تبری که رییس کل بانک مرکزی تیز کرد
سیف الله یزدانی
سوال این است که چرا در تاریخ تقریبا ۲۷، ۲۸ ساله گذشته چهار بار روسای کل بانک مرکزی وقت برای دلار کف قیمت تعیین کرده اند؟
یک بار به هنگام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود که قیمت بازار آزاد دلار به سرعت شیب نزولی به خود گرفت و بلافاصله رییس کل بانک مرکزی بیانیه ای صادرکرد که دلار ارزترجیحی ۵۲۵ توریال تثبیت شد واین کمک کرد تا ازسقوط قیمت دلار جلوگیری شود.
باردوم مشابه همین اتفاق در سال ۸۰ و همزمان با تک نرخی کردن ارز از سوی بانک مرکزی افتاد و رییس کل وقت بانک مرکزی برای تحمیل قیمت بالا و دلخواه خود در بازار قدم پیش گذاشت.
بار سوم ولی الله سیف در مهرماه سال ۹۲ وقتی به دلیل امید های اقتصاد کشور به دولت تدبیر و امید باعث تعدیل قیمت حبابی دلار شده بود، این عمل را انجام داد، زمانی که دلار از حدود ۳۳۰۰ تومان به حدود ۲۸۰۰ تومان رسید در اتاق بازرگانی آقای سیف اعلام کرد روی ۲۹۰۰ تومان و ۲۹۵۰ تومان نرخ را تثبیت خواهد کرد.
و بار چهارم هم در ۱۲ دیماه جاری بود که رئیس کل بانک مرکزی بعد از اینکه سوداگران ارزی و شبه صادراتچی ها از داغی بازار ارز بهره ها را بردند و سپس بازار رها کردن تا قیمت ارز کاهش یابد ، چنین اقدامی را تکرار کرد. و با وجود این که رییس جمهور معتقد بود که قیمت ها افزایش یافته دلار منطقی نیست، رییس کل بانک مرکزی با اعلام قیمت ۳۶۰۰ تومانی دلار ، به سوداگران ارزی اطمینان خاطر داد.
به نظر می رسد که می توان انگیزه های خادمانه در این رویه رییس های کل بانک مرکزی پیدا کرد؛ آن ها بر این باورند که تعداد زیادی از فعالان اقتصادی بر اساس دلار های گران خرید های خارجی انجام داد صادرات انجام دادند و برخی از دارایی های خود ذخیره کردند و اگر سقوط کند میزان ورشکستگی فعالان این حوزه زیاد است و نباید اجازه دهند نوسان شدید داشته باشد. گرچه در هر چهار مورد حساسیت بر نوسان شدید قیمت دلار، معطوف به نزولی شدن قیمت دلار است و نه زمان افزایش قیمت.
اما این دلسوزی و نگاه مثبت، کاملا سطحی و محدود بوده، نه با یافته های روز علم اقتصاد توسعه تناسب دارد و نه جوابگوی معیارهای ملی در مدیریت اقتصادی است.
تجربه هر ۴ دوره نشان داده است که در نتیجه این بی تفاوتی بانک مرکزی در رشد قیمت ارز و مقاومت در کاهش قیمت ارز، به تحمل عمومی برای تطبیق در سطوح قیمتی افزایش یافته منتهی شده است و پیوسته از مردم خواسته ایم که هزینه این نوسانات را برای رشد و توسعه!؟! بدهند، اما هیچ وقت از چند ده سوداگر ارز و شبه صادر کننده و دلال چنین توقعی مطرح نشده است.
باید گفت نگاه این نوع سیاستها تنها به کسانی است که کم ترین ارتباط را با اقتصاد مولد دارند و بر مبنای همین تفکر به نظر می رسد این مردم هستند که باید هزینه قیمت بالای دلار را از سفره هایشان بدهند و در ادامه هم متاسفانه شاهد هستیم که مجریان چنین سیاستهایی خیلی ساده با این تبعات آن برخورد می کنند و می گویند که ظرف چند ماه اقتصاد خودش، خودش را تعدیل میکند و در سطح جدید قیمت ها، دستمزدها و مبادلات به تعادل رسیده و مشکلات رفع می شود!
جان مینارد کینز می گوید: «برای واژگون کردن اساس یک مملکت، هیچ وسیلهای ظریفتر و مطمئنتر از کاهش ارزش پول رایج نیست. تنزل ارزش پول رایج، تمام نیروهای پنهان اقتصادی را در راستای نابودی به کار میگیرد .»
فرمایش مرحوم استاد عالی نسب عالمانه ترین و دقیق ترین سخن در مورد کاهش ارزش پول ملی است که معتقد بود :چنین کاهشی درارزش پول ملی اولین صدمه را به بدنه خود دولت می زند وفرمانروایی دولت راحتی بر نیروی های کاری خودش از بین می برد.
زمانی که در پرونده های مفاسد اقتصادی با چنین اعداد و ارقام بزرگی مواجه می شویم یادمان باشد که یکی از دلایل رشد این فساد، کاهش ارزش پول ملی و گرانی دلاری است که باعث شده به هیچ وجه رابطه منطقی بین معیشت و دستمزد در ایران برقرار نشود. بنابراین بخشی از کارکنان رسمی و دولتی عملا تبدیل به کارگزاران عوامل فساد و رانت در کشور می شوند.
این یک واقعیت است که اگر اکثریت مردم شریف، عفیف و پاکدست هستند و فشار تغییر نرخ ارز را خود و زن وخانواده آنها متحمل می شوند، هستند تعدادی که حاضرند با کاسبان ناشی از دلار گران همراهی کنند با ارتزاق از رانت، ارتشاء و توزیع ناعادلانه فرصت ها ، خود را از امواج خانمان برانداز ناشی از سیاستهای پولی دلسوزانه برهانند.
متاسفانه این تبر را برای بریدن ریشه معاش مردم کسانی به عنوان رییس کل بانک مرکزی تیز می کنند، که مراتب خوبی و بزرگواریشان قابل انکار نیست، اما فرق است بین انسان بودن و تدبیر معاش ۸۰ میلیون نفر انسانی که براساس قانون پولی و بانکی، اختیار سند ارزیابی زحمات و دارایی هایشان را ، به عنوان پول ملی به دست آنان سپرده اند.