کد خبر: 01030183572
روزنامهعصر انقراض (طنز)

آیفون، ولنتاین، توییتر و باقی ماجرا (طنز)

واردات گوشی آیفون ممنوع شد

راضیه حسینی

«دبیر انجمن واردکنندگان موبایل، تبلت و لوازم جانبی از ممنوعیت واردات تمامی مدل‌های آیفون به کشور خبر داد.

ممنوعیت واردات تمامی مدل‌های آیفون به کشور می‌تواند تبعات منفی زیادی به دنبال داشته باشد.افزایش قاچاق، افزایش سرقت برای تامین قطعات، تعطیلی ۵ هزار واحد صنفی مرتبط از جمله تبعات منفی ممنوعیت هستند.»

تازه یک سری تبعات منفی‌تر هم دارد که به آن اشاره‌ای نکردید. مثلاً همین ولنتاین.  احتمالاً جمعی از عشاق، سردرگم می‌شوند و می‌مانند چه کنند.  حالا که آیفون نیست پس دیگر چه چیزی نماد و مظهر عشق اساطیری خواهد بود؟ اصلاً آیفون که نباشد عشق چطور شکل بگیرد؟

آیفون در ولنتاین آن‌قدر واجب است که حتی بعضی‌ها دلیل نرسیدن مجنون به لیلی را نبود گوشی آیفون به عنوان کادوی ولنتاین عنوان کرده‌اند. امکان ندارد گوشی‌های سامسونگ بتوانند این عشق را نشان بدهند. محال است استوری‌های ولنتاین به حرارت و براقیت سال‌های گذشته شود.

مشکل دیگری که به وجود می‌آید در بازار سلفی‌بگیران آسانسوری است. کار این عزیزان هم حسابی کساد می‌شود. سلفی آسانسوری فقط با آیفون صفا دارد و غیر آن خیلی چیپ و معمولی می‌شود. اصلاً شما در بهترین آسانسور پایتخت، با زیباترین آینه  هم که باشید، آیفون نباشد انگار آینه دست‌شویی مسافرخانه ته شهر است.

یکی دیگر از تبعات منفی ممنوعیت ورود آیفون، مشکل توییت مسئولان است. همین‌جا از آقای ایلان ماسک خواهش می‌کنیم بعد ازاین‌که تصمیم گرفتند توییتر را بخرند کاری کنند تا قسمت نشان دادن آیفون و اندروید حذف شود. اصلاً چه کاری است آخر توییت مشخص می‌شود با چه گوشی‌ای نوشته و فرستاده شده. الان مسئولان عزیز ما که آیفون دارند چطور با خیال راحت توییت بزنند؟

چرا باید به‌خاطر این قانون مجبور شوند گوشی‌شان را عوض کنند؟ حیف است آیفون‌های‌شان را کنار بگذارند و مثل ما معمولی‌ها گوشی‌های عادی دست بگیرند. البته این هم راه دارد.

می‌توانند بگویند ما برای امنیت بیشتر مجبوریم از آیفون استفاده کنیم. وگرنه خدا می‌داند هر بار که دست‌مان می‌گیریم بعدش می‌رویم جفت دست‌های‌مان را با آب و صابون پنج بار می‌شوییم. اصلاً حال‌مان ازاین موبایل به هم می‌خورد. ولی چه کنیم که دست‌مان بسته است و مجبوریم.

این همان تکنیک بچگی‌های‌مان است. مطمئنم شما هم این جملات را از بزرگ‌ترهای‌تان شنیده بودید:«این! نه یه داروی بدمزه مخصوص بزرگ‌ترهاست. بچه‌ها نباید بخورن…منم مجبورم.. اه اه چه مزه زهرماری داره.»

ما که می‌فهمیدیم خیلی هم خوشمزه است. ولی دل‌مان نمی‌آمد ضایع‌تان کنیم.

نمایش بیشتر
عصر اقتصاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا