نیمه پر لیوان را محکم نگه دارید و تا نریخته، ببینید (طنز)
راضیه حسینی
واقعاً بعضیها چقدر پرتوقع هستند. مسئولان بیچاره تا کمر بروند توی کندوی عسل و کیلو کیلو عسل خالص طبیعی برایشان بیاورند باز هم میگویند «این چیچیه آوردی، گندش رو در آوردی.»
پرواز آبادن- مشهد هواپیمایی قشمایر نمونه واضح و تازه این پرتوقعی است. کافی است فیلمی را که خانم مسافر از داخل هواپیما گرفته، ببینید تا متوجه شوید چقدر بزرگنمایی شده و نکات مثبت این پرواز اصلاً دیده نشده است.
برای مثال، مسئولان محترم شرکت هواپیمایی خیلی راحت میتوانستند بگویند هواپیما دچار نقص فنی شده، تا بیست و چهار ساعت دیگر هم پرواز نداریم؛ اما چون وقت و هزینه مسافر برایشان اهمیت ویژهای داشت، پیشنهاد دادند با هواپیمای دیگری بروند. حالا سی، چهل نفر هم سرپا ایستادند، چه ایرادی دارد؟ خودتان بگویید منتظر ماندن در سالن انتظار فرودگاه بهتر است یا ایستادن توی هواپیما؟ فوقش موقع تیکآف و لندینگ چندتا دررفتگی کتف و فک و.. اتفاق میافتد که چیز مهمی نیست. برای ما دهه شصتیها که نشستن توی صندوق عقب پیکان جوانان با چهار پنج تا بچه همقد و قواره خودمان را در کارنامه افتخاراتمان داریم، این چیزها اصلاً غیرطبیعی نیست. اتفاقاً ممکن بود دقیقاً لحظه حرکت، پیکان با فولکس عوض شود و همگی مجبور شویم عوض صندوق عقب برویم توی صندوق جلوی ماشین.
البته در دوره کرونا شاید کمی خطرناک به نظر برسد، ولی اگر چشمانتان را ببندید و خودتان را در متروی تهران تصور کنید، با باز کردن چشم نهتنها شاکی نمیشوید، بلکه کلی هم خدا را شکر میکنید که در هواپیما سرپا ایستادهاید و توی مترو و مشغول بیرون آوردن سرتان از حلق بغلدستی نیستید.
لطفاً اینقدر سیاهنمایی نکنید. مسئولان به اندازه کافی دردسر و مشغله دارند و آن بالا در حال پیدا کردن مقصر اصلی پیک چهارم هستند و بازار شکایت، «تو حرف نزن»، «بذارید دهن من باز نشه» و دستهای پشت پرده حسابی داغ است.
بهتر است ما مردم دیگر مشکل جدید اضافه نکنیم و خودمان یکجوری مشکلاتمان را حل کنیم. شاید موکت کردن کف هواپیما و نشستن مهربانانه مسافران در کنار هم گزینه بدی نباشد. اتفاقاً صفای بیشتری هم دارد و خودمانیتر است. اگر جا کم آمد به روی بالها هم میتوان فکرکرد، خیلی بهتر از داخل است و یک فضای کاملاً باز به حساب میآید.
نیمه پر لیوان را محکم نگه دارید و تا نریخته، ببینید.