بررسی فرصتها و چالشهای اقتصادی در گام دوم انقلاب

مسعود شریعت زاده؛ مدیر مسئول
بیانیه گام دوم انقلاب که ۶ سال پیش از سوی رهبر معظم انقلاب صادر شد، بهعنوان نقشه راهی برای آینده کشور، هفت محور کلیدی را برای پیشرفت ایران مشخص کرده است.
در میان این محورها، اقتصاد جایگاه ویژهای دارد و بر نقش تولید، اشتغال، نوآوری، عدالت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی تأکید شده است. این بیانیه چشماندازی برای عبور از موانع اقتصادی و استفاده از ظرفیتهای بالقوه داخلی و بینالمللی ارائه میدهد. اما تحقق این اهداف مستلزم شناخت دقیق فرصتها و چالشهای پیش رو است. بررسی دقیق این فرصتها و چالشها، درک روشنتری از مسیر پیش رو ارائه میدهد و امکان تدوین سیاستهای مؤثرتر را فراهم می سازد.
یکی از مهمترین فرصتهای اقتصادی کشور، برخورداری از نیروی انسانی جوان و متخصص است. ایران با جمعیت قابل توجهی از جوانان تحصیلکرده و خلاق، ظرفیت بالایی برای رشد اقتصادی دارد. سرمایهگذاری در آموزش مهارتهای نوین و ایجاد فرصتهای کارآفرینی، این سرمایه انسانی را به موتور محرک اقتصاد تبدیل می کند.
در دنیای امروز که اقتصادهای پیشرفته بر پایه دانش و نوآوری بنا شدهاند، استفاده از ظرفیتهای علمی و فنی کشور، وابستگی به اقتصاد سنتی و منابع خام را کاهش داده و کشور را به سوی تولید محصولات و خدمات با ارزش افزوده بالا سوق می دهد.
البته باید در نظر داشته باشیم که مزیت جوانی جمعیت، مزیتی پایدار نیست و به زودی کشور در سراشیبی پیرجمعیتی قرار خواهد گرفت و به همین دلیل، باید از مزیت کنونی، علاوه بر رشد اقتصادی عادی، امکانات عمومی و اقتصادی لازم برای دوران پیری جمعیت را نیز تدارک ببینیم که با توجه به بازار اشتغال، خدمات پزشکی و عمومی، وضعیت نقدینگی صندوقهای بازنشستگی، مسیر سختی را پیش رو داریم.
توجه به اقتصاد دانش بنیان
اقتصاد دانشبنیان یکی از بخشهای کلیدی است که میتواند نقش مهمی در تحول اقتصادی کشور ایفا کند. رشد شرکتهای دانشبنیان و گسترش فناوریهای نوینی همچون هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و اینترنت اشیا، فرصتهای بزرگی را برای کاهش وابستگی به صنایع سنتی و حرکت به سمت اقتصاد رقابتی ایجاد کرده است. حمایت از این بخش، میتواند زمینهساز خلق ارزش افزوده بالا و توسعه پایدار کشور باشد. همچنین، توسعه فناوریهای داخلی در حوزههایی مانند انرژیهای نو، داروسازی و کشاورزی هوشمند، مزیتهای رقابتی ایران را در سطح جهانی افزایش میدهد.
موقعیت جغرافیایی جذاب
ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، از ظرفیتهای ترانزیتی و ژئوپلیتیکی ویژهای برخوردار است. قرار گرفتن در چهارراه ارتباطی شرق و غرب، امکان تبدیل شدن کشور به هاب تجاری منطقهای را فراهم کرده است. توسعه زیرساختهای حملونقل، تکمیل پروژههای ریلی، جادهای و بندری و افزایش همکاریهای اقتصادی با کشورهای همسایه، سهم ایران را از تجارت بینالمللی افزایش داده و درآمدهای ارزی کشور را متنوع می کند.
از سوی دیگر، تحریمهای اقتصادی که در سالهای اخیر به اقتصاد کشور تحمیل شدهاند، هرچند محدودیتهایی ایجاد کردهاند، اما در برخی حوزهها منجر به افزایش تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات شدهاند. این وضعیت میتواند بهعنوان فرصتی برای خودکفایی در بخشهای استراتژیک اقتصاد مورد استفاده قرار گیرد، بهویژه اگر سیاستهای حمایتی و تشویقی به درستی اجرا شوند.
اعتیاد به نفت و چالش های بزرگ
در کنار فرصتهای ذکرشده، چالشهای اقتصادی متعددی نیز وجود دارد که نیازمند توجه و برنامهریزی دقیق است. یکی از اساسیترین چالشهای اقتصادی کشور، وابستگی به درآمدهای نفتی است. باوجود تأکیدات متعدد بر لزوم کاهش این وابستگی، بخش قابلتوجهی از درآمدهای کشور همچنان از محل صادرات نفت و میعانات گازی تأمین میشود. نوسانات قیمت نفت و تحریمهای بینالمللی بر ثبات اقتصادی کشور تأثیر منفی میگذارد و اقتصاد را در برابر شوکهای خارجی آسیبپذیر میکند. خروج از این وضعیت نیازمند برنامهریزی دقیق برای توسعه صنایع غیرنفتی، افزایش صادرات محصولات غیرنفتی و متنوعسازی منابع درآمدی کشور است.
یکی دیگر از چالشهای کلیدی، مشکلات موجود در نظام بانکی و تأمین مالی تولید است. نظام بانکی کشور با چالشهایی همچون حجم بالای معوقات بانکی، ضعف نظارت، نرخ بهره نامتناسب و ناکارآمدی در تأمین مالی بنگاههای تولیدی مواجه است. بسیاری از واحدهای تولیدی و کارآفرینان، به دلیل دشواریهای دسترسی به تسهیلات بانکی، در توسعه فعالیتهای خود با موانع جدی مواجه هستند. اصلاحات ساختاری در نظام بانکی، افزایش شفافیت مالی و تسهیل دسترسی به منابع مالی برای تولیدکنندگان میتواند نقش بسزایی در تقویت بخش تولید و اشتغالزایی ایفا کند.
همچنین از جدیترین معضلات اقتصادی کشور، تورم مزمن و کاهش قدرت خرید مردم است. افزایش هزینههای زندگی، رشد نامتوازن دستمزدها و کاهش ارزش پول ملی، فشارهای اقتصادی بر اقشار مختلف جامعه را افزایش داده است. تورم بالا علاوه بر کاهش قدرت خرید مردم، موجب کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی نیز میشود. سیاستهای کنترل تورم، اصلاح نظام یارانهای، مدیریت نقدینگی و افزایش بهرهوری در بخش تولید، از جمله راهکارهایی است که به مهار این بحران کمک میکند.
نرخ بالای بیکاری، بهویژه در میان جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، یکی دیگر از چالشهای اقتصادی کشور است. عدم تناسب نظام آموزشی با نیازهای بازار کار، موجب افزایش تعداد فارغالتحصیلان بیکار شده است. بسیاری از دانشآموختگان دانشگاهی مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار را ندارند و این مسئله موجب افزایش بیکاری و هدررفت سرمایههای انسانی کشور شده است. سرمایهگذاری در آموزشهای مهارتی، توسعه کارآموزیهای صنعتی و تقویت پیوند بین دانشگاه و صنعت از جمله اقداماتی است که به حل این معضل کمک میکند.
فساد اقتصادی و ناکارآمدی مدیریتی نیز از جمله موانع اصلی رشد اقتصادی کشور است. وجود رانتخواری، سوءاستفاده از منابع مالی و ناکارآمدی برخی نهادهای اجرایی، موجب کاهش اعتماد عمومی و کند شدن روند توسعه اقتصادی شده است. شفافیت مالی، اصلاح ساختارهای نظارتی، مبارزه جدی با فساد و اجرای دقیق قوانین، از جمله راهکارهایی است که زمینه را برای رشد اقتصادی سالم و پایدار فراهم میکند.
از دیگر چالشهای پیش روی اقتصاد ایران، موانع جذب سرمایهگذاری خارجی و داخلی است. تحریمها، بیثباتی اقتصادی، مشکلات حقوقی و مقررات پیچیده، از جمله عواملی هستند که سرمایهگذاران را از ورود به اقتصاد کشور بازمیدارند. جذب سرمایهگذاری، نیازمند اصلاح قوانین، بهبود فضای کسبوکار، تأمین امنیت اقتصادی و حمایت از سرمایهگذاران داخلی و خارجی است. در شرایطی که بسیاری از کشورها برای جذب سرمایهگذاران خارجی رقابت میکنند، ایران نیز باید با ارائه مشوقهای مناسب، زمینه را برای ورود سرمایههای جدید فراهم سازد.
شروط تحقق اهداف اقتصادی گام دوم
تحقق اهداف اقتصادی در گام دوم انقلاب نیازمند ایجاد هماهنگی میان سیاستهای کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. در این راستا، یکی از مهمترین اقدامات، تغییر نگاه سیاستگذاران از مدیریت کوتاهمدت و واکنشی به مدیریت راهبردی و آیندهنگر است. اقتصاد ایران برای عبور از بحرانهای فعلی، نیازمند برنامهریزی بلندمدت و تصمیمگیریهایی مبتنی بر اصول علمی و تجربیات جهانی است.
این امر مستلزم ایجاد ثبات در سیاستهای اقتصادی، کاهش تغییرات مکرر قوانین و مقررات و تقویت اعتماد عمومی به سیاستهای اقتصادی کشور است. در غیر این صورت، هرگونه برنامهریزی اقتصادی در میانمدت و بلندمدت با بیاعتمادی فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران داخلی و خارجی روبهرو خواهد شد.
یکی از موضوعات کلیدی که در گام دوم انقلاب باید مورد توجه ویژه قرار گیرد، تحقق عدالت اقتصادی و کاهش نابرابریهای اجتماعی است. یکی از چالشهای اساسی اقتصاد ایران، توزیع ناعادلانه ثروت و منابع است که منجر به گسترش شکاف طبقاتی شده است.
بخشی از این نابرابری، ریشه در ساختار اقتصادی دارد که برخی بخشهای خاص را بیش از سایر بخشها منتفع کرده است. برای مثال، دسترسی نابرابر به منابع بانکی و اعتباری، اختصاص یارانههای غیرهدفمند و فساد در واگذاری منابع دولتی، موجب شده است که بخشی از جامعه از رشد اقتصادی سهم بیشتری ببرد و در مقابل، اقشار ضعیفتر جامعه از مزایای توسعه بهرهمند نشوند. اجرای سیاستهای مالیاتی عادلانه، حذف رانتهای اقتصادی، حمایت از کسبوکارهای کوچک و متوسط و توزیع عادلانه منابع، میتواند به تحقق عدالت اقتصادی کمک کند و اعتماد عمومی به سیاستهای اقتصادی را افزایش دهد..
در کنار عدالت اقتصادی، توجه به توسعه پایدار نیز اهمیت ویژهای دارد. گام دوم انقلاب باید بر رشد اقتصادی همزمان با حفظ منابع طبیعی و محیطزیست تأکید کند. توسعه صنایع آلاینده، تخریب منابع آبی و جنگلها و عدم رعایت استانداردهای زیستمحیطی در بسیاری از صنایع، خسارات جبرانناپذیری به محیطزیست کشور وارد کرده است.
در دهههای آینده، کشورها ناچار خواهند بود سیاستهای اقتصادی خود را با معیارهای توسعه پایدار تطبیق دهند، چراکه بیتوجهی به این مسئله، هزینههای اقتصادی و اجتماعی سنگینی به دنبال خواهد داشت. در این راستا، سیاستگذاریهای اقتصادی ایران باید به سمت ترویج انرژیهای تجدیدپذیر، بهینهسازی مصرف انرژی و توسعه اقتصاد سبز حرکت کند.
از دیگر راهبردهای کلیدی در گام دوم انقلاب، تقویت و تنوع بخشی به تعاملات اقتصادی با کشورهای منطقه و جهان است. در شرایطی که تحریمهای اقتصادی به یکی از چالشهای اساسی اقتصاد ایران تبدیل شدهاند، توسعه همکاریهای منطقهای و بینالمللی، راهکاری مؤثر برای کاهش وابستگی به اقتصادهای محدود و افزایش مقاومت اقتصادی کشور است.
کشورهای همسایه ایران، بازارهای بزرگی برای محصولات و خدمات ایرانی محسوب میشوند و افزایش تعاملات اقتصادی با این کشورها، سهم ایران را در تجارت منطقهای افزایش میدهد. علاوه بر این، پیوستن به پیمانهای تجاری بینالمللی و تقویت همکاریهای اقتصادی با کشورهایی که دارای منافع مشترک با ایران هستند، به گسترش بازارهای صادراتی و کاهش آسیبپذیری اقتصاد کشور در برابر تحریمها کمک می کند.
نقش دولت در سیاستهای اقتصادی گام دوم انقلاب نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. دولت باید از یک بازیگر اقتصادی مسلط، به یک ناظر و تسهیلکننده تبدیل شود. کاهش تصدیگری دولتی، خصوصیسازی واقعی و واگذاری امور اقتصادی به بخش خصوصی، یکی از اصولیترین راهکارهای اصلاح ساختار اقتصادی کشور است.
البته این روند باید بهصورت هوشمندانه و با نظارت دقیق صورت گیرد تا از ایجاد انحصارات جدید و فساد اقتصادی جلوگیری شود. علاوه بر این، بهبود فضای کسبوکار، کاهش بوروکراسیهای اداری و تسهیل شرایط برای فعالیتهای اقتصادی، از جمله اقداماتی است که به تقویت نقش بخش خصوصی و افزایش بهرهوری اقتصادی کمک میکند.
از سوی دیگر، نقش مردم و نهادهای اجتماعی در تحقق اهداف اقتصادی گام دوم انقلاب غیرقابلانکار است. مشارکت مردم در سیاستهای اقتصادی، از طریق حمایت از تولید ملی، مدیریت صحیح مصرف و سرمایهگذاری در بخشهای مولد، به تقویت اقتصاد داخلی منجر می شود.
یکی از مشکلات جدی اقتصاد ایران، فرهنگ مصرفگرایی و وابستگی بیش از حد به کالاهای وارداتی است که موجب خروج جدی ارز از کشور و تضعیف تولید داخلی شده است. تقویت فرهنگ استفاده از تولیدات داخلی، موجب حفظ اشتغال و رونق تولید میشود و به استقلال اقتصادی کشور نیز کمک میکند. این امر نیازمند آموزش و فرهنگسازی در سطح جامعه، بهویژه از طریق رسانهها، نظام آموزشی و نهادهای فرهنگی است.
همچنین، اصلاحات اقتصادی باید در راستای افزایش بهرهوری و کارآمدی ساختارهای اقتصادی کشور انجام شود. یکی از مشکلات بزرگ اقتصاد ایران، پایین بودن بهرهوری در بخشهای مختلف اقتصادی است. بسیاری از صنایع و شرکتهای دولتی و شبهدولتی با ناکارآمدی مواجهاند و هزینههای بالایی را به اقتصاد کشور تحمیل میکنند. استفاده از فناوریهای نوین، بهبود مدیریت اقتصادی و کاهش هزینههای اضافی، به افزایش بهرهوری و کاهش فشارهای اقتصادی کمک میکند. در این راستا، توسعه فناوریهای دیجیتال، هوش مصنوعی و اقتصاد هوشمند به تحول در بخشهای تولیدی و خدماتی کشور منجر میشود.
در جمعبندی میتوان گفت که گام دوم انقلاب اسلامی، فرصتی تاریخی برای تحول اقتصادی کشور فراهم کرده است. استفاده از ظرفیتهای داخلی، توسعه فناوریهای نوین، کاهش وابستگی به نفت، حمایت از تولید ملی و بهبود فضای کسبوکار، میتواند مسیر پیشرفت اقتصادی کشور را هموار کند.
در این میان، اجرای سیاستهای اقتصادی کارآمد، مقابله با فساد، اصلاح نظام بانکی و آموزشی و توسعه دیپلماسی اقتصادی، از جمله اقداماتی است که میتواند به تحقق اهداف اقتصادی بیانیه گام دوم انقلاب کمک کند. با برنامهریزی دقیق و اجرای سیاستهای صحیح، ایران میتواند در دهههای آینده به یکی از اقتصادهای پویا و مقاوم منطقه تبدیل شود و از ظرفیتهای عظیم خود برای رشد و توسعه بهرهبرداری کند.
در نهایت، گام دوم انقلاب اسلامی، فرصتی بینظیر برای اصلاح ساختارهای اقتصادی و حرکت به سمت توسعه پایدار و متوازن است. عبور از چالشهای اقتصادی موجود و استفاده بهینه از فرصتهای پیشرو، نیازمند برنامهریزی دقیق، همکاری میان دولت، بخش خصوصی و مردم و اتخاذ سیاستهای هوشمندانه اقتصادی است.
با مدیریت صحیح منابع، اصلاح ساختارهای اقتصادی و بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی، میتوان مسیر پیشرفت اقتصادی کشور را هموار ساخت و به سمت آیندهای روشنتر حرکت کرد.