مرتضی ایراندوست / کارشناس ارشد مدیریت صنعتی
کار راهه شغلی ( Career path ) شاخه جدید در علم مدیریت منابع انسانی است. از منظر این شاخه، مشاغلی که افراد در سازمان به عهده میگیرند نباید اتفاقی و تصادفی باشد؛ بلکه مسیر شغلی فرد در سازمان میبایست بر اساس منطقی درست و طبق هدفی معین طرحریزی شود.
مسیرشغلی یا کارراهه شغلی به شما میگوید که چطور همزمان با افزایش مهارت و دانش در یک شغل به جایگاه بالاتر، در همان شغل برسید مسیر شغلی در حقیقت همان سفر حرفهای شماست. یعنی مجموعه شغلهایی که شما انتخاب میکنید تا نهایتا شغل مناسب خود را پیدا کنید و به اهداف شغلی و چشمانداز زندگی خود نزدیکتر شوید. در حقیقت مسیر شغلی، شامل تمام شغلهایی میشود که شما نیاز دارید در آنها فعالیت کنید تا در نهایت به شغل مورد نظر خود برسید.
حتماً لازم نیست که مسیر شغلی ما با استفاده از نردبان شغلی و رو به بالا باشد؛ بلکه بعضی اوقات لازم به درجا زدن یا حتی پسرفت کردن هم می باشد. تفکر جدید می گوید مسیر شغلی تنها بر پایه حرکت عمودی نیست و حرکت عرضی و افقی نیز در یک موقعیت شغلی یا در صنایع مختلف نیز در چارچوب مسیر شغلی قرار میگیرد.
کارراهه شغلی به مجموعه ای از کارها و مشاغل اشاره میکند که افراد در مدت زندگی کاری خود بر عهده دارند و عمومی ترین کاربرد این عبارت پیشرفت در کار است. کارراهه شغلی شامل مسیری تشکیل شده از مشاغل مختلف است که یک شخص در طی زندگی شغلیاش در پیش میگیرد.
به بیان بهتر، مجموعهای از پستهای شغلی، نقشها، فعالیتها و تجارب کاری یک فرد در طول سالیان اشتغال وی است که نهایتا با توجه به ظرفیت رشد خودش و ظرفیت ارتقا سازمان متبوعش به بالاترین حد آن شغل میرسد. مسیر شغلی هر فرد، ممکن است با فرد دیگر متفاوت باشد، زیرا مشخص نیست هر فرد تا چه میزان با اهدافش فاصله دارد و باید چه زمانی را طی کند تا به اهدافش برسد.
در برخی موارد مسیر شغلی دلالت بر یک حرفه یا شغل داشته و مستلزم سطح بالایی از تربیت و آموزش است. در موارد دیگر اصطلاح مسیر شغلی به هر تعهد بلند مدتی که همراه با سرمایه گذاری روانشناختی وسیع در یک حرفه یا یک سازمان دارد، اشاره می کند.کارراهه شغلی مشوقی برای خود مدیریتی افراد در شغلشان است؛ علاوه بر این، افرادی که به شکل فعال در شغل خود درگیر هستند در رسیدن به اهداف شغلی خود موفق خواهند بود.
براساس مطالعات صورت گرفته، افرادی که مسیر پیشرفت شغلی آنها با نیازها و ظرفیت هایشان متجانس است، تلاش افزونتری دارند تا دانش و مهارت خود را در طول کارراهه و مسیر ترقی شغلی خود بهبود دهند. در چنین محیطهای شغلی کارکنان از یکسو، مسئول مدیریت مسیر پیشرفتشان میباشند و از سوی دیگر مدیران به دلیل دشواری حوزه انسانی و سایر بیثباتیها و تغییرات متعدد، اداره ک ارراهه دشوارتری را برعهده دارند.
مفهوم مسیر شغلی ، به عنوان حلقه پیوند میان سازمانها وافرادی که برای آنها کار می کنند، از هر دو جنبه ی درونی و بیرونی مورد بررسی قرارمی گیرد. مسیر شغلی بیرونی شامل مشاغل و موفقیت های است که فرد با آنها پیشرفت می کند و به صورت شاخص های سازمانی تعریف شده است؛ در حالی که مسیر شغلی درونی در برگیرنده گرایش ها، ارزش ها، ادراکات و واکنش های مؤثر به تجارب شغلی است که می تواند نتایج مهمی برای خشنودی، تعهد، رشد چشمگیرعملکرد و باقی ماندن افراد در یک سازمان داشته باشد.
یکی از سازه های مهم در مسیرشغلی درونی، گرایش کارکنان به لنگرهای مسیر شغلی است.مفهوم جهت گیری یا لنگرگاه کارراهه در تجربیات و چرخه شغلی فرد نمود پیدا می کند لنگرگاههای مسیر ترقی، به منابع خودشناسی ثبات در مسیر شغلی درونی افراد اشاره دارد . به عبارت دیگر، افراد خودشان را با توجه به تطبیق آن چه احساس میکنند خوب و شایسته است؛ تعریف میکنند. لنگر، نقطه معینی است که اجازه نمی دهد فرد زیاد ازآن نقطه دور شود و همواره فرد را به آن جا بازمی گرداند.از انجا که افراد در سازمان ها دارای شخصیتهای متفاوتی هستند. بنابراین ، دارای لنگرهای کارراهه ی شغلی متفاوتی خواهند بود عدم توجه به لنگرهای شغلی از سوی مدیران منجر به کاراجباری در سازمان میشود. یعنی مدیران بدون در نظرگرفتن مها رت، علایق و انگیزه های افرادآنها را به کار میگمارند و این سبب می شود که بین اهداف فردی و سازمانی فاصله بیفتد واحتمالاً افراد در شغلشان بیرغبتی نشان دهند.ادگار شاین ( Edgar Schein ) لنگرهای مسیر شغلی را برای شخص عبارت از خودپنداره او می داند.که از سه مقوله، ۱- استعداد و توانایی های ادراک خود ۲- احساس تکامل یافته نسبت به انگیزه ها ونیازها ۳- ارزش های اساسی و مهم که مربوط به مسیرشغلی می شوند تشکیل شده است.
کارراهه دو مسیره : کارراهه دو مسیره برنامه¬ای برای توسعه کارراهه و مسیر شغلی است که به کارکنان اجازه میدهد بدون اینکه در سمتهای مدیریتی یا سرپرستی منصوب شوند به سمت بالا حرکت کنند. این نوع از برنامهها معمولا به عنوان راهی برای پیشرفت کارکنانی که ممکن است مهارتهای فنی خاص یا دانشگاهی داشته باشند ولی علاقمند یا مناسب برای مدیریت مناسب نباشند بکار برده میشود.این برنامهها بطور بالقوه و با ارائه فرصتهای کارراهه توسعه یافته و افزایش حقوق میتوانند موجب ترک خدمت در بین کارکنان کلیدی سازمان شوند.این نوع برنامهها اگر خوب مدیریت شوند میتوانند کارکنان را تشویق کنند که بطور مداوم مهارتهای خود را توسعه داده و برای سازمان ارزش افرین باشند.
اما چرا وجود کارراهه شغلی ضروریست ؟
کارراهه شغلی سبب ترغیب کارکنان و ایجاد انگیزه برای ارتقای مهارتهای مرتبط با شغلشان میشود. افراد سازمان، با توجه به کارراهه شغلی، اهداف کوتاهمدت خواهند داشت، مهارتهای جدید کسب خواهند کرد، شایستگیهایشان را ارتقا خواهند داد و برای رسیدن به جایگاه شغلی بعدی، خود را آماده خواهند کرد. همچنین، مدیران و کارکنان حرفهای، سازمانی را انتخاب میکنند که اهداف و آرزوهای آنها را برآورده و امکان پیشرفت و ارتقا در آن سازمان وجود داشته باشد. با ایجاد برنامههای بهبود کارراهه شغلی در سازمانها، ترک کار نیروها نیز کاهش مییابد.
همچنین میتواند به:
– کسب هویت و مقام و منزلت افراد کمک کند .
– غنای زندگی کاری را تامین کند.
– بر اساس مفاهیم اجتماعی صورت می گیرد(اغلب مشاغل بدلیل مجاورت با دیگران شکل می گیرد).
– فرصتی را برای ارضای امیال کارکنان جهت شناخت، پیشرفت وترقی به وجود می آورد.
مدیریت مسیر شغلی بیشتر بر برنامه ها و فعالیت هایی که توسط سازمان انجام می گیرد، تاکید می کند.مدیریت مسیر شغلی فرایندی است که از طریق آن برنامه توسعه مسیر شغلی کارکنان در طول سازمان طراحی و بر اساس ارزیابی نیازهای سازمان، عملکرد و پتانسیل و ترجیحات شخصی افراد طرح ریزی و شکل میگیرد.
در واقع مدیریت کار راهه شغلی بر اساس بهبود عملکرد کارکنان، ارائه فرصت رشد و توسعه، چالشی بودن، ایجاد فضای اطمینان در جهت تعالی شغلی کارکنان، با تأکید بر افزایش اثر بخشی سازمان بنا شده است مدیریت کارراهه همانند مفهوم کارراهه دارای مفاهیم متعددی است: در یک تعریف مدیریت کارراهه را فرآیندی توصیف می کنند که از طریق آن افراد استراتژی ها و اهداف مسیر شغلی شان را توسعه داده، اجرا و نظارت می کنند.
مدیریت کارراهه شغلی به افراد میآموزد که برعکس گذشته جهت بالا رفتن از پلکان مسیر ترقی وابسته به مقام مافوق و روسا نباشند و بدانند که لنگرهای تخصصی از بهترین لنگرهای پیشرفت هستند.این مدیران و کارفرمایان هستند که باید در جستجوی کارگران دانشی و دریافت خدمات انها باشند نه کارگران.
امروزه اهمیت برنامه ریزی شغلی و تمرکز بر مسیر شغلی به ویژه درون سازمانها و شرکتها، به دلیل حفظ منابع انسانی و کارمندان مستعد و پویا، بیش از هر زمانی احساس میشود. نبود کارراهه شغلی در هر سازمانی،آسیبهایی مانند کمبود نیروی انسانی متخصص، تعهد کم نیروی انسانی، نبود اثربخشی منابع صرفشده برای آموزش و توسعه نیروی انسانی، استیصال کارکنان و احساس بیارزشی آنان برای سازمان را در پیدارد.
سازمان باید بـرنامه ریزی های لازم را جهت پیشرفت شغلی کارکنان خود انجام دهد و آنها را در این مسیر هدایت نماید.
یک مسیـر صحیح و عادلانۀ پیشرفت شغلی میتـواند مـوجب رضایت شغلی افراد، تـعهد آنها نـسبت به سازمان و مسائلی از ایـن قبیل شود. بنـابراین سازمانها بـا ایجاد مسیر پیشرفت شغلی منـاسب بـرای کارکنان نه تنها به پیشرفت سازمان بلکه به پیشرفت افراد نیز کمک می کند .