کد خبر: 19129918633
روزنامهعصر انقراض (طنز)

وقتی تخت‌خواب جای نیمکت را بگیرد (طنز)

راضیه حسینی

حدود سی درصد از دانش‌آموزان کشور اضافه وزن دارند

درس خواندن در اتاق خواب نتیجه‌اش از این بهتر نمی‌شود. هشت صبح باید در کلاس شاد حاضری بزند، در حالی‌که چشم چپش بسته و همان قسمت مغزش هنوز در حال خواب دیدن است، از زیر پتو دنبال تبلتش می‌گردد و به هر زحمتی است بالاخره کلاس شاد را پیدا می‌کند. این وسط بعضی از معلم‌ها وقتی سحرخیزی عجیب برخی از بچه‌ها را در شش صبح می‌بینند، شست‌شان خبردار می‌شود که مادر یا پدر بیچاره به جای دانش‌آموز، قبل از رفتن به سر کار حاضری می‌زند، پس تصمیم می‌گیرند برای بستن راه دررو، از دانش‌آموزان ویس حاضری بخواهند.

فقط کافی است به ویس‌های هشت صبح گوش کنید. مطمئن باشید اگر صبح را سرشار از انرژی و نشاط شروع کرده باشید، در حالی‌که مشغول خوردن یک لیوان چای هستید و از پنجره، به آفتاب زیبا نگاه می‌کنید و برای روزتان برنامه‌ای پر و پیمان می‌چینید، بعد از گوش دادن به صداها، خمیازه‌ای از ته دل می‌کشید، یک ابر بارانی خسته، بالای سرتان می‌آید، بی‌خیال تمام برنامه‌ها می‌شوید و احساس می‌کنید چقدر به خواب نیاز دارید.

 به هر حال، دانش‌آموز گرامی که  یک دست و پایش از تخت آویزان است و لحاف طوری به بدنش گره خورده است که انگار تمام شب مشغول جنگ و دعوا با هم بودند، دست دیگرش را از وسط لحاف آزاد می‌کند، ویس را می‌فرستد و بعد با خیالی آسوده به ادامه خواب می‌پردازد. در همان تخت‌خواب، هفته‌ای یک بار در کلاس ورزش هم اعلام حضور می‌کند و وقتی معلم می‌خواهد نرمش صبحگاهی را انجام دهند، شست پایش را دو،سه بار به بالا و پایین حرکت می‌دهد و گاهی هم از این پهلو به آن پهلو می‌شود که از نظر خودش خیلی اضافه‌کاری است.

دانش‌آموز مورد نظر ساعت یازده و نیم با چشمانی پف کرده بیدار می‌شود، صبحانه‌ای مفصل می‌خورد، روی مبل ولو می‌شود و فیلم‌های رسیده از معلم را روی همان مبل که مدتی است فرورفتگی‌ای‌ به اندازه یک سیاهچاله فضایی وسطش تشکیل شده است، می‌بیند. او همین‌طور که مشغول خوردن پفک است، از روزهای مدرسه شکایت می‌کند و منتظر تعطیلی آخر سال است تا نفس راحتی بکشد.

اما چرا اضافه‌وزن فقط شامل دانش‌آموزان می‌شود و معلم‌ها با این‌که در خانه هستند ممکن است حتی دچار سوءتغذیه شوند؟ معلم‌ بیچاره از پنج صبح بیدار و مشغول تصحیح برگه‌های امتحان دیروز، تعیین تکالیف امروز و چک کردن حضور و غیاب است که مثل سوهان، مغزش را می‌خراشد. او این بین باید به دانش‌آموزی که اسمش را گذاشته «لی سونگ یونگ» و عکس پروفایلش هم یک کپه موی مشکی با دوتا چشم قرمز است، تذکر بدهد که نام و عکس واقعی‌اش را بگذارد. این معلم بیچاره حق دارد اشتهایش کور ‌شود وقتی به جای عکس دانش‌آموزی، یک زامبی خون‌آشام می‌بیند و در شرح می‌خواند «به من نزدیک نشو، چشام سگ داره.»

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا