کیفیت یا حمایت؟ معمایی که صنعت قطعهسازی را زمینگیر کرده

معصومه عاروان
قرار بود کمکفنر، سفرهای جادهای را آرام و ایمن کند؛ اما در نسخه ایرانی، این قطعه به کابوس رانندگان بدل شده است. در کشوری که به قول تولیدکنندگان «خودکفاست»، هنوز هم مردم برای امنیت و آرامش شان سراغ قطعات خارجی میروند.
به گزارش عصر اقتصاد، کمکفنر، قلب پنهان سیستم تعلیق خودروست. قطعهای که باید ضربات جاده را جذب کند. اما کافی است پشت فرمان یک خودرو با کمکفنر ایرانی بنشینید تا بفهمید اینجا قرار نیست خبری از آرامش باشد؛ اینجا همه چیز در لرزش است، از فرمان گرفته تا اعصاب راننده.
شرکتهای قطعهسازی داخلی سالهاست با ژست «ما بهترینیم» و شعارهای پرطمطراق، محصولاتشان را روانه بازار میکنند. اما واقعیت کف خیابان چیز دیگری میگوید: کمکفنری که قرار است چند سال عمر کند، گاهی بعد از چند ماه تسلیم جادهها میشود. نشت روغن، افت عملکرد و کوبش مداوم، آنقدر تکراری شده که دیگر کسی تعجب نمیکند. انگار راننده ایرانی محکوم است هر سال، بخشی از درآمدش را خرج «کمکفنر نو» کند؛ کمکفنری که خودش بیشتر به کمک مالی قطعهساز میآید تا راننده!
شرکتهای قطعهسازی داخلی سالهاست با ژست «ما بهترینیم» محصولاتشان را روانه بازار میکنند اما واقعیت کف خیابان چیز دیگری است
بازار لوازم یدکی، بهترین شاهد این ماجراست. مشتریان ترجیح میدهند بهجای ریسک دوباره، سراغ کمکفنرهای خارجی بروند؛ حتی اگر دستدوم باشند. این انتخاب تلخ یک پیام روشن دارد: مردم دیگر اعتمادی به کیفیت داخلی ندارند. با این حال، تولیدکنندگان همچنان با افتخار از «رضایت مشتری» میگویند. رضایتی که معلوم نیست در کدام جاده و کدام خودرو پیدا میشود.
مسئله فقط راحتی نیست. کمکفنر بیکیفیت، امنیت را مستقیماً نشانه میگیرد. وقتی خودرو در پیچها تعادلش را از دست میدهد یا در ترمزهای ناگهانی فاصله توقف بیشتر میشود، جان راننده و سرنشینان به بازی گرفته میشود. حال سؤال اینجاست: چه کسی پاسخگوی این «بازی با جان مردم» است؟
نهادهای نظارتی هم حکایت دیگری دارند. بارها گفتهاند قطعات داخلی «استاندارد» هستند. اگر این استاندارد است، پس بیاستاندارد چیست؟ چطور میشود قطعهای که قرار است جان مردم را حفظ کند، اینقدر زود از نفس بیفتد؟ مگر استاندارد یعنی چیزی غیر از دوام، ایمنی و اعتماد؟
کمکفنر ایرانی امروز فقط یک قطعه خودرو نیست؛ نماد تمام دردهای مزمن صنعت قطعهسازی است
واقعیت این است که صنعت قطعهسازی ایران سالها در حصار حمایتهای تعرفهای نفس کشیده است. واردات را بستند، رقابت را خفه کردند و مصرفکننده را بیگزینه گذاشتند. نتیجه هم روشن است: تولیدکنندهای که هیچ فشاری برای بهتر شدن حس نمیکند، طبیعی است که محصولش همینقدر بیدوام از آب دربیاید.
کیفیت قربانی حمایتهای کورکورانه
و اما سؤال اصلی: این دستانداز تا کجا ادامه دارد؟ تا کی باید راننده ایرانی هزینه بیکیفیتی را از جیبش و گاهی از جانش بپردازد؟ آیا وقت آن نرسیده که بهجای شعار و نمایش، یکبار برای همیشه کیفیت قربانی حمایتهای کورکورانه نشود؟
کمکفنر ایرانی امروز فقط یک قطعه خودرو نیست؛ نماد تمام دردهای مزمن صنعت قطعهسازی است. قطعهای که بهجای نرم کردن جادهها، فقط زبری واقعیت را به رخ میکشد: واقعیتی بهنام انحصار، بیمسئولیتی و غفلت از جان مردم.