها فعالیت خود را به انجام می‌رسانند بر تمامی اجزا و فرآیندهای مدیریت دانش اثرگذار است. دراینجا به تعدادی از عوامل سازمانی که می‌تواند مدیریت دانش را به چالش بکشد در ذیل اشاره می‌کنیم:

-کنترل سازمانی: در محیطی که تغییرات به سرعت در حال رخداد است، سازمان بایستی بطور مداوم اطمینان حاصل کند که مفروضات و دانش سازمانی را که کسب، ذخیره و به اشتراک گذاشته است به روز و متناسب از جهت نیازهای رقابتی و ساختار بنگاه‌های اقتصادی و همچنین از کفایت لازم برخوردار است. دانش‌های قدیمی و منسوخ شده می‌تواند روند رو به رشد بنگاه‌های اقتصادی را کند و در پاره‌ای از مواقع منحرف کند.

-فرهنگ سازمانی : فرهنگ سازمانی می‌تواند بزرگترین مانع برای موفقیت مدیریت دانش باشد. فرهنگ سازمانی رابطه مستقیمی با به اشتراک‌گذاری دانش دارد. چرا که فرهنگی که احتکار دانش را به جای سهیم‌سازی، ترغیب می‌کند، به عنوان مانع جدی مدیریت دانش است و یکی دیگر از چالش‌های فرهنگی تشویق وضع موجود و اشاره به این باور که فعالیت‌های فعلی بهترین رفتار است.

اینگونه سازمان‌ها در مقابل تغییرات محیطی مقاوم هستند.

-ساختار سازمانی: در ساختار سازمانی با رویکرد مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی بر اشتراک‌گذاری، نوسازی و خلق دانش‌های جدید بنا نهاده شده است. در واقع مدیریت دانش الزامات جدیدی بر فرآیندهای مختلف از جمله ساختار سازمان تحمیل می‌کند و ساختارهای غیرمنعطف و سلسله مراتبی ساختارهای مناسبی نیستند.

-عوامل مدیریتی: نبود اعتقاد و حمایت مدیریت ارشد سازمان از فعالیت‌ها و برنامه‌های مدیریت دانش، نگرش‌های کوتاه مدت و سبک‌های نامناسب مدیریتی نیز مانع بسیار مهمی برای اجرای اثربخش برنامه‌های مدیریت دانش هستند. موضع گیری صریح مدیران ارشد برای رسیدن به هماهنگی موجب کاهش انگیزه نیروها و تیم‌های کاری در راستای استقرار بهینه مدیریت دانش می‌شود.

-نبود سیستم‌های انگیزشی برای همکاری و مشارکت کارکنان: دانش به عنوان یک سرمایه ارزشمند، موقعیت و جایگاه شغلی افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از این رو یکی از چالش‌های مدیریت ایجاد انگیزه در جهت ثبت و به اشتراک‌گذاری دانش از سوی پرسنل سازمان، خصوصا” پرسنل دانشی است.

-عوامل شغلی: عوامل شغلی از قبیل جابجایی‌های ناخواسته، شرح شغل‌های نامناسب، ارتقا و تنزل‌های شغلی مدیریت نشده و بی‌توجهی به نیازهای اجتماعی و روحی و روانی و کارکنان از جمله عواملی هستند که می‌توانند باعث سرخوردگی و اشتراک‌گذاری نکردن دانش‌های ضمنی در سازمان‌ها و موسسات شوند.

بطور کلی می‌توان گفت که فناوری در مدیریت دانش باعث رشد و ارتقای دانش می‌شود و بر آن تاثیر مستقیم دارد. به همین دلیل فناوری در مدیریت دانش نقش حیاتی ایفا می‌کند، اما نمی‌تواند حلال مشکلات یا علاج قطعی باشد و استقرار آنها باید با هماهنگی و تعامل عناصر کلیدی در مدیریت دانش توام شود .

برای حفظ و هدایت این مهم در حوزه نفت باید گفت که مسئولیت اصلی توسعه و حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان، با معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است که می‌باید اولویت‌های صنعت نفت و گاز را تشخیص داده و سپس به تاسیس شرکت‌های دانش‌بنیان با رعایت اصول و مبانی پیش گفته اقدام کند.

همچنین باید سیاست‌های تشویقی را بکار گیرند و برای استقرارو پایداری شرکت‌های دانش‌بنیان، از زمینه پارک‌های علم و فناوری استفاده کرده و با طراحی و پیاده‌سازی سیاست‌های تشویقی و حمایتی خود از شرکت‌های دانش‌بنیان بطور کامل حمایت کند.

البته باید توجه داشته باشیم که یکی از مهمترین بحث‌ها، نبود بازار مناسب به عنوان یکی از موانع تجاری‌سازی است، زیرا کمبود بازار برای محصولات فناورانه، مشکل اساسی شرکت‌های دانش‌بنیان بشمار می‌آید.

برای نمونه یک فناوری در داخل توسعه پیدا کرده، شرکتی هم در داخل وجود دارد که آن را تجاری کند، اما بازار کافی برای ورود این محصول فناورانه در داخل وجود ندارد یا محدود است. بنا براین یکی از سیاست‌های تشویقی کمک به بازارسازی محصولات فناورانه در داخل است تا فناوری که از سوی مراکز تحقیق و توسعه گسترش می‌یابد و می‌خواهد تجاری شود، یک بازار تضمین شده داشته باشد و صنعت هم ضمانت خرید را بدهد. چرا که صنعت نفت کشور به عنوان حوزه درآمدزای کشور نقش بسزایی در اقتصادی مقاومتی دارد.

شرکت‌های دانش‌بنیان می‌توانند پلی بین توانمندی‌های داخلی و دانش خارجی باشد و در توسعه اقتصاد مقاومتی و موفقیت آن نقش داشته باشد. حوزه نفت و گاز به عنوان لوکوموتیو توسعه کشور می‌تواند به عنوان حوزه تولید دانش و حرکت از دانش به سمت فناوری و در واقع به سمت تولید ثروت در حوزه تجارت نقش‌آفرینی کند.

این مساله به دو دلیل برای کشور اهمیت دارد: با قدیمی شدن چاه‌های نفتی کشور، فشار در مخـازن نفت و گاز ، کاهش یافته و در بخش بالا دست توانمندی میادین رو به افول گذاشته و در نتیجه تولید هیدروکربور کشور نیز کاهش یافته است و تکنولوژی‌هایی که برای استخراج و فراز‌‌آوری چاه‌ها در جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد به مرور پیچیده‌تر می‌شود، لذا ورود این تکنولوژی‌ها به منظور افزایش سود، کاهش ریسک و مدیریت صنعت اهمیت دارد.

از طرفی ورود این دانش به کشور می‌تواند در بخش‌های دیگر صنعت کشور در حوزه سخت‌افزار همچون صنایع معدن مورد استفاده قرار گیرد . اما مهمترین چالشی که در بحث صنعت دانش‌بنیان وجود دارد به نقل از دکتر عمادی پیشکسوت صنعت نفت ایران، اصطلاح دره مـرگ است.

دره مرگ فاصـله ای است که در حوزه تکنولوژی و فناوری بین مرحله تحقیق تا صنعتی شدن وجود دارد. به این معنا که از زمانی که یک طرح انتخاب می‌شود، مورد تحقیق قرار می‌گیرد، در مقیاس آزمایشگاه بـررسی می‌شود و بعد از نیمه صنعتی شدن به بازار تجارت راه پیدا می‌کند تا موفق شود، باید برنامه‌ریزی لازم برای آن انجام شود، در غیر اینصورت همه زحمات و تلاش‌ها بی‌نتیجه خواهند ماند و در اصطلاح به دره مرگ ریخته می‌شود.

برای پرهیز از سقوط به دره مرگ و برنامه‌ریزی صحیح، باید ساختارهایی تعریف شود که عمده نقش آنها را نیروی انسانی لازم و نیروی کیفی که در حوزه تحقیقات بنیادی، دانشگاه و صنعت و عملا” دانش‌بنیانی وجود دارند، به عهده بگیرند .

برای موفقیت در این حوزه امروزه می‌توان به شرکت‌های استارت آپی و با پشتوانه دانش‌بنیانی رجوع کرد . یعنی مجموعه هایی که جوانان و مبتکران برای فعالیت‌های خـود در آنجا انگیـــزه می‌گیرند و بسترها، قوانین ثبت شرکت و ایجاد نهاد و هویت حقوقی برایشان ایجاد می‌شود و از طرفی سایر مشگلات نظیر مالیات و بیمه برایشان تسهیل می‌شود و آنها را به عنوان شرکت‌های دانش‌بنیان ایجاد و راه‌اندازی می‌کنند.

در واقع می‌توان گفت که در گذشته شرکت‌های دانش‌بنیان بصورت استاد و محقق بود و فرد محقق مجبور بود بدون انگیزه‌های لازم به جلو حرکت کند . اما با این مجموعه‌ها می‌توان سرمایه‌های ریسک‌پذیر را جذب کرد و انگیزه‌های لازم را برای رشد افراد ایجاد کرد.

با توجه به نکات پیش گفته، در حوزه نفت می‌باید از این مجموعه حمایت جدی صورت بگیرد تا شرکت‌های دانش‌بنیان پا بگیرند . در شرکت‌های دانش‌بنیان، از آنجا که خود موسسات بطور دائم رویه‌هــا را اصلاح می‌کنند، دانش بصورت یک علم صرف نمی‌ماند که بعد از مدتی منسوخ شود ، بلکه بطور دائم مورد بازبینی و ارزیابی قرار می‌گیرد و با مسیر تجاری بازار دائم مورد تطابق قرار می‌گیرد و متناسب می‌شود.

در نقاط مختلف دنیا این موضوع به شکلی درآمده که براساس آمار دانشگاه‌های جهانی همچون Stanford فقط در منطقه Silicon Valley خود دارای بیش از ۲۰۰۰ مجموعه دانش‌بنیان هستند که درآمد آنها هر کدام بالای ۲۰۰ میلیارد دلار است که مبلغ بسیار هنگفتی در مقایسه با بودجه‌های کشور ما بشمار می‌رود.

در واقع با حمایت دولت می‌توان از طریق مجموعه‌های دانش‌بنیان، ارزش افزوده‌هایی به ویژه در صنایع نفت و گاز کشور با مبالغ قابل توجه ایجاد کرد.

امید است با توجه به حمایت‌های قانونی که از حوزه کسب و کارهای دانش‌بنیان وجود دارد، در آینده نزدیک شاهد شکل‌گیری گسترده این بازار در صنعت نفت ایران باشیم.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا