کد خبر: 290404213632
آسیب اجتماعیانرژیروزنامه

ایران در لبه پرتگاه خشکسالی

کاهش مستمر بارندگی، برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی و تداوم سیاست‌های ناکارآمد در مدیریت منابع آب، کشور را به مواجهه‌ای بی‌سابقه با بحران کم‌آبی سوق داده است.

امروز نشانه‌های خشکسالی نه فقط در مزارع و سدها، بلکه در زندگی روزمره شهروندان و امنیت اقتصادی و اجتماعی ایران آشکار شده است. وضعیتی که اگر چاره‌ای اساسی برای آن اندیشیده نشود، «ایرانِ فردا» را در ورطه‌ای خطرناک‌تر فروخواهد برد.

به گزارش عصراقتصاد، کمبود آب در ایران امروز به بحرانی فراگیر و چندلایه بدل شده است؛ بحرانی که نه تنها برخاسته از روند طبیعی کاهش بارش‌ها و تغییرات اقلیمی در دهه‌های اخیر است، بلکه ریشه در سیاستگذاری‌های توسعه‌ای، مصرف غیربهینه و ضعف زیرساختی نیز دارد. این بحران، امنیت غذایی، بهداشت عمومی، پایداری محیط زیست و حتی ثبات اجتماعی و اقتصادی را در معرض تهدید جدی قرار داده و چشم‌انداز آینده کشور را به‌شدت تیره و تار کرده است.

آخرین داده‌های جهانی و ملی، تصویری نگران‌کننده از آینده آب در ایران ارائه می‌دهند. برپایه گزارشی از موسسه منابع جهانی (WRI) و پژوهش‌های بین‌المللی Statista، ایران در کنار بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا تا سال ۲۰۵۰ در دسته کشورهایی قرار خواهد گرفت که با شدیدترین تنش آبی جهان مواجه می‌شوند. بر اساس همین سناریو، بیش از ۹۰ درصد جمعیت منطقه تا سه دهه آینده با کمبود شدید آب مواجه خواهند بود که پیامدهایی چون تشدید مهاجرت، تنش‌های اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی را به دنبال خواهد داشت.

در سطح ملی، داده‌های وزارت نیرو، دانشگاه‌ها و گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد که میانگین بارندگی سالانه در کشور طی دهه اخیر حدود ۵۰ میلی‌متر کاهش یافته و در حال حاضر، بارندگی به کمتر از ۲۰۰ میلی‌متر در سال رسیده است؛ عددی که با میانگین جهانی تفاوت بسیاری دارد.

کاهش بی‌سابقه بارندگی و نابسامانی مدیریت منابع، آب ایران را در آستانه بحران ملی قرار داده و هشدارهای کارشناسان بی‌پاسخ مانده است

منابع آبی تجدیدپذیر از دهه ۱۳۷۰ تا امروز بیش از ۳۰ درصد کاهش یافته و امروز کمتر از ۹۰ میلیارد مترمکعب رسیده است. همچنین، بیش از نیمی از آب مصرفی کشور از منابع زیرزمینی تأمین می‌شود که ورشکستگی آبخوان‌ها و کاهش سطح آب‌های زیرزمینی را به دنبال داشته است.

پیامدهای بحران کم‌آبی دیگر صرفاً محدود به حوزه کشاورزی یا مناطق خاص نیست. فرونشست زمین در پهنه وسیعی از کشور، کاهش جریان رودخانه‌ها، بحران سدها، مهاجرت از روستاها، کاهش تولیدات کشاورزی، افزایش قیمت موادغذایی، و حتی تهدید عرضه آب شرب در کلان‌شهرها، فقط بخش کوچکی از نشانه‌های این بحران است. به طور مثال، هم‌اکنون تنها ۴۶ درصد ظرفیت مخازن سدهای کشور پر شده و ۱۸ سد مهم کمتر از ۲۰ درصد حجم دارند. شهرهایی مانند تهران جزو مناطقی هستند که مستقیماً با تهدید استمرار تأمین آب شرب مواجه‌اند.

علاوه بر فشار طبیعی، ساختارهای معیوب در سیاستگذاری نیز نقش مهمی در تشدید بحران ایفا کرده‌اند. تمرکز توسعه بر سدسازی‌های بی‌رویه، انتقال آب میان‌حوضه‌ای بدون ارزیابی درست، مدیریت سنتی و ناکارآمد منابع آب، و نبود نظارت کافی بر مصرف آب کشاورزی و شهری، از جمله عواملی است که به هدررفت گسترده آب و آسیب بیشتر به منابع طبیعی کشور منجر شده است. بخش کشاورزی همچنان بیش از ۸۵ درصد آب کشور را مصرف می‌کند، آن هم عمدتاً با شیوه‌های غیراصولی و پرمصرف.

تجارب بین‌المللی نشان می‌دهد کشورهای مختلف با بحران‌هایی مشابه مواجه بوده‌اند، اما با رویکردهای نوآورانه و اصلاح ساختارهای مدیریتی توانسته‌اند شرایط را بهبود دهند. کشورهایی مانند استرالیا با محدودیت کشت محصولات پرآب، استفاده گسترده از آبیاری قطره‌ای و جمع‌آوری آب باران، تونـس با بازیافت فاضلاب در کشاورزی، عربستان با توسعه فناوری‌های مدرن شیرین‌سازی مبتنی بر انرژی خورشیدی، و سنگاپور با بازیافت گسترده آب، بخشی از بحران خود را مدیریت کرده‌اند. با این حال، روش‌های فناورانه تنها زمانی موفق هستند که با اصلاح سیاستگذاری و مشارکت مردمی همراه شوند.

در ایران نیز برخی کارشناسان و مدیران بر ضرورت تغییر نگاه و رویکرد به مسئله آب تأکید دارند. رئیس‌جمهور اخیراً با برگزاری جلسه‌ای میان دولت و دانشگاه‌ها، خواستار تدوین راهکارهای جامع علمی، منطقه‌محور و متناسب با اقلیم‌های متفاوت شد.

بحران کم‌آبی تأثیر عمیقی بر کشاورزی، امنیت غذایی و زندگی شهری گذاشته، اما راهکارهای عملی و همدلی عمومی هنوز شکل نگرفته است

به گفته مسعود پزشکیان، راهکار مقابله با بحران آب یک پروژه مقطعی نیست و باید با آموزش، سیاست‌گذاری مبتنی بر داده و نظارت مستمر همراه باشد. او شکل‌گیری کارگروه‌های تخصصی میان دولت، دانشگاه‌ها و استانداران را برای تدوین راهبردهای منطقه‌ای ضروری دانست.

در کوتاه‌مدت، صرفه‌جویی عمومی راه‌حلی فوری و الزامی است. طبق برآوردها، کاهش ۱۵ تا ۲۰ درصدی مصرف آب در شهرها می‌تواند وضعیت را به حالت پایدار بازگرداند. تجهیز خانه‌ها به مخزن و پمپ، استفاده از قطعات کاهنده مصرف، اجتناب از شست‌وشوی غیرضروری معابر و خودروها و فرهنگ‌سازی از طریق آموزش رسانه‌ای و مدارس، ابزارهایی هستند که در کوتاه‌مدت اثرگذارند.

در بلندمدت اما چاره‌ای جز عبور از توسعه تقلیدی و حرکت به‌سوی تلفیق یافته‌های پژوهشی روز دنیا با فرهنگ بومی و مدیریت مشارکتی منابع آب وجود ندارد. استفاده از فناوری‌های نوین در شیرین‌سازی و تصفیه فاضلاب، تغییر الگوی کشت، توسعه آبیاری‌های کارآمد، و مدیریت هوشمند منابع آب‌های مشترک با همکاری‌های منطقه‌ای بخشی از راهکارهای مطرح‌شده است. همه این اقدامات اما نیازمند عزم جدی ملی و سرمایه‌گذاری مؤثر در سیاست و فرهنگ و پژوهش است.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا