کد خبر: 31020183350
جهانسیاست

ابر سلاح های جهانی از «سوئیفت آمریکایی» تا «غذا و انرژی روسی»

علی پاکزاد

طی چند دهه اخیر و پس از جنگ سرد به نظر می‌رسد، با فرو نشستن رعب ناشی از جنگ هسته ای سلاح های جدیدی در جریان تعارضات کشورها به کار گرفته می شود، سلاح هایی که اگرچه در ظاهر قدرت تخریب فوری کمی دارند ولی تاثیر مخرب آنها در میان مدت و بلند مدت بسیار دهشتناک است.

البته استفاده از این نوع سلاح ها در تاریخ بشر بی سابقه نیستند ولی چند عامل قدرت مخرب آنها را افزایش داده، اول «رشد جهانی جمعیت همراه با محدودیت منابع» و دوم «جهانی سازی».

توسعه فناوری امکان استفاده کشورها را در دسترسی به منابع موجود در اقصی نقاط جهان به میزان بی سابقه ای افزایش داده است و به عاملی محرک در رشد جمعیت بدل شده و در نهایت این وصعیت به صورت مستقیم برالگوی مصرف تاثیر گذار بوده است، اگر تا دیروز مصرف گرانی در انگشت شمار کشورهای جهانی به چشم می خورد امروز میلیاردها نفر از جمعیت جهان در زمره مثرف کنندگان بزرگ قرار گرفته اند.

در کنار این موضوع درهم تنیدگی اقتصاد ناشی از جهانی سازی را که باعث تحکیم این نوع روابط شده است را هم باید در نظر بگیرم که باعث شده بر خلاف همه اعصار امروز رشد جمعیت ها  وابستگی جغرافیایی خود را به منابع از دست بدهند، امروز الزامی ندارد شهرهای بزرگ در نزدیکی منابع اصلی شکل بگیرند، بلکه فناوری و تعاملات اقتصادی ناشی از جهانی سازی است که تعیین می کنند کدام نقطه از جهان تبدیل به یک منطقه پر جمعیت شود و البته همین مسئله نوعی آسیب پذیری را برای جوامع بشری ایجاد کرده است که کمتر در اعصار گذشته سابقه داشته است.

این اتفاقات در نگاه اول به عنوان دستاوردهای بشری قابل ستایش هستند، ولی در شرایطی که تقابل بین کشورها و ملت ها پیش بیاید همین تنیدگی اقتصادی تبدیل به سلاحی مخرب خواهد شد.

کمی به عقب بازگردیم آمریکا با برتری فناوری به قطب تبادلات مالی جهان بدل شد، قطبی که با ارایه ساختار سوئیفت در بستر اقتصاد جهانی، موفق به یکپارچه سازی نظام مبادلاتی پولی در جهان شد. آنهم با نازل ترین قیمت و بالاترین امنیت ممکن طی تاریخ، از زمان اختراع پول تا امروز.

اما همین مسئله به آمریکا فرصت داد از نظام تبادلات مالی به عنوان یک ابزار قدرت و سلاحی مخرب استفاده کند. ایران یکی از اولین کشورهای جهان بود که آمریکا این سلاح را بر علیه اش به کار گرفت.

سلاحی که بدون انفجار و تنها با افزایش هزینه تبادلات اقتصادی می تواند به فروپاشی اقتصادی و تسلیم دشمن بی انجامد.

اگر تا امروز این اتفاق برای اقتصاد ایران رخ نداده به دو دلیل واضح دارد، اول اینکه ایران کشوری ثروتمند با منابع سرشار طبیعی است که حذف کامل آن از تعاملات اقتصادی جهان بسیار سخت است.

دوم آنکه آمریکا در به کارگیری این سلاح و شدت شلیک طی سه دهه گذشته رویه ثابتی نداشته؛ به عبارت ساده تر تقابل بین دو گروه در آمریکا که تلاش برای فروپاشی اقتصادی ایران داشتند و گروهی که تلاش می کردند با فشار حداکثری ایران را به پای مذاکره بکشانند، باعث شده هیچگاه حداکثر قدرت شلیک به صورت بلند مدت بر علیه ایران به کار گرفته نشود؛ البته قدرت تقابل و موقعیت جغرافیایی ایران نیز در تحلیل بردن قدرت این سلاح بسیار موثر بوده است.

اما به هرشکل این سلاح به قدری ترسناک است که بعد از به کارگیری آن بر علیه ایران به خصوص در دوران دونالد ترامپ، بسیاری از کشورهای دنیا به فکر افتادند برای در امان ماندن از آثار آن به خلق نظام های جایگزین سوئیفت بپردازند.

اما در مقابل آمریکا، روسیه و چین نیز به عنوان بلوک شرق با استفاده از تعاملات ناشی از رشد فناوری و جهانی سازی، در مکانیزمی مشابه ولی کمی بدوی‌تر موفق شده سلاح های مخرب خود را به نمایش بگذارد.

محاصره و جلوگیری از دسترسی دشمن به منابع غذایی از تاکتیک های جنگی است که شاید به اندازه تاریخ بشری قدمت داشته باشد و روسیه در تقابل اخیر خود با بلوک غرب این حربه را به عنوان سلاح ترسناک خود به نمایش گذاشت.

روسیه و اوکراین در مجموع ۱۲ درصد از گندم جهان را تولید می کنند، سهمی که به پیش بینی اکونومیست می تواند در صورت خروج از بازار، امنیت غذایی میلیون ها نفر در جهان را به مخاطره بیندازد.

یعنی امروز به غیر از آنکه روسیه به اتکای منابع گسترده نفت و گاز خود موفق شده تاثیر سلاح آمریکایی تحریم را خنثی کند؛ با نشان دادن چهره وحشتناک قحطی به اروپا، از یک سلاح دیگر در جنگ اوکراین رونمایی کرده است.

به این ترتیب ما شاهد نسل جدیدی از جنگها هستیم که متاثر از مفهوم یکپارچگی جهانی است.

جهانی سازی که آمریکا با تاسیس سازمان تجارت جهانی در ژانویه ۱۹۹۵ کلید زد، در راستای رویای جهان تک قطبی شکل گرفته بود و تا چندی پیش می‌توانست به آمریکا در تحمیل اراده به جهان کمک کند ولی به مرور با آموخته شدن رقبا و شکل گیری قطب های جدید قدرت اقتصادی در جهان که خود از نتایج فرایند جهانی سازی است و در نهایت با کاهش سهم  جهانی اقتصاد آمریکا، اقتصاد یکپارچه جهانی از سلاحی اختصاصی به جنگ افزاری عمومی تبدیل شد.

البته این به معنی فروپاشی آمریکا و یا از هم پاشیدن اتحادیه اروپا و یا حتی رمین خوردن روسیه نیست، طرفین اصلی جنگی که در جریان است هیچ کدام از این اهداف را دنبال نمی کنند.

هدف روسیه اثبات خود به عنوان یک قطب قدرت جهانی و بازگشت به دوران طلایی جماهیر شوروی است، آمریکا نیز به عنوان اتش افروز اصلی این جنگ به دنبال فرسایش قدرت مستتر اقتصاد بلوک شرق و تنبیه کشورهای اروپایی است که در مقابل خواسته‌های آمریکا سرگرانی می کردند و تا اینجای کار به نظر هر دو طرف از جنگ رخ داده احساس پیروزی می کنند.

اما دیگر نتیجه قطعی که می توان در چشم انداز جنگ اوکراین پیش بینی کرد، تضعیف بیش از پیش سازمان نیمه جان تجارت جهانی و رونق بیش از پیش پیمان های منطقه ای و بلوک های ایدئولوژیک در جهان است، در سالهای پیش رو دیگر در هم تنیدگی اقتصادی به مفهومی که در دو دهه گذشته در جهان شاهدش بودیم رخ نخواهد داد و با توسعه اقتصاد دیجیتال بر بستر فناوری هایی مانند بلاکچین، کشورها تلاش می کنند مرزهای مشخص جغرافیای اقتصادی و سیاسی خود حتی در فضایی مانند متاورس پر رنگ تر از گذشته داشته باشند، دیر نیست که برای سفر از کشوری به کشور دیگر در متاورس مجبور به دریافت روادید بشویم.

نمایش بیشتر
عصر اقتصاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا