کد خبر: 130204203180
روزنامهعصر انقراض (طنز)

از موز تا لوبیا؛ داستان یک‌ عمر

راضیه حسینی

«لوبیاچیتی لوکس شد.

لوبیا چیتی، این روزها نه یک کالای اساسی که کالایی لوکس به‌حساب می‌آید! قیمت سرسام‌آور این محصول پرمصرف که در برخی فروشگاه‌ها به نیم‌میلیون تومان هم رسیده، زنگ خطر را برای معیشت خانوارها به صدا درآورده است.»

ما که بچه بودیم، کالای لوکس‌مان موز بود. دهه شصتی‌ها خوب یادشان هست هر کسی از سفر حج برمی‌گشت چندتایی موز پلاسیده با خودش می‌آورد که حکم طلا و یاقوت را برای ما بچه‌های موزه ندیده داشت.

آن‌قدر موز نبود و نداشتیم که یک‌بار یکی از بچه‌های کوچک فامیل به‌محض دیدن این میوه وحشت کرد و آن‌قدر گریه کرد که کبود شد، آخرش موز را از جلوی چشمش دور کردند و چند تا سیب و پرتقال آوردند تا آرام شد. بچه حق داشت. تابه‌حال میوه‌ای که گرد نباشد ندیده بود و فکر می‌کرد موز هرچه که باشد میوه نیست.

بزرگ‌تر که شدیم فکر کردیم کالاهای لوکس قرار است خیلی با بچگی‌مان فرق داشته باشند، مثلاً جواهری، سنگ قیمتی‌ای چیزی باشند، یا حتی خودرو، خانه و… نمی‌دانستیم به جایی می‌رسیم که لوکس شدن لوبیاچیتی را هم خواهیم دید!

اصلاً خود لوبیا هم باورش نمی‌شد صفت لوکس پشت‌بند اسمش بیاید. باز موز کمی قدوقواره و استایل شیک‌بودن داشت، لوبیای بیچاره از همان اول آرام توی دیگ می‌نشست و تبدیل به غذایی ساده، برای شب‌های سرد می‌شد.

تا پیش‌ازاین، تنها دغدغه‌ای که در مورد لوبیاچیتی وجود داشت این بود که چطور نفخش را بگیرند، اما حالا برای خودش اسم و رسمی به هم زده و مردم باید فکر کنند اول چطور پولش را بدهند؟

این‌طور که پیش می‌رود بعید نیست لوبیا طوری گران شود که کم‌کم از سفرۀ خانواده‌ها حذف و ناپدید شود. بعد از چندین سال هم دیگر کسی یادش نیاید خوراکی به اسم لوبیا وجود داشت، بعد از کلی سال هم دیگر هیچ بچه‌ای نداند لوبیا چه شکلی است؟

شاید یکی از سفر خارج کنسرو خوراک لوبیا بیاورد و بچه فامیل با دیدن محتویاتش  و دانه‌های لوبیای معلق در آن بترسد و از گریه کبود شود!

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا