اقتصاد ایران در چرخه شوکدرمانی و خودتخریبی

براساس تحلیلهای ارائه شده، اقتصاد ایران در یک چرخه معیوب شوکدرمانی، رانتخواری و خودتخریبی ساختاری گرفتار شده است. آمارهای تکاندهنده نشان میدهد در دو دهه اخیر رشد نقدینگی به رقم بیسابقه ۱۰۲۵۰ درصد رسیده، در حالی که رشد تولید ناخالص داخلی تنها ۳۶ درصد بوده است.
به گزارش عصراقتصاد، کارشناسان با استناد به گزارشهای رسمی مجلس شورای اسلامی تأکید کردند صنعت بانکداری خصوصی به جای تقویت بخش تولید، به ابزاری برای سوداگری و افزایش نقدینگی تبدیل شده است. به عنوان نمونه، یکی از بانکهای خصوصی در سال ۱۴۰۲ به تنهایی مسئول ۵۲ درصد از رشد پایه پولی کشور بوده است.
اقتصاددانان معتقدند که ادامه این روند نه تنها ثبات اقتصادی، بلکه امنیت اجتماعی و سیاسی کشور را نیز تهدید میکند. آنها خواستار بازنگری فوری در سیاستهای اقتصادی، شفافسازی در نظام بانکی و بازگشت به اصول علمی در مدیریت اقتصاد کشور شدهاند.
فرشاد مؤمنی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه «اقتصاد ایران وارد فاز خودتخریبی شده»، گفت: «سیاست شوکدرمانی پس از جنگ، کمر اقتصاد را شکست. امروز جامعه ما دچار آنومی (بیهنجاری) شده و به سمت خودتخریبی پیش میرود.»
وی افزود: «در ۲۰ سال گذشته، رشد نقدینگی ۱۰۲۵۰ درصد بوده، اما تولید ناخالص داخلی تنها ۳۶ درصد رشد کرده است. این یعنی اقتصاد ایران تبدیل به ماشین توزیع رانت و تورم شده، نه تولید ثروت.»
مؤمنی به نقش مخرب بانکهای خصوصی اشاره کرد و گفت: «براساس گزارش مجلس، یک بانک خصوصی در سال ۱۴۰۲ به تنهایی ۵۲ درصد رشد پایه پولی را ایجاد کرد. این بانکها اقتصاد را از “بازی تولید” به “سوداگری در نیازهای اساسی مردم” تبدیل کردهاند.»
وی درباره فساد در حوزه انرژی هشدار داد و افزود: «پس از جنگ، حوزه انرژی از نظارت مجلس و جامعه مدنی خارج شد. امروز با وجود دریافت سالانه ۱۴.۵ درصد عواید ارزی، وزارت نفت هشدار داده برای جلوگیری از وابستگی به واردات، ۲۴۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است.»
توسعه ایران قربانی ناکارآمدی و بیعدالتی شده است
جواد اطاعت، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز با مقایسه اقتصاد ایران و کرهجنوبی گفت: «در ۱۹۷۹ تولید ناخالص ایران و کره تقریباً برابر بود، اما امروز اقتصاد کره ۳۵ برابر ایران است. این عقبافتادگی حاصل سیاستهای نادرست داخلی است، نه فقط تحریم یا جنگ.»
وی درباره خطای استراتژیک در آمایش سرزمین تأکید کرد: «طرحهای دهه ۵۰ تأکید داشتند صنایع آببر باید در سواحل جنوب مستقر شوند، اما ذوبآهن و فولاد مبارکه را در اصفهان ساختیم. نتیجه این شد که امروز زایندهرود خشکیده و اصفهان در بحران است.»
اطاعت به فرصتهای از دسترفته گردشگری اشاره کرد و گفت: «ایران میتواند سالانه ۵۰ میلیارد دلار از گردشگری درآمد داشته باشد، اما امروز سهم این بخش از تولید ناخالص داخلی به زیر ۴ درصد رسیده است.»
بازگشت به عقلانیت یا سقوط قطعی؟
مؤمنی خواستار تغییر ساختار تصمیمگیری شد و گفت: «تنها راه نجات، جایگزینی “زور علم” به جای “زور رانت” است. باید شفافیت، نظارت مردمی و مشورت با نخبگان را جایگزین تصمیمگیریهای پنهانی کنیم.»
اطاعت نیز بر ضرورت تعامل با جهان تأکید کرد و افزود:«هیچ کشوری با تقابل با نظام بینالملل توسعه نیافته است. باید با جذب سرمایه خارجی و مشارکت در بازارهای جهانی، امنیت اقتصادی ایجاد کنیم.»
خودتخریبی یا بازسازی؟
هر دو کارشناس هشدار دادند در صورت تداوم وضعیت فعلی، بحران آب به نقطه غیرقابل بازگشت میرسد، در عین حال شکاف طبقاتی به شورشهای اجتماعی دامن میزند و سیستم اقتصادی کاملاً فرو میپاشد.
مؤمنی در پایان گفت:«اگر امروز تغییر نکنیم، فردا دیر است. ایران در آستانه یک فروپاشی ساختاری قرار دارد.»
کارشناسان معتقدند بدون تغییر اساسی در رویکردهای فعلی و اتخاذ تصمیمات جسورانه، اقتصاد ایران در آستانه یک فروپاشی ساختاری قرار دارد که پیامدهای آن میتواند برای تمامی بخشهای کشور فاجعهبار باشد.