تقصیر ندارند، چون خبر ندارند
راضیه حسینی
واکنش مردم به اقساط عجیب وام مسکن: «کسی که بتواند ماهی بیست میلیون تومان قسط بدهد، یعنی درآمد چهل و پنج میلیون تومانی دارد.»
و درآمد ۴۵ میلیون تومانی هم هیچ ربطی به کارگر و کارمند ندارد. پس نتیجه میگیریم، وام مسکن چیزی شبیه به طرح واردات خودروست. مهم این است که مسئولان نیت کرده بودند برای رضای خدا کار مفیدی انجام دهند و مردم را شاد کنند، اما باز هم سیب بخت و اقبال چرخید و عوض اینکه به دست ملت برسد، توی فرق سرشان خورد و بعد صاف نشست در دستان از ما بهتران. سرآخر خانهها نصیب پولدارها میشود و پارکینگهایشان پر از خودروهای وارداتی.
البته اینطور هم نیست که مردم معمولی نتوانند کلید حتی یکی از این خانهها را در دست بگیرند و از صدای زیبای چرخش کلید در قفل لذت نبرند.
اتفاقاً تعداد قابل توجهی از کارگران و کارمندان به این لذت دست پیدا خواهند کرد، منتها وقتی کلید را از دستان صاحب خانهی مهربان بگیرند. بالاخره یک سال هم زمان زیادی است و برای خودش یک عمر است. زمانی است که دولت میتواند یک میلیون خانه بسازد.
حالا اینکه به شرط ساخت، خانهها به چه کسانی میرسد اصلاً مهم نیست. این دیگر به مردم و جیبشان ربط دارد، و جیب هر کس مثل حوله و مسواک، کاملاً شخصی است و نهتنها به دولت، بلکه به هیچ کس دیگری هم مربوط نیست.
ما در کشوری زندگی میکنیم که مسئولانش روی مردم و جیبشان زیادی حساب باز کردهاند. ار بس به صورتمان سیلی زدهایم و سرخ شده، که فکر کردهاند درآمد چهل و پنج میلیونی داریم و بازپرداخت وام بیست میلیونی برایمان مثل آب خوردن است.
ما ساکت ماندهایم و آنها فکر کردهاند سکوتمان از رضایت و سرخوشی است. بس که صبح تا شب کباب بره به نیش کشیدهایم و آب آلبالو نوشیدیم، نای حرف زدن نداریم.
لبخندمان را دیدند و فکر کردند همگی دوستانی داریم که حاضرند لواسان را به ناممان کنند و اگر روزی زندانی شدیم بی سر و صدا آزادمان کنند، دیگر یک خانه و وام بیست میلیونی که چیزی نیست.
مسئولان مقصر نیستند. فاصله آنقدر زیاد است که نمیتوانند درست ببینند دود از کباب بره است یا خر داغ میکنند؟
تقصیر ندارند، چون خبر ندارند.