ابتکار عمل کمربند و راه؛ جاده فرار چین از بحران انباشت سرمایه
پکن سعی دارد این مشکل داخلی را با بیرونی کردن توسعه در مقیاس فرامنطقهای حل کند
علی اسدی خمامی
سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین، به محل مناقشه تحلیلگران ایرانی بدل شده است. از ادعای تاراج منابع ملی ایران که بگذریم، وجود یک بند در این سند بیم و امید توامانی را برانگیخته، و آن وعده مشارکت ایران در ابتکار عمل کمربند و راه است. از یک سو، این امید وجود دارد که این مشارکت، باعث توسعه زیرساختهای ایران و قرارگیری کشور در جایگاه واقعی خود در تجارت بینالمللی شود و از سوی دیگر، برخی تحلیلگران این بیم را مطرح میکنند که با گذر جاده ابریشم جدید از ایران، کشور تبدیل به عرصه سیطره هژمونی چینی و ابزاری برای گسترش این هژمونی در منطقه تبدیل شود. اما ماهیت این پروژه چیست؟ «تولگا دمیریول»، محقق دانشگاه «آلتینباس» ترکیه در سال ۲۰۱۹ در مقالهای با نام « اقتصاد سیاسی اتصال: ابتکار عمل کمربند و راه چین» سعی در توضیح ماهیت این پروژه کرده است. در نظر او، این پروژه راهکار چین برای فرار از بحران انباشت سرمایه و ظرفیت مازاد تولید است.
شی جی پینگ، رئیسجمهوری خلق چین، اواخر سال ۲۰۱۳ ابتکار عمل «کمربند و راه» یا همان جاده ابریشم نوین را معرفی کرد. از آن زمان تا کنون، این ابتکار عمل نهتنها در حوزه مقیاس جغرافیایی بلکه از منظر اهداف نیز تکامل و توسعه پیدا کرده است. مسیر جاده ابریشم نوین شامل ۶۵ کشور (اکثرا در حوزه اوراسیا) میشود و ۳۰ درصد تولید ناخالص ملی، ۶۲ درصد جمعیت و ۷۵ درصد منابع انرژی اثبات شده جهان را پوشش میدهد.
در سال ۲۰۱۹ ابتکار عمل کمربند و جاده به یک پروژه جهانی دارای اولویت تبدیل شده بود که تقریبا تمام کشورها تمایل به مشارکت در آن داشتند، ( و طبیعتا در سال ۲۰۲۱، پس از تبدیل شدن چین به شریک اول تجاری اتحادیه اروپا، تمایل کشورها برای مشارکت در این پروژه بیشتر شده است). شی جیپینگ در سال ۲۰۱۷ طی یک سخنرانی در اجلاس کمربند و راه، این ابتکار عمل را پروژه قرن نامید که به گفته او، به تمام مردم در سراسر جهان سود میرساند. اکنون، توسعه مرزهای این پروژه نمایانگر این روایت رسمی است که کمربند و راه، یک پروژه فراگیر و مشارکتی برای توسعه اقتصادی مشترک است.
البته همه این روایت را که ابتکار عمل کمربند راه، یک پروژه برد-برد است، قبول ندارند و برخی از تحلیلگران، هدف این پروژه را اعمال نفوذ چین در عرصه روابط بینالملل و تلاش این کشور برای گسترش هژمونی خود در عرصه جهانی تفسیر میکنند. در واقع از آنجا که اعمال قدرت نظامی برای چین بسیار پر هزینه است، این دسته از تحلیلگران باور دارند که چین برای کنار زدن سلطه ایالات متحده آمریکا بر جهان و جانشینی این کشور سعی دارد با پیروی از الگوی اقتصادی آمریکا در طرح مارشال و استفاده از اهرم سرمایهگداری برای نیل به اهداف استراتژیک، سلطه خود را بر منطقه و جهان تحمیل کند. مقامات چینی بارها این ادعا را رد کردهاند؛ از جمله وانگ فی، وزیر امور خارجه جمهوری خلق چین، در سال ۲۰۱۵ اظهار کرد که ابتکار عمل کمربند و راه در عصر جهانیسازی متولد شده است. این ابتکار عمل نه یک ابزار ژئوپولتیک، که محصول مشارکت فراگیر است و نباید با ذهنیت جنگ سرد به آن نگریسته شود.
از سوی دیگر، برخی تحلیلها بر فواید توسعهای ابتکار عمل کمربند و راه برای کشورهای شریک این پروژه صحه گذاشتهاند. به عنوان مثال، بانک توسعه آسیایی در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد که منطقه آسیا با یک شکاف زیرساختی قابل توجه دستوپنجه نرم میکند که پر کردن آن به تزریق سالانه ۱.۷ تریلیون دلار نیاز دارد. جاده ابریشم نوین میتواند دستکم بخشی از این نیاز مالی را رفع و به کم عمق شدن این شکاف کمک کند. اما کدام روایت به واقعیت نزدیکتر است؟ آیا جاده ابریشم نوین یک تلاش فراگیر جهانی برای توسعه است؟ یا ابزار ژئوپولتیک پکن برای گسترش هژمونی در عرصه جهانی؟ «دمیریول» معتقد است که این پروژه، در واقع تلاش چین برای رفع مشکل انباشت سرمایه در این کشور است؛ تلاشی که سعی دارد این مشکل داخلی را با بیرونی کردن توسعه در مقیاس فرامنطقهای حل کند.
رشد سریع و مداوم چین بر پایه نیروی کار ارزان و صادرات، هرچند این کشور را به دومین اقتصاد بزرگ دنیا بدل کرده است، مشکلاتی را نیز به همراه داشته است. انباشت سرمایه و ظرفیت بیش از اندازه تولید از جمله این مشکلاتاند. انباشت سرمایه که خود میتواند محرکی برای تولید باشد، از یک سو، با افزایش نقدینگی موجب رشد تورم میشود و از سوی دیگر، موجب افزایش نابرابری درآمد میشود. برای مهار آثار منفی انباشت سرمایه، چین سرمایهگذاری در ظرفیتهای تولیدی خود را افزایش داده ، اما این سیاست نیز به رشد ظرفیت تولید بیش از نیاز داخلی منتهی شده است. چین برای رفع این مشکل، استراتژی نگاه به بیرون را انتخاب کرد. به طوری که سرمایهگذاری خارجی چین از ۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۱۹۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ رسید و زخیره ارزی چین نیز به رقم ۳.۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ رسیده است. اما بحران جهانی سال ۲۰۰۸، باعث کند شدن آهنگ رشد اقتصاد محور چین شد، بدهی خارجی این کشور افزایش یافت و دولت چین ناچار شد تا بیش از یک میلیون فرصت شغلی مرتبط با صنایع این کشور را تعلیق کند.
در این اوضاع، ابتکار عمل کمربند و راه میتواند راه حلی برای بحران انباشت سرمایه و ظرفیت اضافی تولید چین قلمداد شود؛ چراکه این ابتکار عمل میتواند یک فضای خارجی برای جذب ظرفیت اضافه تولید چین فراهم کند. ساخت زیرساختهای حملونقل در کشورهای دیگر، تقاضای بزرگی را برای بخشهای فولاد، سیمان و سایر مصالح ساختمانی چین ایجاد میکند. این اتفاق موجب کاهش فشار بر اقتصاد چین میشود و به چکن فرصت میدهد که مجددا برای به تعادل رسیدن اقتصاد خود برنامهریزی کند.
چین همچنین قصد دارد ظرفیت مازاد تولید خود را به سایر کشورهای در حال توسعه که در طبقه پایینتری از زنجیره ارزش قرار دارند، منتقل کند. این اقدام از یک سو، سبب نزدیکتر شدن تولید به بازار و به طبع آن کاهش هزینه تمامشده تولید میشد و از سوی دیگر، چین را از یک اقتصاد مبتنی بر نیروی کار ارزان و تولید انبوه به رهبر جریان توزیع تبدیل میکند. در کنار این، آنچه اهمیت دارد، ایجاد یک شبکه بزرگ اقتصادی مبتنی بر کریدورهای اقتصادی است؛ رویدادی که کشورهای حوزه جاده ابریشم نوین را به یکدیگر متصل میکند.
در واقع، آنچه ابتکار عمل کمربند و راه را از سایر مصادیق گسترش سرمایهداری جدا میکند، تاکید بر اتصال است. در این پروژه به جای آنکه ظرفیت تولید به کشورهای در حال توسعه صادر شود، پروژه جاده ابریشم نوین سعی دارد با سازماندهی مجدد فضای اقتصادی خارجی، این فضا را برای گسترش سرمایه مناسبتر کند. از آنجا که چنین اقدامی میتواند برای نیل به اهداف استراتژیک نیز مورد استفاده قرار بگیرد، به نظر میرسد ابتکار عمل کمربند و راه به طور همزمان یک ابتکارعمل توسعهای و یک ابزار ژئوپولتیک است.