حذف صفر؛ ابزار اصلاح یا سرپوش بر درد اقتصاد؟

بهاءالدین حسینی هاشمی؛ کارشناس بانکی
حذف صفر از پول ملی سالهاست در محافل اقتصادی مطرح است، اما این جراحی عددی تنها در صورتی میتواند به بهبود بینجامد که بدن اقتصاد از تب تورم پایین آمده باشد. بدون انضباط مالی و اعتماد عمومی، صفرزدایی بیشتر شبیه پوشاندن زخم با باند نو خواهد بود.
در ظاهر، حذف چند صفر از اسکناسها عملی ساده، و حتی آرامشبخش به نظر میرسد. اعداد کوچکتر میشوند، محاسبات راحتتر، و حجم اسکناسها در کیف پول کاهش مییابد. اما تاریخ اقتصاد نشان داده که بدون اصلاح ریشهای تورم، این تغییر صرفاً یک بازطراحی ظاهری است؛ شبیه بزک صورت بیماری که تب دارد.
تجربه کشورهایی چون ترکیه نشان داد که صفرزدایی وقتی پایدار ماند که دو سال پیاپی تورم تکرقمی شد و نرخ ارز ثبات پیدا کرد. این پیششرط مهم، در اقتصاد ایران که میانگین تورم سالانه بالای ۳۰ درصد است، بهسادگی به دست نمیآید. بدون انضباط مالی، صفرهای حذفشده با همان سرعت بازمیگردند و حافظه جمعی مردم پر از تجربه شکستخورده میشود.
هزینههای مستقیم صفرزدایی کم نیست؛ چاپ و توزیع اسکناس و سکه تازه، تغییر نرمافزارهای بانکی، آموزش کارکنان، و جایگزینی تابلوهای قیمت در بازار. حتی پای سیستمهای حسابداری، صندوقها و ماشینهای کارتخوان نیز به ماجرا کشیده میشود. این سرمایهگذاری هنگفت اگر با تثبیت اقتصادی همراه نباشد، به هدر رفتن منابع منجر خواهد شد.
از منظر روانشناسی جمعی، صفرزدایی میتواند حس تغییر و امید را برای مدتی کوتاه زنده کند، اما اگر پس از اجرا، قیمتها همانطور صعود کنند، ضربه اعتماد عمومی شدیدتر خواهد شد. آرایش صوری دادهها نهتنها درد را درمان نمیکند، بلکه به باور عمومی میآموزد که مشکلات پیچیده با رنگ و لعاب عددی حل نمیشوند.
بانک مرکزی این اقدام را یک عملیات فنی–پولی معرفی میکند، اما واقعیت این است که صفرزدایی یک تصمیم سیاسی–اقتصادی است. موفقیت آن به توان دولت در مهار هزینههای جاری و کاهش کسری بودجه گره خورده است. تا زمانی که دخل و خرج کشور با هم نمیخواند و دولت برای جبران کمبودها به چاپ پول متوسل میشود، صفرزدایی همچنان در محدوده مُسکن باقی میماند.
برای یک اجرای موفق، مسیر سهمرحلهای پیشنهاد میشود: مرحله نخست، کنترل تورم به سطح تکرقمی و تثبیت نرخ ارز برای حداقل دو سال متوالی. مرحله دوم، اصلاح ساختار بودجه و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی یا ناپایدار. مرحله سوم، اجرای صفرزدایی در شرایط اعتماد عمومی، همراه با آمادگی کامل نظام بانکی، بازار سرمایه و شبکه توزیع.
این مسیر سخت است و زمانبر، اما بدون آن، صفرزدایی همان تعویض فریم عکسی قدیمی بدون ترمیم تصویر است. سقف خانه اگر چکه کند، جابهجایی مبلها هیچ سودی ندارد. در همین نقطه است که اهمیت شفافیت، گفتوگو با مردم، و استفاده از اجماع کارشناسان خود را نشان میدهد.
دولت باید از وسوسه نمایش نتایج سریع پرهیز کند. تثبیت اقتصاد و بازسازی اعتماد، پروژهای تدریجی و پرهزینه است، اما هزینه امروز در مقایسه با تبعات تورم و بیاعتمادی آینده، بسیار کمتر است.
صفرزدایی باید پایاننامه اصلاحات اقتصادی باشد، نه مقدمه آن. در گام اول، سیاستهای پولی سختگیرانه و انضباط مالی در دستگاههای دولتی ضروری است تا کسری بودجه کاهش یابد. نرخ بهره باید طوری تنظیم شود که سپردهگذاری از سوداگری کوتاهمدت جذابتر گردد و منابع بانکی به سمت تولید واقعی هدایت شوند. همزمان، اصلاح تدریجی قیمت حاملهای انرژی با برنامه حمایتی برای اقشار آسیبپذیر باید آغاز شود تا بازارها به تعادل برسند.
در کنار این اقدامات، باید نظام آماری و نظارتی کشور به شفافیت برسد تا اثرات مثبت تصمیمات در زمان واقعی دیده شود. وقتی زمین اقتصاد از مینهای تورمی پاک شد، صفرزدایی همان تابلو تازهای است که بر ساختمان بازسازیشده نصب میشود: شکیل، پایدار و با مفهوم. غیر از این، هر صفر حذفشده با صفرهای جدید جایگزین خواهد شد و چرخه بیاعتمادی ادامه مییابد.