جایگاه آموزش و فرهنگ در اقتصاد

وحید حاج سعیدی
در جوامع انسانی نقش، جایگاه و مختصات مردم به عنوان بدنه و رکن اصلی تشکیل دهنده جامعه، بسیار مهم و قابل اعتنا هستند. چرا که اساساً جامعه ای که مردم در آن نادیده انگاشته شوند یا نقش کمرنگی برای آنان تعریف شود، جامعه ای به دور از استاندارد های اجتماعی است و دیر یا زود با چالش های گوناگونی دست و پنجه نرم خواهد کرد.

حاکمان جوامع انسانی نیز بدین موضوع آگاه هستند که اگر در تدوین و پایه گذاری اجزای سیستم حکمرانی خویش، مردم و خواسته ها و نیازهای اجتماعی، اقتصادی، تفریحی، آموزشی و … آنان را نادیده بگیرند و یا تلاشی در خور شان و منزلت آنها نکنند و در اجرای برنامه ها و طرح ها مردم را با خود همراه نسازند، سیستم حکمرانی و حاکمیت به درستی عمل نخواهد کرد.
اما همراهی مردم با حکومت ها و دولت ها چگونه طراحی می شود و سامان می یابد؟ آموزش و فرهنگ سازی از مهمترین، کم هزینه ترین و سریعترین عوامل هدایت جامعه به سوی آبادانی و صلاح محسوب می شوند.
در جوامع توسعه یافته با جدی گرفتن آموزش و فرهنگ سازی در امورات کلی و جزیی، هزینه های جاری دولت ها به شدت کاهش می یابند و منابع ناشی از آموزش های اصولی، صرفه جویی ها و فرهنگ سازی ها صرف توسعه و آبادانی کشور می شود.
بدون شک جامعه ای که با حداقل زندان و زندانی و زندانبان مواجه است، فراغ بال بیشتری برای ساخت اماکن تفریحی و آموزشی و درمانی دارد.
جامعه ای که فرهنگ صحیح مصرف آب را می داند، با چالش کم آبی، آسان تر و سریع تر و کم هزینه تر مقابله می کند.
جامعه ای که در آن خود مراقبتی نهادینه شده است، هزینه های درمانی و دارویی به حداقل خود می رسند.
با این حال ذکر این نکته ضروری است که آموزش و فرهنگ زمانی به عنوان دو بال پرواز جامعه به سوی آرمان های شهری، به حرکت در خواهند آمد که جامعه شاهد تبعیضات و نابرابری های آنچنانی نباشد.
اینکه جماعتی به سبب دسترسی به منابع مالی از وام های چند هزار میلیاردی بی بازگشت بهره مند شوند و بعد به جای باز پس دادن بیت المال بانک را ورشکسته اعلام و در بانک دیگر ادغام کنیم، با فرهنگ قناعت که تلاش داریم آن را به زور در جامعه نهادینه کنیم، در تعارض قرار میگیرد.
اینکه عده ای هر ماه به دفعات آب استخر ویلای چند هزار میلیاردی خود را تعویض کنند و دیگران را به صرفه جویی در مصرف آب و کاهش دفعات و میزان استحمام دعوت کنیم، یک جای کار می لنگد.
فرهنگ سازی در خصوص استفاده از خودروی ناایمن ملی که در تصادفات به چند قطعه نامساوی تقسیم می شود، با افزایش قیمت روزانه، مصرف سوخت بالا، راه انداختن صف و لاتاری و … همخوانی ندارد.
بپذیریم مردم به عنوان بدنه اصلی جامعه، زمانی آموزه ها و تعالیم ناشی از آموزش و فرهنگ سازی را دربست و بدون ان قلت می پذیرند و بدان جامه عمل می پوشانند که حاکمیت عده ای «تافته جدا بافته» خلق نکند!
عده ای که نیازی به آموزش و فرهنگ پذیری ندارند و زندگی بسان سایر افراد جامعه برایشان غیر عادی است و کلماتی چون قناعت، نداری، گرسنگی، شرمساری در برابر فرزندان، تعدیل نیرو، اجاره مسکن، اخراج، بیکاری و … در فرهنگ لغات شان جایگاهی ندارد. همان ها که چپ شان چنار پر است که تا سال ها هزینه زندگی لاکچری فرزندان، نوادگان، نتیجگان، نبیرگان، اصحاب و احفاد شان به اعلی درجه تامین است.
همان تافته جدا بافته ای که عده ای آنها را ۴ درصدی، رانتخوار، ویژه خوار، یقه سفید، آقازاده و … می نامند!
همان هایی که اگر ۴ صفر هم از موجودی کارت شان حذف شود، باز هم رقم سرمایه و ثروت شان، با موجودی فعلی کارت های ما معمولی ها، سال های نوری فاصله دارد!
اثرات مثبت «آموزش» و «فرهنگ سازی» را با بر هم زدن قواعد بازی کمرنگ نکنیم!
